لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریمه یِ آلِ عبایی زینبُ الرّضایی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حضرت معصومه سلام اللّه علیها و کربلا
اِی دخترِ بابِ کُلِّ حاجات مدد
اِی کوثرِ قم روحِ مناجات مدد
دلتنگِ حسینم به رضا محتاجم
شد ذکرِ لبم عمّهیِ سادات مدد
.
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔹السَّلام عَلَیکِ یا أُختَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلام عَلَیکِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه یا فاطمة المَعصومَة
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت معصومه سلاماللهعلیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیهالسلام وارد قم گردید و قبّهای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.
📚تاریخ قم ص۷۱۴
✍ آه یا حضرت معصومه...
حتی نگذاشتند اندکی آفتاب بر قبر مطهرتان بتابد؛ چه رسد به جسم شریفتان...
حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن پیکر صد چاکی که سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا بر روی ریگ و رمل بیابان، رها شده بود؟!
بمیرم
وقتی که بنی اسد اومدند
دیدند ابدان مطهری روی خاک گرم کربلا....
گفتند
قَد غَيّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ
▪️آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است.
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۱۰
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۵
چی دیدند مگه
چه بر سر این بدن ها اومده بود که این جمله رو گفتند ، بماند....
یه وقت دیدند یه سواری داره از دور میاد
رسید
یکی یکی بدن های شهدا رو معرفی کرد
بدن ها رو یکی یکی به خاک سپردند
بنی اسد بالا یه بدن متحیر موندند
امام سجاد فرمودند
این بدن ، بدن بابامه
چی شده که این بدن قابل شناسایی نبود
بگم و رد شم
فقط همین رو بگم
عصر عاشورا
یه عده سواره
بر این بدن تازاندند
ناله بزن یا حسین...
====================
زمزمه شهادت حضرت معصومه س
منم خواهر ، رضا جانم ، نفس نفس را می شمارم
خداحافظ ۲ رسیده وقت احتضارم
بار سفر را بسته ام من
از رنج و غم ها خسته ام من
جانم رضا جانم رضا جان ۲
چه می شد وقت جان دادن رضا می آمد در کنارم
گذارم سر به زانویش او را ببینم جان سپارم
برادرم رضا کجایی
بیا که شد وقت جدایی
جانم رضا جانم رضا جان ۲
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_نوحه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سـلام ای وارث آل پیمبـر
سلام ای کـوثرِ زهرای اطهر
مراجع خادِمِ صحن وسرایت
الا ای دختر موسی ابن جعفر
بحق آن خـدای تو
در این بزم ِعزای تو
بسـوزم از برای تو
مرا هم خادم صحن و سرایت کن
بحق مـادرت مـا را شفاعت کن
آه واویلا واویلا واویلا(3)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام ای خواهر خورشید هشتم
سلام ای هستـی و اُمیـد مردم
الا ای یـادگـار آل زهــرا
سلام ای حضرت معصومه درقم
دل ما شد پریشانت
تمام عالم قربانت
عزیز مَریم دربانت
تمـام هیئتا شـور از تو میگیرند
تمام حوزه ها نور از تو میگیرند
آه واویلا واویلا واویلا(3)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمین و آسمـان ماتم سرا شد
سیه پُوشت علی موسی الرضا شد
ز داغ حضرت معصومه امشب
امـام عصرِ مـا صاحب عزا شد
اگر چه غمها دیدی تو
بـرادر را ندیدی تو
مصیبت ها شنیدی تو
ندیدی خیمه ها و حال زینب را
ندیدی تشنگی و خشکی لب را
آه واویلا واویلا واویلا(3)
فاطمه جان فاطمه.m4a
1.57M
سبک احساسی
شعر #مناسبتی
****
السلام ای دختر موسی ابن جعفر
السلام ای خواهر مولای مشهد
کن نظر بر حال این عبدِ حقیرت
السلام ای ثانیه زهرای اطهر۲
ما مریدانِ تو و جَدَّت حسینیم
ما فقیران رَهِ کرببلاییم
ما به دنبال شهادت تا سعادت
ما رفیقانِ علی موسی الرضاییم
فاطمه جان فاطمه*** کن نظر بر حال ما
✍ #امیرحسن_توسلی
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
1.56M
#وفات_حضرت_معصومه س
#شور
دریای کراماتی
تو بانوی حاجاتی
مثل حضرت زینب
عمه جان ساداتی
السلام علیکِ
ایتها الکریمه
خاک چادر تو
برکت زندگیمه
سیدتی مولاتی
یا حضرت معصومه
عطر روح و ریحانی
تو زهرای ایرانی
شان تو همین بس که
خواهر رضا جانی
جز رضای تو بانو
چیزی میخواد دلم ؟ نه
حاجتم از تو خانوم
اشفعی لی فی الجنه
سیدتی
مولاتی
یا حضرت معصومه
تو از نور زهرایی
سایه رو سرم داری
مثل حضرت سلطان
لطف دم به دم داری
هر کسی شد گدای
این خواهر و برادر
شد جیره بگیر از
دست موسی بن جعفر
سیدتی مولاتی
یا حضرت معصومه
شاعر و نغمه پرداز
#بهروز_غفاری
#خوشدل
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_نوحه_زمینه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند اول
خاطره دارم زیاد
از این هوای حرمت
بهار عمرم گذشت
با روضه های حرمت
محرما سینه زدم
با خادمای حرمت
کرب و بلایی شدم
با زائرای حرمت
زینب ایران
دعایی در حق گدای بینوا کن
سفارشم رو به علی موسی الرضا کن ۲
تو این شبای عزا
زخم دلم کاریه
برا غریبیه تو
اشک چشام جاریه
#یاحضرت_معصومه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند دوم
اومدی از مدینه تا
زائر دلبر بشی
برا غریبیه رضا
مادر و خواهر بشی
من بمیرم که بین راه
اسیر غم ها شدی
همسفراتو کشتن
یکه و تنها شدی
زینب ایران
خدارو شکر طعنه وو دشنام نشنیدی
سر برادرت, رو نیزه ها ندیدی ۲
با این همه سختیا
دنیا بهت رنگ نزد
وقتی رسیدی به قم
کسی بهت سنگ نزد
#یاحضرت_معصومه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند سوم
دور و بریات میگن
خیلی غریب و مضطر
رضا رضا می گفتی
تو لحظه های آخر
دور و بریات میگن
گریه زیاد می کردی
دلت میخواسته خانوم
پیش رضا برگردی
زینب ایران
برادرت رو دشمنا عجیب کشتن
نبودی مادری کنی غریب کشتن۲
جلو چشای زینب
حسین و تشنه کشتن
با نیزه ها و شمشیر
به زیر دشنه کشتن
#یاحضرت_معصومه
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سبک کریمی : گریه نکن ایشالا بارون میباره
توبنت الولایی فاطمه اخت الرضا
تو نورالهدایی فاطمه اخت الرضا
معصومه جان٬آئینه دارسرمدی
معصومه جان ٬ سلاله محمدی
اخت الرضاای بانوی عالی مقام
معصومه جان٬تویادگار احمدی
معصومه جان٬یافاطمه اخت الرضا(۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خواهرولایت معصومه جان فدایت
شفاعت کن ز ما ای بانوی کرامت
یافاطمه٬ بحق زهرامادرت
یافاطمه٬ جان رضابرادرت
یافاطمه٬ بنگربه حال دل ما
یافاطمه٬ مارا مرانی از درت
معصومه جان٬ یافاطمه اخت الرضا(۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
توی عرش خدا نوای ماتم بپاست
ثامن الائمه ببین که صاحب عزاست
واویلتا ٬ شد شهر قم دارالعزا
واویلتا٬محزون شده امامرضا
دلخونشده قلب همه فرشتگان
واویلتا٬ از رحلت اخت الرضا
معصومه جان یافاطمه اخت الرضا(۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
غربت وغم ودرد توراه حق کشیدی
لحظه ی آخره برادر و ندیدی
شکرخدا ٬ تازیونه ندیده ای
شکرخدا٬توکعب نی ندیده ای
توشهرقم ٬ تو مثل زینبِ علی
شکرخدا٬ شراب و مِی ندیده ای
معصومه جان ٬یافاطمه اخت الرضا(۳)
#⃣ #سبک_وفات_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
✅بنداول
زینب دورانی
جلوه ی ایمانی
خواهره سلطانی حضرته معصومه
من پستم از همه دنیا رَستم
به کرمت وابستم عزیز زهرا
مَولاتی تو روح مناجاتی
تو عمه ی ساداتی عزیز زهرا
کریمه ی دو دنیایی و قبله ی قمی
خواهر ارباب من رضا نورهشتمی
یامعصومه یامعصومه
✅بنددوم
شفیعه ی عقبا
فاطمه ی کبری
کریمه ی طاها حضرته معصومه
مظلومه ای به سما منظومه
یاحضرته معصومه عزیز زهرا
ای جانم ای داروی درمانم
ای خواهر سلطانم عزیز زهرا
عقیله النسایی بی بی تو بی همتایی
ای بهترین بانوی زنان مثل زهرایی
یامعصومه یامعصومه یامعصومه
✅بندسوم
ای دردیمه درمان
ای جانیمه جانان
جانیم سنه قربان
حضرته معصومه
ای مرحم به کل همُّ دردم
ذکرتو میگم هردم عزیز زهرا
دریایی حرمه تو رؤیایی
تو ناموس زهرایی عزیز زهرا
پر میزنم تا صحن و سرات میگیرم جلا
ازون حریمت میرم تا به مشهدالرضا
معصومه مددی
✅بندعلوی
یاحیدرکرار
ای شیر لافَرّار
صاحب ذوالفقار یاحضرته حیدر
ای رهبر ساقی حوض کوثر
شافع روز محشر یااسدالله
یاحیدر فاتح جنگ خیبر
ای داماد پیغمبر تویی یدالله
باضرب شصت تو لشکری میشه تار ومار
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
یاحیدرآقام آقام یا اسدالله
✅بند پنجم علوی
ای یار دردانه
میزنم جانانه
باده وپیمانه یاحضرته حیدر
من مستم از همه عالم رَستم
به عشق تو وابسته م یا اسدالله
ای یارم تا عبدِ این دربارم
برا توجون میذارم علی یدالله
با تو دلم مواجه علی غرقه شعفه
ذکر تپشهای این دلم شاه نجفه
یاحیدر آقام آقام یاحیدر آقام آقا
#کربلایی_مجیدمرادزاده
4_5828130428644492881.mp3
2.39M
🕯🥀🍂
🥀
زینب دورانی
جلوه ی ایمانی
خواهره سلطانی حضرته معصومه
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴##سبک_نوحه_واحد_سنگین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#سبک_دل_بردی_ازمن_به_یغما
ای وارث پاک کوثر معصومه اُخت الرضایی
ای دُخت موسی بن جعفر عمه ی صاحب زمانی
هستی کریمه تو بانو مائیم و جود و عطایت
گشته دوباره دل ما مشتاق صحن و سرایت
معصومه یا فاطمه جان (۴)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مثل شما کشور ما بانوی اطهر ندارد
همچون شما اِی کریمه هستی فراتر ندارد
حتی رضا در غریبی مثل تو یاور ندارد
ریحانه ای چون تو دختر موسی بن جعفر ندارد
معصومه یا فاطمه جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از داغ تو فاطمه جان دل های ما غم گرفته
ایران ما شد سیه پوش زیرا که ماتم گرفته
داغ پدر دیده ای وُ هجر برادر کشیدی
تو در دیار غریبی آخر رضا را ندیدی
معصومه یا فاطمه جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شکر خدا مثل زهرا قبر و مزار تو گم نیست
صحن و سرای بزرگی مثل تو در شهر قم نیست
هر چند که آخر تو بانو روی برادر ندیدی
شکر خدا مثل زینب داغ مُکَرر ندیدی
داغ حسین و ابوالفضل شام غریبان ندیدی
بر روی نیزه تو بانو خورشید تابان ندیدی
معصومه یا فاطمه جان
،📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۲ مهر ۱۴۰۳
میلادی: Sunday - 13 October 2024
قمری: الأحد، 9 ربيع ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🌺25 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️33 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️53 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️63 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🔸کرامتی از حضرت معصومه سلام الله علیها
عوالم العلوم از دارالسلام نقل می کند: از آیات عجیب خدا که دلها را از آلودگی شیاطین پاک میکند این است که در زمانی که ما در کاظمین مجاور حرم شریف بودیم مردی مسیحی در بغداد به نام یعقوب بود که برای او بیماری تشنگی شدید ایجاد شده بود وی به اطبا رجوع کرد اما معالجه آنان سودی نبخشید بلکه مریضی بیشتر شد و او نحیف و ضعیف شد تا اینکه از راه رفتن باز مان.
این شخص نقل میکند از خدای متعال مکرراً درخواست میکردم که یا مرا شفا دهد یا مرگ مرا برساند تا اینکه شبی در خواب دیدم و این خواب در حدود سال ۱۲۸۰ بود روی تخت خواب بودم سیدی با عظمت قد بلند و نورانی در نزد من حاضر شد تخت را تکان داد و فرمود «
اگر شفا میخواهی شرط بین من و بین تو این است که وارد کاظمین بشوی زیارت کنی که از این مریضی شفا پیدا خواهی کرد»
از خواب بیدار شدم و رویا را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: این خواب شیطانی است و صلیب و ذار را آورد و بر من آویخت دوباره به خواب رفتم زنی با حجاب و نقاب دیدم که چادر بر سر داشت فرمود: «بیدار شو که صبح طلوع کرده است مگر پدرم با تو شرط نکرد که او را زیارت کنی تا تو را شفا بدهد؟»
گفتم: پدر شما چه کسی هستند؟ فرمود: «امام موسی بن جعفر علیهم السلام»
پرسیدم شما چه کسی هستید؟
فرمود:
«من معصومه هستم خواهر رضا (علیه السلام)»
میگوید بیدار شدم و متحیر بودم در کار خود که چه کنم؟ و به کجا بروم؟ به دلم افتاد به خانه سید راضی بغدادی بروم به خانه او رفتم.
هنگامی که در را کوفتم ندا بلند شد کیستی؟
گفتم در را باز کن
وقتی صدای من را شنید دختر خویش را صدا زد و گفت در را باز کنید که نصرانی است که آمده است و میخواهد مسلمان شود.
وقتی وارد شدم از سید پرسیدم از کجا این مطلب را متوجه شدی؟
فرمود جدم رسول خدا در خواب به من خبر دادند.
پس این سید مرا به کاظمین برد نزد شیخ عبدالحسین تهرانی حکایت را برای او گفتم.
او دستور داد مرا به حرم مطهر بردند و دور ضریح طواف دادند و اثری ظاهر نشد وقتی که از حرم خارج شدم لحظهای درنگ کردم ناگهان عطش به من عارض شد آب نوشیدم برای من اخلاطی عارض شد که بر زمین ریخت گویا کوهی بر پشت من بود که فرو ریخت و نفخ از بدنم خارج شد و زردی چهره هم به سرخی تبدیل شد و اثری از مرض در من نماند ... .
.
کرامتی از حضرت معصومه سلام الله علیها
دار السلام: من آيات اللّه العجيبة التي تطهر القلوب عن رجز الشياطين، أنّه في أيام مجاورتنا في بلد الكاظمين عليهما السّلام كان رجل نصراني ببغداد يسمى «يعقوب» عرض له مرض الاستسقاء فرجع إلى الاطباء فلم ينفعه علاجهم، و اشتد به المرض و صار نحيفا ضعيفا، إلى أن عجز عن المشي. قال: و كنت أسأل اللّه تعالى مكررا الشفاء أو الموت، إلى أن رأيت ليلة في المنام، - و كان ذلك في حدود الثمانين بعد المائتين و الألف، و كنت نائما على السرير - سيدا جليلا نورانيا طويلا، حضر عندي فهزّ السرير، و قال:«إن أردت الشفاء فالشرط بيني و بينك أن تدخل بلد الكاظمين عليهما السّلام و تزور، فإنّك تبرأ من هذا المرض». فانتبهت من النوم و قصصت رؤياي على أمّي، فقالت: هذه من الشيطان. و أتت بالصليب و الزنّار و علقتهما عليّ. و نمت ثانيا، فرأيت امرأة منقّبة، عليها إزارها، فهزّت السرير و قالت:«قم فقد طلع الفجر، أ لم يشترط معك أبي أن تزوره فيشفيك؟!» فقلت: و من أبوك؟ قالت:«الإمام موسى بن جعفر عليهما السّلام». فقلت: و من أنت؟ قالت:«أنا المعصومة اخت الرضا عليه السّلام». فانتبهت متحيّرا في أمري ما أصنع؟ و أين أذهب؟ فوقع في قلبي أن أذهب إلى بيت السيد الأيد السيد الراضي البغدادي الساكن في محلّة الرواق منه؛ فمشيت إليه، فلمّا دققت الباب نادى من أنت؟ فقلت: افتح الباب. فلما سمع صوتي نادى بنته: افتحي الباب، فإنّه نصراني يريد أن يدخل في الإسلام. فقلت له بعد الدخول: من أين عرفت ذلك؟ فقال: أخبرني بذلك جدي صلّى اللّه عليه و آله في النوم. فذهب بي إلى الكاظمين عليهما السّلام و أدخلني على الشيخ الأجل الشيخ عبد الحسين الطهراني أعلى اللّه مقامه، فحكيت له القصة، فأمر أن يذهب بي إلى الحرم المطهر. فذهبوا بي إليه، و طافوا بي حول الشباك و لم يظهر لي أثر. فلما خرجت منه تأملت هنيئة، و عرض لي عطش، فشربت الماء، فعرض لي اختلاط، فوقعت على الارض؛ فكأنه كان على ظهري جبل فحطّ عني، و خرج نفخ بدني، و بدّل اصفرار وجهي إلى الحمرة، و لم يبق فيّ أثر من المرض... الخبر .
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد
پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد
همه همدست شدند دست خدا را بستند
خواستم این گره کور گشایم که نشد
ریختند بر سر من، دست زتو بردارم
هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد
سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین
قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد
دست خود را به در سوخته حائل کردم
جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد
حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد
می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد
خواستم زودتر از این بروم نزد پدر
زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد
دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد
میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد
به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـادر_جــان
یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو
مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو
حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد
یک دست به دیوار و یکی بر پهلو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#⃣ #سبک_وفات_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
کرامت از لطف نگات معلومه
توو حرمت چقد دلم آرومه
من همه هستیمو به تو مدیونم
سیدتی یا حضرت معصومه
دنیای، احسانی
بر کویر دلها بارانی
زهرای، ایرانی
زینب حضرت سلطانی
درسته که دلم پر از گناهه
درسته نوکر تو روو سیاهه
تا وقتی زیر سایه ی تو باشم
چادر فاطمه برام پناهه
سیدتی یا حضرت کریمه
از غم دوری رضا دلگیری
فراقه قسمتت عجب تقدیری
توو لحظه های آخرت توو بستر
خاطره هاتو توو بغل می گیری
بی تابی، بی جونی
از داغ این دوری بارونی
بی جونی، بی تابی
مثل مادر شب ها بی خوابی
میباره اشک چشمت آروم آروم
فدای غصه ی دل تو خانوم
درسته که غریبی اما مثل
فاطمه مادرت نمیشی مظلوم
سیدتی یا حضرت کریمه
توو روضه ی تو حرفی نیس از مسمار
خداروشکر نرفتی بین انظار
خداروشکر سیدا دورت بودن
خداروشکر نبردنت توو بازار
حرفی از، سیلی نیس
صورت دختری نیلی نیس
حرفی از، حرمله
حرفی از تنور خولی نیس
درسته توی بسترِ مریضی
توو شهر غربتی، ولی عزیزی
زنای اهل قم هواتو داشتن
کسی نبرده اسمی از کنیزی
سیدتی یا حضرت کریمه
#وحید_محمدی