شعر زیبایی چند روز قبل توسط سید رضا نریمانی در دیدار رهبری با خانواده شهدای امنیت خوانده شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و برخی عزیزان به دنبال متن شعر بودند، آن شعر اثر هنری آقای محسن ناصحی بود که در ادامه متن آن تقدیم شما میشود
سلام ای ماه پنهان از نظرها
سلام ای با خبر از بی خبرها
سلام ای قبله چشم انتظاران
قرار خاطر ما بی قراران
سلام ای غائب حاضر تر از ما
بفرما امر کن جانا ، سر از ما
کجا آید کسی انسان تر از تو
کجا دریاتر و باران تر از تو
تویی خورشید و ما محتاج نوریم
تو نزدیکی به ما ، ما از تو دوریم
دلی داریم سرشار از ولایت
دلی داریم مشتاق شهادت
سراپا شوق و پا تا سر حضوریم
یکایک در بزنگاه ظهوریم
اگر در سینه ی خود آه داریم
غمی از داغ نصرالله داریم
غمی از جنس داغ حاج قاسم
که ما را سمت لبنان کرده عازم
یکایک نعره ی آتشفشانیم
به فکر انتقام کودکانیم
فغان از ناله ی هر روز غزه
غم لبنان غم جانسوز غزه
اگر هر صبح و شب الغوث خواندیم
مقاوم مثل سرو و کوه ماندیم
دعا کن مرد میدان تو باشیم
دعا کن از شهیدان تو باشیم
همه سربازهایت رو سفیدند
شهیدند و شهیدند و شهیدند
صدای غربتت در چاه پیچید
صدای أین نصرالله پیچید
صدای آیه ی قرآن می آید
صدا از جانب لبنان می آید
در آتش سوخت باغ تین و زیتون
چه خون هایی چکید از تیغ صهیون
فلسطین ، غربت امروز دنیاست
فلسطین آتش جانسوز دنیاست
چه فرقی می کند در این قضیّه
اگر سنوار باشد یا هنیّه
شهیدی بین خون غلطید اما
شهید دیگری برخاست از جا
شهادت هرچه اینجا حجله آراست
پس از اکبر علی اصغر به پا خاست
سراپا اهل سوز و اهل دردیم
کمک کن تا از این ره بر نگردیم
در این غم خسته اما سرفرازیم
بفرما خییری دیگر بسازیم
بفرما یاعلی بر لب بیاییم
برای کشتن مرحب بیاییم
بفرما تا به پا داریم زین پس
نماز جمعه در بیت المقدس
یه زودی در صفوف سخت و محکم
نماز نصر می خوانیم با هم
یهود آورد اگر سنگر شکن را
ببیند قدرت خیبر شکن را
به جوش آمد اگر خون در رگ ما
نمی ماند اثر از خاک حیفا
ندوزد چشم بر ایران ، تلاویو
که یکسر می شود ویران تلاویو
اگر ایران سرود فتح خوانَد
از اسرائیل اثر دیگر نمانَد
پشیزی نیست پیش قدرت ما
بمیرد در خودش از هیبت ما
چه باک از شب که ما مصباح داریم
برای فتح ، ما فتاح داریم
جهان لبریز از ایمان شیعه است
کلید نصر در دستان شیعه است
نگاه ما به سمت آفتاب است
جهان آما ه ی یک انقلاب است
خوشا در جبهه عاشق بودن ما
خوشا در وعده صادق بودن ما
خوشا بت های صهیون را شکستن
خوشا در مسجد الاقصی نشستن
خوشا همراه نصرالله رفتن
خوشا با حاج قاسم راه رفتن
یمن با پرچم سرخ شهیدان
به پا خیزد ، از این سو نیز ایران
خوشا وقتی که می آیی تو از راه
به سوی کعبه خواهی رفت ناگاه
ز بدر و خیبر و خندق بخوانی
خودت تفسیر جاءالحق بخوانی
#اللهم_احفظ_قائدنا_امام_الخامنه_ای
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
24.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙شعر خوانی احمد بابایی ، در حضور رهبر در بیت رهبری...
خیییییییییییییییلی قشنگ و
عااااااااااااااااااااااااااااالیه...
بسیار عاااااااااااااااااااالی حتما حتما ببینید ونشردهید...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گروه اشعار وروضه حضرت زینب سلاماللهعلیها
اللهم_احفظ_قائدنا_امام_الخامنه_ای
هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#سوریه
🥀 حرم آه حرم ...
اضطرابِ دل زارم ، نگران حرمم
غزلی بر سَرِ دارم ، نگران حرمم
خبر آشفته رسیده به غزلهای دلم
خسته از شعر و شعارم ، نگران حرمم
گرچه خشکیده به لبها رجز غیرتها
من که لبریز هوارم ، نگران حرمم
چشم ما بر لب مولای زمانه باشد
شیعه ی صبرِ نگارم ، نگران حرمم
درد مردم همه نان و پی آسایش خود ...
منکه فکر غم یارم ، نگران حرمم
ای زبانم بشود لال بقیعش کافیست
آه بر غصه دچارم ، نگران حرمم
نه مرا رخصت رفتن نه مرا طاقت غم
گره افتاده به کارم ، نگران حرمم
یادم از بیتِ حزن آمدو از ویرانی...
روضه ها را بِشُمارم ، نگران حرمم
.
#مناجات_امام_زمان_عج
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکستهکشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه💦
☀️ امروز سه شنبه:
شمسی: سه شنبه - ۲۰ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Tuesday - 10 December 2024
قمری: الثلاثاء، 8 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺12 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️21 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺22 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️24 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
✅ با ما همراه شوید..
سلام بر پدر عزیزم
مرحوم مشهدی قهّار دیوسالار
هجده پاییز از رفتنت گذشت..با آسمانی شدنت ، کلبه شادی ما نیز رو به فصل پاییز و زردی گرایید..
خاطرات زحمات و دستان پینه بسته ات...
در دوران سخت زندگی آن ایام و فصول طاقت فرسا ...
دوران محرومیت ؛ فقر ؛ قناعت و آبروداری....
خاطرات سفره ساده و نان حلال شما....
حاصل دسترنج ات در گرمای تابستان و سرمای زمستان استان مازندران و ییلاقات و روستاهای آن..
مگر میشود فراموش کرد آن همه فداکاری و ایثار برای تأمین معیشت خانواده پر جمعیت مان ..
ما فرزندان غافل از نعمتهای خدا الان فهمیدیم:
▪️وقتی پدر نیست
انگار زندگی هم نیست آرامش هم نیست
▪️وقتی پدر نیست
انگار همه چیز عوض شده
▪️وقتی پدر نیست
انگار زندگی با هیچ چیزی شیرین نمیشه
▪️وقتی پدر نیست
انگار خندهها از هزاران گریه تلخ تر میشه
➰➰➰➰➰➰➰➰
کاش میتوانستم بنویسم
از حجم بی قراری هایم…
از تو و نبودنت…
از من و انبوه دردهایم
از ذهن آشفته و حال پریشانم..
از دلتنگی هایی که همدم لحظه لحظه هایم می شوند…
از این پاییزِ سرد وبی رمق که هر ثانیه اش
یادآور آخرین روزهای حضور توست…
یادآور آخرین نفس های که میکشیدی
ومن بی خبر از حال تو سرگرم روزمرگی هایم بودم….
لعنت به من پدر….
لعنت به من که دیر فهمیدم عزم سفر کرده ی….
واز ما که قدردان مهربانی هایت نبودیم
دل کنده ای.....
(روزگار غریبیست پدر.
اما نه به غریبی روزهایی که نیستی)
روح همه ی پدران و مادران آسمانی ما شاد و قرین آرامش الهی باد.
شادی روح عزیزان در خاک خفته مان...
الفاتحه مع الصلوات
التماس دعا
حاج غلامرضا سالار(دیوسالار)
با سلام خدمت دوستان عزیز و ارجمند...
ذاکرین عزیز و با اخلاص آل الله
متن اشعار و نوحه های وفات ام العباس حضرت ام البنین (س) تقدیمحضورتان.....
انشاءالله حقیر را از دعای خیر خود
؛بی نصیب نگذارید...
التماس دعا
سالار
👇👇👇👇👇
حضرت ام البنین (س) کیست ؟
سالروز رحلت حضرت ام البنین (س) و روز تجلیل و تکریم مادران و همسران شهدا گرامی باد.
نام اصلی حضرت ام البنین (س) فاطمه کلابیه بوده است. پدرش حزام و مادرش ثمامه یا لیلا نام داشت. از تاریخ دقیق ولادت ام البنین چیزی در تاریخ ثبت نشده است، اما بعضی از مورخین حدود ولادت ایشان را سال پنجم هجری میدانند.
ازدواج حضرت ام البنین با امام علی (ع)
امام علی (ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از برادرش عقیل درخواست میکند تا زنی از خاندانی شجاع را پیدا کند تا با او ازدواج نماید. عقیل هم فاطمه کلابیه را به ایشان معرفی کرد و گفت: در بین اعراب خاندانى شجاعتر از خانواده او سراغ ندارم. ازدواج امام علی (ع) با ام البنین در بین سالهای ۲۴ تا ۲۶ هجری بوده است که البته نقلهای دیگری هم در کتابهای تاریخ در این باره وجود دارد.
ام البنین علاقه بسیار زیادی به فرزندان حضرت زهرا (س) داشت و آنها را بر فرزندان خودش مقدم میدانست.
فرزندان حضرت ام البنین
ام البنین چهار پسر داشت که بزرگترین آنها عباس بن علی (ع) بود. عبدالله ، جعفر و عثمان دیگر پسران او بودند. این چهار فرزند در واقعه عاشورا و در رکاب امام حسین (ع) جنگیدند و به شهادت رسیدند. ام البنین از پسران خود فقط یک نوه به نام عبیدالله داشت که فرزند حضرت عباس بوده است.
حضرت ام البنین در واقعه عاشورا
حضرت ام البنین (س) در مدینه بود و در واقعه کربلا حضور نداشت. زمانی که بشیر خبر شهادت فرزندانش را به او رساند ام البنین گفت: رگ قلبم را پاره کردى بچههایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبدالله (ع)؛ از حسین برایم بگو.
ام البنین بعد از واقعه عاشورا هر روز به قبرستان بقیع میرفت و مرثیه زیر را با سوز و گداز میخواند:
لا تدعونى و یک ام البنین
اى زنان مدینه، دیگر مرا ام البنین نخوانید
تذکرنى بلیوث العرین
و مرا مادر شیران شکارى ندانید
کانت بنون لى ادعى بهم
مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند
و الیوم اصبحت و لا من بنین
ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده (همه در دفاع از امام حسین بشهادت ذسیدند)
وقتی وارد خانه امیر المومنین(ع) شد اسمش را عوض کرد تا بچه های فاطمه (س)اذیت نشوند.
🔸تمام طول عمرش به احترام دختران حضرت زهرا(س)از جا بلند می شد.
بعد از واقعه کربلا ، وقتی کاروان اسرای کربلا وارد مدینه شدند ، زینب کبری (س) رخداد های کربلا را برای ایشان شرح داد ؛ سراغ هیچیک از پسرانش را نگرفت ، فقط سراغ حسین (ع) را گرفت.
🔸ام البنین یعنی ؛ عباس داشته باشی ولی ؛ سراغ حسین (ع) را بگیری.
🔷 یقینا بصیرت بی مثال حضرت عباس درکربلا از مادر به او به ارث رسیده بود.
زبان حال ام البنین بعد از حادثه عاشورا:
قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
جانم به لب رسید ، فدای سر حسین
ام البنینِ سابقِ این شهر ، عاقبت
شد مادر شهید ، فدای سر حسین
یک چند وقتی است در این شهر هیچکس
لبخند من ندید ، فدای سر حسین
هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است
مویم شده سفید ، فدای سر حسین
گلچین ، چهار تا گل گلخانۀ مرا
چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین
هر شب به یاد عمرِ کم ناز دانهها
اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین
هر شب به یاد تشنگیِ کودک رباب
خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین
عباس ، پاسبانِ حرم شد به جای من
دستش اگر برید ، فدای سر حسین
گویند ، جا شده به مزار محقری
آن قامت رشید ، فدای سر حسین
-----------
مادرم زهرا ومولایم علی
.
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
🩸ایکاش میدانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند ...
از جمله مرثیههای حضرت ام البنین علیهاالسلام این بود که میفرمود:
📋 یا لَیْت شِعْری اَکَما اَخبَروا
بِاَنَّ عبَّاسا مَقْطُوعَ الیَدَیْنِ
▪️ای کاش! میدانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس علیهالسلام را از تن جدا کردند یا نه؟!
📚ابصار العین، ص ۶۴
📚معالی السبطین، ص ۴۳۳
✍ آه یا امّ البنین...
همین را فقط عرض کنم که این «دستانِمبارک» نه فقط اشک تمام عالم را جاری نمود؛ بلکه پُشت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را هم شکست...
در همان ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیهالسلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین مینمود.
🥀 حضرت سیدالشهداء علیهالسلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه میگویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد:
📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟
▪️ای آقایمن! آیا نگاه نمیکنید به سوی زمین!؟
📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیهالسلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة
▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس قطع شده و بر روی خاک افتاده است.
🥀 حضرت خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود:
📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی
▪️الآن دیگر پشتم شکست و بیچاره شدم.
📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹
📝 شد وقت آنکه در غمِ شَه نوحه سر کنم
از سوزِ آهِ خویش، جهان پُر شرر کنم
چون شاه دید پیکر عباس روی خاک
گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟
خوش گفت آن که گفت چنین این زبانحال
آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم:
از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟!
قامت ز من شكسته و از تو به روی خاك
كو قامتی كه خواهر خود را خبر كنم؟!
عباس! خوش بخواب شدی راحت از جهان
اما بگو چه چاره منِ خون جگر كنم؟!
IMG_20241126_051157_430_۲۶۱۱۲۰۲۴.mp3
1.1M
❤️ معجزه امام زمان (عج)برای پیر زن المانی و شفای فرزندش
#امام_زمان
سخنران استاد #عالی
|⇦•آه، چه شد عباس آب آور ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی سید مهدی حسینی •✾
بی پناهم ، غرق آهم در مدینه
شرمندم، از ربابُ و از سکینه
دل شکستم زار و خستهم دل حزینم
من همان اُم البنینم ..
آه ، اَیْنَ عثمان ، اَیْنَ جعفر ..
آه ، چه شد عباس آب آور ..
آه ، مادر ای مادر ..
اباالفضل ، بر دردم تسکینی
گل باغِ اُم البنینی
شنیدم ، رجز خواندی
اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
اباالفضل ، سقای طفلانم ..
کربلا و قحط آب و مشکِ پاره
کشته من را روضه هایِ شیرخواره
بی قرارم، گریه دارم
سر پیری یک پسر هم من ندارم، در کنارم
آه، روضه میخوانم روز و شب
آه، پسرانم نذر زینب
آه ، جان شده بر لب
تو رفتی ، تشنه لب برگردی
جدا کرد ، دستت را نامردی
اباالفضل ، شیرم حلالِ تو
امان نامه را پاره کردی
اباالفضل ، سقای طفلانم ..
ای بشیر از عصر عاشورا نگفتی
از حسینِ یکه و تنها نگفتی
نیزه باران شد تنی که زار و زخمی زیر مرکب
مانده بی سر در بیابان
آه ، در بیابانِ طف دیده
آه ، پیکرش را زینب دیده
آه ، لب خشکیده ..
نبودم من همراهِ زینب
فدای اشک و آه زینب
شنیدم در تنور خولی
سیه شد روی ماه زینب
حسین جان، جانم جانم جانم ..
.
سید مهدی حسینی زمینه.mp3
13.58M
میرزا حسینقلی همدانی:
«هر وقت تونستی
کفش کسانی رو که
باهاشون مشکل داری رو
جفت کنی، اون وقت آدم شدی»
#دوخط_منبر
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
از اول هرکجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه، ام البنین بوده
کنیزی کرد زینب را؛ مقامش رفت بالاتر
اگر ام البنین، ام البنین شد؛ اینچنین بوده
خودش را روز اول، پای زینب روی خاک انداخت
کسیکه پیش اقوام خودش، بالانشین بوده
ادب را شیر کرد و نوشجان بچههایش کرد
که بیشک همسر شیرخدا، شیرآفرین بوده
برای بچه های فاطمه، مادر شدن کم نیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
*کسی دیگه نمی تونست برا حسین مادری کنه .. لذا وقتی از مدینه میخواست بیاد بیرون ابی عبدالله خداحافظی کنه ، گفت اُماه .. *
اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم
علی تاج ولایت بود و این بانو، نگین بوده
اگر نانی به سائل داده، گفته یادتان باشد
که نان سفرهاش، نان امیرالمؤمنین بوده
*اومد دم خونه ام البنین بعد از واقعه کربلا .. گفت من هر سال از این خانه خرجی سالم رو میگیرم .. بی بی براش بهش خراج داد گفت یه آقایی بود که هر سال به من این عنایت رو داشت ، حضرت فرمود به خدا اون آقا رو تو کربلا شهید کردن .. سائل نشست شروع کرد گریه کردن ..*
هزار عباس اگر میداشت، تقدیم علی میکرد
نخوان ام البنین او را که ام العارفین بوده
از اینکه عالمی حاجت گرفت از دست پرمهرش
یقین دارم، خودش دست خدا در آستین بوده
شبیه کربلاییها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده
امام دین در عاشورا به عباسش پناه آورد
از این منظر ببینی، زیر دینش رکن دین بوده
علمدارش زمین افتاد اگرچه روز عاشورا
علمدارِ بساط روضه، بعد از اربعین بوده
*همه جا روضه به پا میکرد بعد اربعین .. طوری گریه میکرد که دشمن به گریه می افتاد ، مروان لعنت الله از کنار بقیع رد میشد از سوز
به داغ شیرخواره، گریه کرده؛ نه به شیرانش
فداکاری ببین؛ انگار امِّ بیبنین بوده
به سینه میزد و میگفت: ای تنهای بیمادر
تمام فکر و ذکرش لحظهی هَل مِن معین بوده
نبایستی برایش از حسین اینگونه میگفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده
.
4_5960891046039655344.mp3
15.71M
.
- تو یک سال گذشته
چه چیزهایی دیدیم و شنیدیم!
دنیا چقدر داره سریع میگذره ..
حواسمون هست؟!!!
.
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها
به نفسِ استاد حاجمنصور ارضی •✾•
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ..السَّلام عَلی مَحالِّ معرفةِ الله ِ و مَساکنِ بَرَکةِ الله"
بنام خدای ادب آفرین
بنام خداوند ام البنین
بنام زنی ماورای ادب
قلم میزنم از خدای ادب
زنی در نگاه علی محترم
پس از فاطمه با علی همقدم
به بیت ولای ،یاورش خواندن
حسین و حسن مادرش خواندن
*اونا گفتن مادر..تا وقتی از مدینه خواست بیاد بیرون صدا زد. یااماه! اجازه بده ما بریم
دید ام البنین گریه میکنه فرمود: عباس جان برو با مادرت برادرات هم برید خداحافظی کنید آرامش بهش بدید اومدن.. گریه ی ام البنین چیه؟فرمود: عباس جان به تو و داداشات میگم بدون حسین برنمیگردین...*
علمدار خیبرشکن بوده است
به شیر خدا شیرزن بوده است
نثار حسین است لبخند او
عموی رقیه است فرزند ا
ملائک قیامش سلامش کنن
امامان همه احترامش کنن
شبیه خداوند، ماه آفرین
نبوده در عالم جز ام البنین
نشستم شبی فکر کردم به او
شدم با خیالات خود رو به رو
شنیدم صدایی ز ام البنین
که میگفت باشاه دین این چنین
علی ای امیر دو دنیا علی
به عرش خدا مقتدا یا علی
خدا خانه دارد میان دلت
ملک جای خود، انبیا سائلت
علی جان!
به احمد تویی بهترین جانشین
نخی از عبای تو حبلُ المتین
تویی روز و شب همکلام خدا
بسوی توجاریست سلام خدا
سعادت درِ خانه ام را زده است
چه عشقی بدنبالم آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای
مرا لایق وصل دانسته ای
ولی من کجا ،وصل حیدر کجا
*چه ادبی داشته خانم تازه میخواد تواین خونه بیاد*
ولی من کجا وصل حیدر کجا
مرا پیش تو شأن همسر کجا
کنارتو قلب جهان میتپد
در این خانه زهرا نفس میکشد
کنار تو حتی خَسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر یاریَت میکنم
چو مردان علمداریَت میکنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت میکنم
برای تو یَل تربیت میکنم
جگردار و غُرنده مانندشیر
یَلانی دلاور ولی سر بزیر
به راه تو از هر که همراه تر
به چهره، یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشگر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
در آن روزها سالهایی گذشت
ولی در فراق و جدایی گذشت
ز یَل های او قیل و قالی نماند
به جز قبرِ (خالی)خیالی نماند
*دشمن داره تعریف میکنه میگه میومد وسط بقیع حالا که نذاشتید زهرا گریه کنه هی زدیش مسخره کردین،دقش دادین من میام وسط بقیع.چهار صورت قبر درست میکرد شروع میکرد روضه خوندن باصدای بلند همه رو میریخت بهم تا دشمنم گریه کرد براش..*
چنان یاد دستِ قلم گریه کرد
که با گریه اش سنگ هم گریه کرد
خودش را در آغوش زینب کشید
در آن لحظه که این خبر را شنید
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را....
*عمود رو برای سنگ های بزرگ که خورد کنن استفاده میکردن( یاابالفضل)
چی بهتون بگم..میگه وقتی زدن کل مغز روی شونه هاش ریخته..*
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را
دلش از غم و غصه ها کَنده شد
خبر آمد و سخت شرمنده شد
خبر راوی داغی از کربلاست
در این داغ عالم بسوزد رواست
که در پیش چشم تر زینبین
زده چکمه پوشی لگد برحسین
«حسین......»
گفت زینب جون واقعا همین بوده شنیدم یکی با زانو رو سینه ی حسینم نشست
شنیدم سر جدا کرده یهو ناله زد..بی بی جان شنیدم سر بریده نشد از قفا بریدن
"یا نَحرََا مَنحُورا" حسین جان تو رو نحرت کردن...امان چکمه پوشی.. میدونی براچی داره چکمه پوش رو میگه؟ آخه منم از بنی کِلابم اونی هم که اومد رو سینه ی حسین نشست از اهل بنی کِلاب بوده من خجالت میکشم.بی بی جان کاشکی من مرده بودمو نمیشنیدم...*
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیهابه نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
میفهمی چی میگم آخه شمرم از بنی کِلاب بوده مگه نشنیدی امان نامه آورد شب تاسوعا برا ابالفضل و برادراش..فریاد زد آی بنی کلاب ها... امامحسین فرمود: عباس جان دشمنم صدا میزنه جوابش رو بده. با ناراحتی اومد گفت: منم..ازبنی کلابمو برا شماها امان نامه آوردم فرمود: نانجیب ما امان نامه داشته باشیم ولی پسرفاطمه امان نامه نداشته باشه داره اون رو میگه حواست باشه دوباره میخونم
همانچکمه پوشی که فامیل اوست
همانیکه بسیار بی چشم و روست
نه تنها سر از شاه دین چیده است
به جان دادنش نیز خندیده است
رها کنین این بدنو دیگه جون نداره
انقده خون رفته ازش دیگه خون نداره
دشمن گریه کرد براش آهن گریه کرد براش
از غربتش هرمرد و هر زن گریه کرد براش
«حسین....حسین....»
.
حاج منصور ارضی_روضه حضرت ام البنین (س) - 5 دی 1402-1704111401.mp3
16.89M
.یکی از مادران برجسته تاریخ «ام البنین، فاطمه کلابیه» است که زندگی او مالامال از عشق به ولایت و امامت بوده و در تربیت فرزندان دلیر و شجاع و با ادب چون عباس بن علی علیه السلام بسیار موفق بوده است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج احمد واعظی •✾•
ای به حیدر دلبر و دلدار یا ام البنین
مادر آزادی و ایثار یا ام البنین
ای پس از زهرا علی را یار یا ام البنین
*به روضه ی ام البنین خیلی حواستون باشه..شخص قمر بنی هاشم داره ویژه، نگاهت میکنه عرض می کنم آقاجان، بیش از سه ماهه دارن میگن وای مادرم این چند روزم که ویژه ی مادر شما، قربونت برم..*
گلشن زیبای تو گلهای احساس آورد
شأن تو این بس که دامان تو عباس آورد
حضرت عشق حضرت عباس
تسلیت گویمت عزیز خدا
جان به قربان قلب پر خونت
مادر از دست داده ای آقا
*سرت سلامت آقا، اما یه عرضی دارم با عذر خواهی..*
مادر از دست داده ای اما
بازویش زخمدار و خسته نشد
پشت در هیچکس نزد او را
دل و پهلوی او شکسته نشد
مادر از دست داده ای اما
ماه رخسار او نشد نیلی
یک حرامی نبست راهش را
پیش چِشمت نزد به او سیلی
جان به قربان آن غریبی که
دید لبریز درد جانش را
هر که با هر چه داشت در دستش
می زند مادر جوانش را
«وای مادرم.....»
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه گه بین خانه میزد
*خانم ام البنین سلام الله علیها گریه می کرد شعر می سرود روضه میخوند به نحوی که دشمن رو به گریه مینداخت. اما دوباره تاکید می کرد عباس جان! من برا تو گریه نمی کنم. به من اومدن گفتن عمود به فرقت زدن، گفتم مگه میشه ، اصلا مگه کسی میتونه مگه قدش می رسه کسی به عباس من؟؟!گفتن چشماتو پاره کردن ، باور نکردم مگه کسی میتونه چشم تو چشم تو عباس من! اما وقتی گفتن اول دستاتو به نامردی بریدن گفتم حالا ممکنه، عباسم دست نداشته..با اینهمه به تو گریه نمی کنم من به آقایی گریه میکنم که مادر نداره براش گریه کنه..به اون آقایی که ریختن سرش، نیزه دار با نیزه، حسین.....*
.
4_5810013655294546268.mp3
22.85M
..
اگرچه در کربلا نبودی تا حزن هزار دلهرگی را از دوش حسین(ع) برداری، امّا در مدینه ایستادی تا نبض عاشورا را در مدینه به جریان اندازی.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
4_5810013655294546268.mp3
22.85M
#قسمت_پایانی #روضه و توسل
میفهمی چی میگم آخه شمرم از بنی کِلاب بوده مگه نشنیدی امان نامه آورد شب تاسوعا برا ابالفضل و برادراش..فریاد زد آی بنی کلاب ها... امامحسین فرمود: عباس جان دشمنم صدا میزنه جوابش رو بده. با ناراحتی اومد گفت: منم..ازبنی کلابمو برا شماها امان نامه آوردم فرمود: نانجیب ما امان نامه داشته باشیم ولی پسرفاطمه امان نامه نداشته باشه داره اون رو میگه حواست باشه دوباره میخونم
همانچکمه پوشی که فامیل اوست
همانیکه بسیار بی چشم و روست
نه تنها سر از شاه دین چیده است
به جان دادنش نیز خندیده است
رها کنین این بدنو دیگه جون نداره
انقده خون رفته ازش دیگه خون نداره
دشمن گریه کرد براش آهن گریه کرد براش
از غربتش هرمرد و هر زن گریه کرد براش
«حسین....حسین....»
.
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ استاد حاجمنصور ارضی •✾•
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ..السَّلام عَلی مَحالِّ معرفةِ الله ِ و مَساکنِ بَرَکةِ الله"
بنام خدای ادب آفرین
بنام خداوند ام البنین
بنام زنی ماورای ادب
قلم میزنم از خدای ادب
زنی در نگاه علی محترم
پس از فاطمه با علی همقدم
به بیت ولای ،یاورش خواندن
حسین و حسن مادرش خواندن
*اونا گفتن مادر..تا وقتی از مدینه خواست بیاد بیرون صدا زد. یااماه! اجازه بده ما بریم
دید ام البنین گریه میکنه فرمود: عباس جان برو با مادرت برادرات هم برید خداحافظی کنید آرامش بهش بدید اومدن.. گریه ی ام البنین چیه؟فرمود: عباس جان به تو و داداشات میگم بدون حسین برنمیگردین...*
علمدار خیبرشکن بوده است
به شیر خدا شیرزن بوده است
نثار حسین است لبخند او
عموی رقیه است فرزند ا
ملائک قیامش سلامش کنن
امامان همه احترامش کنن
شبیه خداوند، ماه آفرین
نبوده در عالم جز ام البنین
نشستم شبی فکر کردم به او
شدم با خیالات خود رو به رو
شنیدم صدایی ز ام البنین
که میگفت باشاه دین این چنین
علی ای امیر دو دنیا علی
به عرش خدا مقتدا یا علی
خدا خانه دارد میان دلت
ملک جای خود، انبیا سائلت
علی جان!
به احمد تویی بهترین جانشین
نخی از عبای تو حبلُ المتین
تویی روز و شب همکلام خدا
بسوی توجاریست سلام خدا
سعادت درِ خانه ام را زده است
چه عشقی بدنبالم آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای
مرا لایق وصل دانسته ای
ولی من کجا ،وصل حیدر کجا
*چه ادبی داشته خانم تازه میخواد تواین خونه بیاد*
ولی من کجا وصل حیدر کجا
مرا پیش تو شأن همسر کجا
کنارتو قلب جهان میتپد
در این خانه زهرا نفس میکشد
کنار تو حتی خَسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر یاریَت میکنم
چو مردان علمداریَت میکنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت میکنم
برای تو یَل تربیت میکنم
جگردار و غُرنده مانندشیر
یَلانی دلاور ولی سر بزیر
به راه تو از هر که همراه تر
به چهره، یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشگر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
در آن روزها سالهایی گذشت
ولی در فراق و جدایی گذشت
ز یَل های او قیل و قالی نماند
به جز قبرِ (خالی)خیالی نماند
*دشمن داره تعریف میکنه میگه میومد وسط بقیع حالا که نذاشتید زهرا گریه کنه هی زدیش مسخره کردین،دقش دادین من میام وسط بقیع.چهار صورت قبر درست میکرد شروع میکرد روضه خوندن باصدای بلند همه رو میریخت بهم تا دشمنم گریه کرد براش..*
چنان یاد دستِ قلم گریه کرد
که با گریه اش سنگ هم گریه کرد
خودش را در آغوش زینب کشید
در آن لحظه که این خبر را شنید
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را....
*عمود رو برای سنگ های بزرگ که خورد کنن استفاده میکردن( یاابالفضل)
چی بهتون بگم..میگه وقتی زدن کل مغز روی شونه هاش ریخته..*
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را
دلش از غم و غصه ها کَنده شد
خبر آمد و سخت شرمنده شد
خبر راوی داغی از کربلاست
در این داغ عالم بسوزد رواست
که در پیش چشم تر زینبین
زده چکمه پوشی لگد برحسین
«حسین......»
گفت زینب جون واقعا همین بوده شنیدم یکی با زانو رو سینه ی حسینم نشست
شنیدم سر جدا کرده یهو ناله زد..بی بی جان شنیدم سر بریده نشد از قفا بریدن
"یا نَحرََا مَنحُورا" حسین جان تو رو نحرت کردن...امان چکمه پوشی.. میدونی براچی داره چکمه پوش رو میگه؟ آخه منم از بنی کِلابم اونی هم که اومد رو سینه ی حسین نشست از اهل بنی کِلاب بوده من خجالت میکشم.بی بی جان کاشکی من مرده بودمو نمیشنیدم...*
.
4_5960891046039655344.mp3
15.71M
- تو یک سال گذشته
چه چیزهایی دیدیم و شنیدیم!
دنیا چقدر داره سریع میگذره ..
حواسمون هست؟!!!
.
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
از اول هرکجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه، ام البنین بوده
کنیزی کرد زینب را؛ مقامش رفت بالاتر
اگر ام البنین، ام البنین شد؛ اینچنین بوده
خودش را روز اول، پای زینب روی خاک انداخت
کسیکه پیش اقوام خودش، بالانشین بوده
ادب را شیر کرد و نوشجان بچههایش کرد
که بیشک همسر شیرخدا، شیرآفرین بوده
برای بچه های فاطمه، مادر شدن کم نیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
*کسی دیگه نمی تونست برا حسین مادری کنه .. لذا وقتی از مدینه میخواست بیاد بیرون ابی عبدالله خداحافظی کنه ، گفت اُماه .. *
اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم
علی تاج ولایت بود و این بانو، نگین بوده
اگر نانی به سائل داده، گفته یادتان باشد
که نان سفرهاش، نان امیرالمؤمنین بوده
*اومد دم خونه ام البنین بعد از واقعه کربلا .. گفت من هر سال از این خانه خرجی سالم رو میگیرم .. بی بی براش بهش خراج داد گفت یه آقایی بود که هر سال به من این عنایت رو داشت ، حضرت فرمود به خدا اون آقا رو تو کربلا شهید کردن .. سائل نشست شروع کرد گریه کردن ..*
هزار عباس اگر میداشت، تقدیم علی میکرد
نخوان ام البنین او را که ام العارفین بوده
از اینکه عالمی حاجت گرفت از دست پرمهرش
یقین دارم، خودش دست خدا در آستین بوده
شبیه کربلاییها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده
امام دین در عاشورا به عباسش پناه آورد
از این منظر ببینی، زیر دینش رکن دین بوده
علمدارش زمین افتاد اگرچه روز عاشورا
علمدارِ بساط روضه، بعد از اربعین بوده
*همه جا روضه به پا میکرد بعد اربعین .. طوری گریه میکرد که دشمن به گریه می افتاد ، مروان لعنت الله از کنار بقیع رد میشد از سوز
به داغ شیرخواره، گریه کرده؛ نه به شیرانش
فداکاری ببین؛ انگار امِّ بیبنین بوده
به سینه میزد و میگفت: ای تنهای بیمادر
تمام فکر و ذکرش لحظهی هَل مِن معین بوده
نبایستی برایش از حسین اینگونه میگفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده
.
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیهابه نفسِ حاج احمد واعظی •✾•
ای به حیدر دلبر و دلدار یا ام البنین
مادر آزادی و ایثار یا ام البنین
ای پس از زهرا علی را یار یا ام البنین
*به روضه ی ام البنین خیلی حواستون باشه..شخص قمر بنی هاشم داره ویژه، نگاهت میکنه عرض می کنم آقاجان، بیش از سه ماهه دارن میگن وای مادرم این چند روزم که ویژه ی مادر شما، قربونت برم..*
گلشن زیبای تو گلهای احساس آورد
شأن تو این بس که دامان تو عباس آورد
حضرت عشق حضرت عباس
تسلیت گویمت عزیز خدا
جان به قربان قلب پر خونت
مادر از دست داده ای آقا
*سرت سلامت آقا، اما یه عرضی دارم با عذر خواهی..*
مادر از دست داده ای اما
بازویش زخمدار و خسته نشد
پشت در هیچکس نزد او را
دل و پهلوی او شکسته نشد
مادر از دست داده ای اما
ماه رخسار او نشد نیلی
یک حرامی نبست راهش را
پیش چِشمت نزد به او سیلی
جان به قربان آن غریبی که
دید لبریز درد جانش را
هر که با هر چه داشت در دستش
می زند مادر جوانش را
«وای مادرم.....»
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه گه بین خانه میزد
*خانم ام البنین سلام الله علیها گریه می کرد شعر می سرود روضه میخوند به نحوی که دشمن رو به گریه مینداخت. اما دوباره تاکید می کرد عباس جان! من برا تو گریه نمی کنم. به من اومدن گفتن عمود به فرقت زدن، گفتم مگه میشه ، اصلا مگه کسی میتونه مگه قدش می رسه کسی به عباس من؟؟!گفتن چشماتو پاره کردن ، باور نکردم مگه کسی میتونه چشم تو چشم تو عباس من! اما وقتی گفتن اول دستاتو به نامردی بریدن گفتم حالا ممکنه، عباسم دست نداشته..با اینهمه به تو گریه نمی کنم من به آقایی گریه میکنم که مادر نداره براش گریه کنه..به اون آقایی که ریختن سرش، نیزه دار با نیزه، حسین.....*
.
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش..
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید مهدی حسینی •✾•
صل الله علیک یا ام البنین
پیرزن آمده هنگام خزانش چهکند
اینهمه داغ ربوده است توانش چهکند
خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند
رفت از دست خدایا ضربانش چهکند
هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین
گفت بی سایهی آن سروِ روانش چهکند
تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین
خم شد و ماند که با قدِ کمانش چهکند
پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب
غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چهکند
روضهها را همه خواندند و فقط داد کشید
اشک آبش شد و غم تکهی نانش ، چهکند
بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست
جگرش سوخته و... سوخته جانش چهکند
*در مکاشفه ای به مرحوم میرزای نائینی ، خانم ام البنین رو دیدن ، فرمودن میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من قافل نشید، صدیقهی طاهره خیلی به من آبرو داده .. لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار میشید از این ذکر قافل نشید ، کدام ذکر ؟! دخیلک یا مولاتی ، یا ام البنین اغیثینی .. بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده .. میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ام البنین ، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن .. *
خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین
مانده با خاطرهی چند جوانش چهکند
خواهری که به برش پنج برادر را داشت
پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چهکند
همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست
آه با حرمله و زخم زبانش چهکند
این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران
وای اگر نیزه دهد باز تکانش چهکند
میرود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی
مانده با جمعیت چشم چرانش چهکند
نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است
پیرزن مانده که بی فاتحهخوانش چهکند
آنکه نامادریاش آبروی مادرهاست
گر نیایند دگر گریه کنانش چهکند
شاعر : حسن لطفی
*عمۀ سادات به همه بنی هاشم میفرمود هرکسی واقعه ای رو تو کربلا دیده بازگو کنه، صدای ناله ها بالا می رفت ، وقتی روضه خوان از عباس میخواند میگن خانم سرش رو پایین میانداخت سکوت میکرد این دستاش رو جمع میکرد تا حرف از عباس میشد میدیدن دختر امیرالمومنین دستاش داره میلرزه .. ام البنین اومد صدا زد چیه زینب جان چرا به روضه عباس میرسه به این وضع می افتی و پریشان میشی؟ .. نوشتن خانم غش میکرد انقدر گریه میکرد .. ساعتی بعد که به هوش میآمد فقط بنی هاشم مونده بودن میگفت بزارید مصیبت عباس رو من نقل کنم .. وقتی رسیدیم به کربلا من خودمو انداختم رو قبر حسین ، هرکی یه قبری رو بغل گرفت یه گوشه ای زبون گرفت .. همینجور که ناله میزدیم دیدیم یه صدای گریه ای همه رو بهم ریخته پرسیدیم از امام سجاد و دیگران کیه داره ناله میزنه .. فرمودن بی بی جان از کنار نهر علقمه ست ، سکینه رفته داره با عموش درد و دل میکنه .. میگه همه هاشمیان دویدیم سمت قبر عباس .. این جای مصیبت که رسید تو مدینه مقتل میگه هی به صورتش میزد هی موهاش رو میکشید .. صدا زد ام البنین رفتیم سمت قبر همه صدا میزدیم عباس موقع غارت و آتش خیمه ها کجا بودی .. عباس وقتی بچه اومدن تو مجلس اون حرومی کجا بودی .. عباس وقتی رفتیم تو بازار کجا بودی .. عباس موقع ذبح حسینم کجا بودی .. میگه والله از زیر قبر یه صدایی شنیدم یا خجلتا .. وا حسرتا یا عزیزت امیر .. صدای خجالت عباس به گوش همه رسید .. دیگه باید مردونه گریه کنی .. بزرگان ما میگن هرکی میخواد تو زندگیش مشتش وا نشه برا عباس داد بزنه .. دیگه امام سجاد توان از کف داد جواب عمه ما رو داد والله به خدا عمه جان عباس دیگه کاری از دستش بر نمی اومد .. امام سجاد می فرمایید وقتی من به کمک بنی اسد ابدان مطهر رو دفن کردم رفتیم سمت نهر علقمه عباس رو دفن کنیم والله دیدم بدن مبارکش مثه شیرخواره ها شده بود .. آخه چرا ؟؟ قطعت يداه ورجلاه في واقعة الطف .. وقتی ابی عبدالله اومد دید سری نمونده .. سر از هم پاشیده .. حسین ..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....