#مدح و توسل ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام .
┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللّهمَ صَّلِ وَ سَلِّم وَ زِد وَ بارِک ، عَلیَ سَیِدالمُجتَبی، وَ الِامامِ المُرتَجی، سِبطِ الُمصطَفی، وَابنِ المُرتَضی، عَلَمِ الهُدی، العالِمِ الَرفیع، ذِی الحَسَبِ المَنیع، وَ الفَضلِ الجَمیل، والشَّرَفِ الَرفیع، الشَفیعِ ابنِ الشَفیع، المَقتولِ بِا سَمِّ نَقیع، اَلمَدفونِ بِاَرضِ البَقیع، اَلعالِمِ بِالفَرائِضِ وَ سُنَن، صاحِبِ الجُودِ وَ المِنَن، کاشِفِ الضُرِ وَ البَلوی وَ المِهَن، ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَن، اَلَّذی عَجَزَ اَن عَدِّ مَضائِهِم لِسانُ الُسَن، اَلِامِ بِالحَقِّ المُوتَمَن، اَبی مُحَمَدِ الحَسَن..
دیشب گذری کردم از کوچه ی میخانه
دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه
ساقیِ بلا جویان شادابُ و لبِ خندان
مِی داد به سَر مَستان پیمانه به پیمانه
من بودمُ تنهایی در حلقۀ شیدایی
دستی زِ کَرم آمد، ناگاه رویِ شانه
گُفتا مَنشین خاموش، در محفلِ ما رِندان
برخیز غزل خوان شو مستانه به مستانه
سَرمست بخوان یاهُو، جایِ نگرانی نیست
مولاست که می بخشد عیدانه ی شاهانه
برخواستمُ خواندم یا مُحسنُ و یا مُجمِل
ما را بنواز امشب ای لطفِ کریمانه
گو هاتفی از یثرب، می گفت دمِ مغرب
افطار بفرمایید از سفره ی جانانه
فرمود :کسی مولا فرموده: بفرمایید
کردند همه طاعت، فرمانِ مُلوکانه
چه سفرۀ رنگینی! گسترده به ایوان بود
بِسمِ اللهِ هنگامِ افطار حسن جان بود
ای خالُ خَط و چشمت تصنیفِ دل آرایی
نامت حَسنُ و حُسنت سرچشمۀ زیبایی
هم قامتِ تو موزون هم صورتِ تو مَحشر
پا تا سَرت ای مولا مجموعۀ غوغایی
افلاک همی گردند گِرد قَد و بالایت
رُخسار جهان افروز، گیسو شبِ یلدایی
ای روزیِ هر روزم وابسته به دستانت
ای کاش که رزقم را همواره بیفزایی
اول قمرِ طاها ، اول پسرِ مولا
اول ثمرِ عشقِ صدیقه ی کبرایی
ای سفره ی گسترده ای رحمتِ بی پایان
ما را بنواز امشب ای رافتِ زهرایی
کو حاتمِ طایی تا پیشِ تو زند زانو
سالارِ کریمانی تو حاتمِ طاهایی
ای حلمِ خداوندی اُستورۀ صبری تو
فرماندۀ بی لشکر، سردارِ شکیبایی
رویایِ شب و روزم خورشیدِ دل افروزم
عمریست که باعشقت می سازمُ می سوزم
ای نامِ گرانقدرت بِسمِ اللهِ طوفان ها
وی جنبشِ لبهایت آرامشِ طوفان ها
هرکس غزلی خواند در مِدحتِ تو جانا
می بندد و می سوزد دیوانِ غزل ها را
خورشیدی و چون خورشید سلطانی تو مُحرز
ای سیطره ات حاکم بر سلطۀ سلطان ها
ای میمنۀ هستی در مِیسرۀ چشمت
وی همچو علی فاتح درعرصۀ میدان ها
در چشم بلا خیزت خونِ همه خوابیده
ای کُشتۀبِالفِطره از حُسنِ تو انسان ها
هم عرش تو را خواند هم فرش تو را خواند
پایی بزن ای عرشی در گوشه ی ویران ها
لب وا کُن و لبیکی آهسته بگو آخر
مُردند به عشقِ تو این پاره گریبان ها
فریاد زنم مَحشر از عمقِ دلِ مَستم
از طایفه ی عشقم ،مجنونِ حَسن هستم
امشب دلِ دیوانه بی تاب حَسن گوید
با دستِ تهی چشمِ پُر آب حَسن گوید
عشقِ تو خیالاتی کرده است مرا آقا
هر شب دلِ آشفته در خواب حَسن گوید
با رحمت و احسانِ چشمانِ پُر از خیرت
این عاشق شیدا را دریاب حَسن گوید
اِمشب همه ذرّاتِ هستی حَسنی هستند
خورشید، زُحل، ناهید، مهتاب حَسن گوید
کِی غُلغُله می اُفتد ، بر جانِ همه عالم
وقتی لبِ عطشانِ ارباب حَسن گوید
ذرّات به توصیفِ اوصافِ تو مشغولند
سجاده و تسبیحُ و محراب حَسن گوید
اِی محورِ بَخشایش در ماهِ عنایت ها
ماهِ رمضان ، رَبُّ اَلارباب حَسن گوید
ای اَحسنِ اَسماءِ حُسنایِ خداوندی
در حُسنِ تو می بینم غوغای خداوندی
.
ای نورِ دو عالم، ای جانِ دو دنیا
ای سِبطِ نَبی ، عشقِ علی ، ای گُلِ زهرا
از روشنیِ نام پُر از حُسنِ تو ای گل همه جا حِصنِ حَصین شد
در ماهِ دعا آمدنت،علتِ بخشودگیِ اَهلِ زمین شد
بر شانه ی خاتم، تو نقشِ نگینی
هم حیدر و احمد، هم روحُ الاَمینی
تو نورِ دو چشمِ همه ی اَهلِ کِسایی
تو ماه ترینی
ای آنکه سَرِ خوانِ تو عُمریست که هم دشمن و هم دوست سهیم است
شَهرُالرَّمَضٰان از کَرَم و پا قَدَمِ توست اگر شهرِ کریم است
حیدر حیدر، چشمانِ تو روشن
شد ماهِ حَق، از ماهِ تو گلشن
عشقِ اَزلی تو، شیرِ جَمَلی تو
در معرکه ها آینه ی جَنگِ علی تو
ای صلحِ تو چون ضربه ی شمشیرِ تو در معرکه کاریست حَسَن جان
در وقتِ دُعا بر لبِ ما نامِ پُرِ از حُسنِ تو جاریست حَسَن جان
دارد دلِ تنگم ،امیدِ عَطایت
بسته ست دخیلم ،بر سبزِ عَبایت
ای حیدرِ کرارِ جَمَل ثانیِ مولا
سرهاست به پایت
تو عشقی و ایمانی و تو معنی قرآنی و تو جانِ جهانی
تو ماهِ زمین ،عشقِ خدا هستی و من عاشقِ بی نام و نشانی
*با یه امیدی اومدم دَرِ خونه ات، آقایِ من! ای کریمِ اهلِ بیت، هیچ فقیری به آقا رو نمی کرد،مگر اینکه آقا بهش عطا میکرد، این رو فقط منابع ما ننوشتن، اَنسابُ الاَشرافِ بلاذری از منابع مهم اهل سُنَّتِ، میگه: هر فقیری به حسن ابن علی رو میکرد، مأیوس نمیشد.
از آقا سؤال کردن چرا هیچ وقت هیچ فقیری از دَرِ خانۀ شما دستِ خالی نمیره؟ فرمود: من خودم دستام به دستانِ خدا بلندِ، من به لطفِ خدا امید دارم، برا همین شرم میکنم، حیا میکنم که خودم فقیر باشم و فقیری رو مأیوس کنم.*
کریم کاری به جز جود و کَرَم نداره
آقام تو مدینه است ولی حَرَم نداره*
تو عشقی و ایمانی و تو معنی قرآنی و تو جانِ جهانی
تو ماهِ زمین ،عشقِ خدا هستی و من عاشقِ بی نام و نشانی
حیدر حیدر، چشمانِ تو روشن
شد ماهِ حق، از ماهِ تو گلشن
#شاعر فرشته حسینی
چشمۀ محبتِ تو، جاریِ تویِ قلبِ منِ
دَم و باز دَمِ نَفَسَم، فریادِ حَسَن حَسَنِ
زیرِ دینِ صبرِ توِ دین و آئین
سلامٌ عَلیکَ یا امامَ المُعِزّین
غریبیِ تو آقا جون ، نشونِ اقتدارتِ
مزار خاکیتُ نبین، سینۀ ما مزارتِ
حَسَن!،ای جانم...
دست بوسِ روز و شبِ تو ، حضرتِ روحُ الْاَمینِ
غیر از تو کدوم شاهی ، تو راهِ گداش می شینه
تویی حقِ مُطلق، تویی باطنِ دین
سلامٌ علیکَ یا امامَ المُعِزّین
اسمِ توِ که عمریِ، قوّتِ بال و پرمِ
به عرشِ اَعلیٰ مْ برسم ، منّتِ تو رو سَرَمِ
حَسَن!، ای جانم...
نیم نگاهِ تو که باشه ، دنیامُ عوض می کنم
تو هر حالتی که باشم، با اسمِ تو حَض می کنم
سَرِ سفرۀ تو ، می شینن مَسٰاکین
سلامٌ عَلَیکَ یا امامَ المُعزّین
ساکنایِ عرشِ خدا ، تو حسرتِ بقیعِ تَن
ملائکه مُقَرَّبَن، اَمر بُکنی مُطیعِ تَن
حَسَن!، ای جانم...
امشب کار و بارم، با امامِ مجتبی
رؤیایِ دلِ من، تویِ اِیوون طلا
رؤیایِ یه گنبد، شبیهِ صحنِ رضا
دلِ سرگردون
سَرِ بی سامون
چشامون گریون
باز میخونه
سَرِ سفرهی کَرَمِت آقا
کِی میشه مهمون
کی میدونه
حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن...
کاشکی من و امشب، سَرِ سُفرَت جا بدی
ماه کاملِ امشب، تو به دنیا اومدی
تفسیرِ خدایی، تو کریم و واحدی
شده فرهادِت
شبِ میلادِت
تو رو میخوادِت
این دیوونه
اومدی با تو
دل ویرونه
شده آبادِت
باز میخونه
حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن...
مستم دارم انگار که رو اَبرا راه میرم
میخونه زیاد و مِی و پیمونه زیاد
ساقی سَرِ زُلفت دلم و داده به باد
پسرِ حیدر
عَسلِ مادر
گُلِ پیغمبر
آقامونه
یه روز عاشقت
میزنه فریاد
تو صفِ محشر
باز میخونه
حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن
سرود ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام .
┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅
شبِ نیمه ی ماه رمضونِ
قناریِ دل داره می خونه
روی دستایِ علی و زهرا
سوره ی نورِ مؤمنونِ
دل دل نکنیم ، کف کف، بزنیم
آخه تولد بهاره، پسری که تا نداره
مولا و اِن یَکاد می خونه
صدقه ای کنار می ذاره
رطبِ سفره ی افطار پیغمبر رسیده
میوه یِ نوبر هر روزه ی حیدر رسیده
دردنه کودکِ نازِ دلِ مادر رسیده
تبِ عشقم بالا گرفته
دلِ من باز جلا گرفته
زیر لب ذکرِ مُنجلیِ
حَسنِ مجتبی گرفته
اومد به دنیا، گُلی که ، مَهِ انجمنِ
آی اهل دنیا ، بدونید حَسَن عشقِ منِ
مولانا! یا حَسَن...
اِبن کریم و جانِ جهانِ
اومد اونی که نُقلِ نهانِ
سفره داری که تویِ مدینه
بیتِ کرمش بابِ جنانِ
عطرِ نفسِ
دیگه غم بسِ
صبرِخدای ازلّیِ
جوابِ نوکرش ولّیِ
صاحبِ نهضتِ سکوتُ
وارثِ شمشیرِ علیِ
رو طالعِ شیعه نوشته که نصیرم حَسَن
صندوقِ قرض الحَسنش خیرِ کثیرم حَسَن
به به امیرم حَسَن و نِعمَ الامیرم حَسَن
تبِ عشقم بالا گرفته
دلِ من باز جلا گرفته
زیر لب ذکرِ مُنجلیِ
حَسَنِ مجتبی گرفته
اومد به دنیا، گُلی که ، مَهِ انجمنِ
آی اهل دنیا ، بدونید حَسَن عشقِ منِ
مولانا! یا حَسَن...
گوشه ی نِگاش، خُلدِ بَرینِ
دستِ بازِ ربُ العالَمینِ
دلخوشیِ زینب و حسینِ
مُرشدِ مَهِ اُمِّ بَنینِ
بازویِ علی
حامیِ ولی
یوسفِ زهرایِ اطهرهِ
خیلی شبیهِ پَیَمبَرِ
واجبِ اطاعت ازش
امر اون اَمرِ حیدرِ
کیه این آقا که می گن والیِ مُلکِ وِلاست
مأمنِ و حِسِّ خوش و آرامشی واسِ دٓلاست
خلاصه که بگم آقا، بانیِ کرب و بلاست
تبِ عشقم بالا گرفته
دلِ من باز جلا گرفته
زیر لب ذکرِ مُنجَلیِ
حَسَنِ مجتبی گرفته
اومد به دنیا ، گُلی که ، مَهِ انجمنِ
آی اهل دنیا ، بدونید حَسَن عشقِ منِ
یا مولانا! یا حسن ...
⇦• #سرود ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام .
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
تو اولین امام زاده ای ، بزرگ زاده ای
تو در مسیرِ هر گدا خودت کنارِ جاده ای
حوالۀ مرا به دستِ این و آن نداده ای آقاجان
حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد
کریم آمده به سفره ی فقیر نان دهد
فرشته میرسد که گاهواره را تکان دهد
نبی نشسته تا به گوشِ این پسر اذان دهد
بدونِ نام مرتضی اذان سرودِ باطلی ست
اذانِ مصطفی فقط ترانه ی علی علی ست
تو و حسین معنی حقیقیِ برادرید
تو و برادرت بزرگ خاندانِ حیدرید
امیدهایِ مرتضی عزیزهایِ مادرید
عزیز های مادرید ..
به من که نوکرِ تواَم ثواب میدهد حسین
صدا که میزنم حسن جواب میدهد حسین
قلندرانه یا حسن حسن کنیمُ بعد از آن
لباسِ سبزِ نوکری به تن کنیمُ بعد از آن
به شوق ترکِ خانهُ وطن کنیمُ بعد از آن
ایادیِ سقیفه را کفن کنیمُ بعد از آن
علم به دست با شعار یا امیرِمومنین
مدینه ای درست میکنیم تو بیا ببین
و غرق میکنیم نسلِ باطلِ ثمود را
و سر به نیست میکنیم دولتِ یهود را
به خاک میزنیم پادشاهی سعود را
و سر به نیست میکنیم دولتِ یهود را
تمام میکنیم کار ناتمام مانده را
به قدس میبریم بیرق به شام مانده را
به من که نوکرِ توام ثواب میدهد حسین
صدا که میزنم حسن ، جواب میدهد حسین
.