eitaa logo
ذاکرین آل الله
286 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
313 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
2023_02_03_06_06_38.mp3
1.24M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ ای هم نفسم، شد نفس آخر زینب ای کاش بیایی تو دم بستر زینب باشد نگه من هر دم به سوی تو ای کاش دوباره بوسم گلوی تو مظلوم حسینم مظلوم حسینم ✅ من دیدم ام آن صحنه که گوشی نشنیده دیدم به گل من ستم از خار رسیده بنگر که قد من از غصه خمیده دیدم کف گودال رگهای بریده مظلوم حسینم مظلوم حسینم ✅ ای یار، ز یادم نرود آنچه که دیدم یک روزه شدم پیر ز بس رنج کشیدم دیدم علی اکبر شد صد علی اکبر دیدم روی نیزه راس علی اصغر مظلوم حسینم مظلوم حسینم ✅ کی می‌رود از خاطر من طعنه و آزار بردند عروسان علی را سر بازار آنجاکه به‌حیدر دادن همه دشنام دیدی که مرا خصم زد در ملاءعام مظلوم حسینم مظلوم حسینم ✍
4_5830455998816454719.ogg
239.1K
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ شام و کوفه شد مات و،محو هیبت زینب پرچمدار عاشوراست،کوه غیرته زینب ارباب داره یک عاشق،اون هم حضرت زینب الگوی صبر و،روح حجابه زانوی عباس،واسش رکابه ستون قیامه،تماماً امامه،و فاتح شامه جبل الصبر دلاوره زینب،یه لشکره زینب،وحیدره زینب جبل الصبر ✅ کی گفته اسیر بوده،دو عالم اسیر تو حتی جبرئیل هستش،بانو سر به زیر تو عشقی که یه روز کل،دنیا رو میگیره تو من عبدم و تو،سلطانم عمه میگه رقیه،ای جانم عمه قرار حسینه،بهار حسینه،کنار حسینه جبل الصبر علی تو کلامش،حسن تو مرامش،حسین تو قیامش جبل الصبر .
4_5776115067565119408 1.mp3
3.38M
یک سال و نیمه بی قرارتم من یک سال و نیمه غصه دارتم من یک سال و نیمه که تورو ندیدم یک سال و نیم به انتظارتم من از غم دوریه تو من مریضم دلم گرفته بد جوری عزیزم تا کی صبوری کنه این دله من تا کی واسه غم تو اشک بریزم دنیام. بی تو چه بی رنگه خیلی دلم برات تنگه ۲ مونده تنت روی خاکا خاکت کردن دها تیها جانم. حسین حسین جانم ✅ برای حنجر ه تو اشک می ریزم برای پیکره. تو اشک. می ریزم حالا که نبست مادره تو کنارت به جای مادر تو اشک می ریزه دیدم که افتادی. میونه‌ گودال دیدم تنت داره میشه لگد مال از روی تل. قتلگاه و می دیدم دیدم که اروم داری میری از حال پیشه دو چشمای خواهر می زد به حنجرت به خنجر ۲ برق انگشترت رو دید اومد ساربون و دزدید ۲ جانم حسین حسین جانم ✅ سوم اشکای خواهر تورو ندیدن سر تورو پیش. چشام بریدن صدای استخون تو میومد اسبابه‌ روی تن تو دویدن یوسف من تو پیروهن. نداشتی افتادی رو خاک و کفن نداشتی بردن به غارت همه ی تنت رو حتی سری به روی تن نداشتی  با تیرو‌ و تیغ و سنگ و پا تورو زدن حرومی ها ۲ هر کی یه  سهمی از تو برد خیلی تنه تو نیزه خرد ۲ جانم.  حسین حسین حسین جان ✅ بعد تو خواهر تو جون به لب شد بعد تو روز من شبیه شب شد بعد تو بعد ابالفضل حسین حرمله خیلی خیلی بی ادب شد از غمه تو قامت من کمان شد بعد تو همسفر با من‌  سنان شد از تنه تو هر کسی برد یه سهمی انگشتر تو سهم ساربان شد زینت اون لحظه بود جون داد دیدش‌ تنت رو خاک افتاد ۲ بعده تو من کجا رفتم بینه  نا‌ محرما رفتم ۲ جانم. حسین حسین. جانم ✍
1736811362404_-2147483648_-211104 1.mp3
1.33M
بعد تو دلشوره دارم بعد تو خیلی بی قرار م بعد تو دایم گریه دارم حسین حسین حسبنم بی تو پریدن سخته نفس کشیدن سخته تورو ندیدن سخته. حسین.  حسبنم جلوی چشمه زهرا نشست و سینت با پا خندید به اشکای ما حسین. حسینم. دلم اسیره غم هاس دور از چشای عباس دورم پز از ما مرداس حسین حسبنم. دختره تو می ترسید می ترسیدو می لرزید وقتی که زجر و  میدید حسین. حسینم. وقتی که شمر میشینه با چکمه روی سینه خواهر تو می بینه حسین.  حسین.  جان ✍
🇮🇷🎤امام زمان(عج)-مناجات-حضرت زینب(س)-وفات ▪️▪️▪️▪️🌹🌹🌹▪️▪️▪️▪️ هی داد می زنیم که از تو نشانه نیست یک روز می رسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است، و یا که شکایت است آقا ببخش اگر غزلم عاشقانه نیست خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و تاریخ ماندگاری آن جاودانه نیست ما را به بام خود بنشان که بدون تو در هیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گفتم بیا به خانه ی قلبم؛ تو آمدی... تو آمدی ولی کسی انگار خانه نیست با تیغ روزگار چه بهتر جدا شود وقتی سرم طفیلی این آستانه نیست عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان دیگر زیاد بر لبمان این ترانه نیست جز در غم کمان شدن عمه زینبت خون اشک های جاری تو بی کرانه نیست مرد از غم نمردن در ماتم حسین بر پیکرش بگو که رد تازیانه نیست ▪️▪️▪️▪️🌹🌹🌹▪️▪️▪️▪️
آسمان بی‌شک پر از تکبیرة الاحرام اوست غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست اوج تفسیر تمام آیه‌های عاشقی در میان خطبه‌های کربلا تا شام اوست مثل نام مرتضی بعد از پیمبر دیده‌ام هر کجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست چشم‌هایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید «ما رأیت الا جمیلا» آخرین پیغام اوست شیعه بی‌تردید بی‌زینب به پایان می‌رسید در دل، ایمانی اگر داریم از اسلام اوست از نجف تا کربلا موکب به موکب می‌روم هر کجا پا می‌گذارم سفرۀ اکرام اوست کربلا پایان پرچمداری زینب نبود تازه‌ این آغاز ختم سورۀ انعام اوست سمانه روشنایی
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان #
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من موسی علیمرادی
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می خواند چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند وحید محمدی
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید... به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و... در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب محمود ژولیده
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد .
کربلا کارگاه زینب بود تازه آغاز راه زینب بود . این که شد دودمان ظلم سیاه اثر دود آهِ زینب بود مُهر خون زد به دفتر عشقش چوب محمل گواه زینب بود گرچه چل روز سرپناه نداشت یک جهان در پناه زینب بود ” و اذالشمس کورت ” شرح روزگار سیاه زینب بود قتلگاه حسین ، کرب و بلا شام هم قتلگاه زینب بود پیش یک لشگر مسلح و مست گریه تنها سلاح زینب بود . آن تن تکه تکه تکه شده به خدا تکیه گاه زینب بود بدنی که سپاه رویش رفت روزگاری سپاه زینب بود . زنده زنده تنی که عریان شد آبرو‌ دار و شاه زینب بود قطره قطره ز دیده دُر می سفت با برادر چنین سخن می گفت : پای هر پنج تن بلا دیدم من تو را روی نیزه ها دیدم سر یک نیزه ی بلند ، حسین گیسوان تو را رها دیدم بین جمعیتی که سنگ زدند چهره ی چند آشنا دیدم غیرت الله ، دخترانت را بین یک عده بی حیا دیدم به غذا لب نمی زنم دیگر سر سفره سر تو را دیدم کوچه گردیت کوچه گردم کرد بین این کوچه ها چه ها دیدم . ذره ای از بلای کوفه نشد هر بلایی که کربلا دیدم آه از آن لحظه که زمین خوردی روی جسمت برو بیا دیدم روی تل دست و پای من گم شد تا تو را زیر دست و پا دیدم دور گودال غیر سر نیزه چند تا تکه ی عصا دیدم بعد از آنكه جدايمان كردند بدنت را جدا جدا ديدم از لباس تنت نمانده نخی تن غارت شده ” اَ انت اخی ” ؟ گروه یا مظلوم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️