.
با استوری و توئیت مذهبی زدن
فقط گوشـیت میره بهشت! یکم
به فکر اعمالمون باشیم!!
اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالحات..
#کمک_مومنانه
#ماه_بندگی❤️
.
روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام
سی سال هرشب روضۀ زهرا گرفتم
شبهای عمرم را همه احیا گرفتم
در بین نخلستان کوفه جا گرفتم
شکرخدا که اذن رفتن را گرفتم
زهرای من در آسمانها هم خبر شد
دیگر زمان دیدنش نزدیکتر شد
سی سال دست بسته دیدم گریه کردم
از این و آن طعنه شنیدم گریه کردم
از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم
خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم
تو رفتی و شرمندگی مانده برایم
مسمار خیلی روضهها خوانده برایم
بهتر که رفتی و عذابم را ندیدی
دیگر سلام بیجوابم را ندیدی
بی خوابیِ دروقت خوابم را ندیدی
از خون فرق سر خضابم را ندادی
بعد از تو این مردم غرورم را شکستند
دربین مسجد پشت برمن مینشستند
حالا منم با روضه های رفتن تو
هستم همیشه در عزای رفتن تو
عمرم تماماً سوخت پای رفتن تو
هرروز جان دادم برای رفتن تو
یک عمر هرشب روضه خوانت میشدم من
سینه زن قد کمانت میشدم من
سینه زن قدی که با مسمار خم شد
افتاد ما بین در و دیوار خم شد
از خانه تا مسجد برای یار خم شد
پشت سرم در راه چندین بار خم شد
دیدار ما روز دهم پایین گودال
دور تنی که رفته با سرنیزه از حال
یک عده آوردند بر نیزه سری را
یک عده میریزند برهم پیکری را
یک عده میبندند دست خواهری را
یک عده میدزدند از سر معجری را
زنها به پریشان دم وا غربتایند
نامحرمان عازم به سمت خیمههایند
شاعر: سیدپوریا هاشمی
سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
قصه ی رفتن تو، چقدر گریه داره
که قاتلِ تو آقا، خودش روزه داره
دنیا بی علی شبیه،زندونه
هر جارو می بینی دیگه،تاریکه
وقتِ رفتنِ علی که امشب نیست
مولارو کشتن او وقتی که
فاطمه بود و یه شهرِ نامرد
یه دستِ سنگین،که بی هوا زد
فاطمه بود و هاله ی دلگیر
علی رو کشته، غلافِ شمشیر
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...
زینبِ بی قرارت، دلش میشه غوغا
وقتی رفتنت رو، میخوای مثلِ زهرا
یادِ اون همه غمایِ تو قلبت
کارِ آسمون شده اشک و ناله
کوه و در میاره از پا داغی که
ذره ذره کرده پیرت سی ساله
یادت نمیره، غسلِ تو خونه
یادت نمیره، دفنِ شبونه
یادت نمیره، زخمِ رو بازو
یادت نمیره، غصه ی پهلو
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...
اَجَل برایِ دردِ، تو تنها دوا بود
این آخرین دقایق، دلت کربلا بود
روضه میخوانی برایِ عباست
از این کوفیایِ پست و بد کینه
خیلی دلواپسی برایِ، وقتی که
داره زینب از روی تَل می بینه
حسین و گودال،حسین و غربت
آبش ندادن، به قصد قُربت
حسین و گودال،حسین و مادر
به روی حنجر، نشسته خنجر
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم
اَلسَّلامُ عَلَی العَطشان
اَلسَّلامُ عَلَی المَغْمُوم
اَلسَّلامُ عَلَی العُریان
.
.
دیشب از فَـرق علـ💔ــے
ڪعبہ پُلــے زد بہ بهشٺـــ
چہ مُراعـاٺِ نظیـرےسٺ
علــ💔ـے ، ڪعبہ ، بهشٺـــ
#فزٺ_و_رب_الڪعبہ🥀
روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی
.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی!
پای آن قول که دادند نماندند، علی!
واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند
جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی!
اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود
قطرهای آب به اصغر نرساندند، علی!
پسرت را ته گودال کشیدند به زور
دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی!
تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند
بهتر از خارجیاش کوفه نخوانند، علی!
کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن
برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی!
*اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه...
بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت.
یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه*
این همه راه دویدم پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم
فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم
.
..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ۱۹ رمضان
.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
به سویِ مسجد شد رَوُونه
آروم آروم از تو خونه
آسمونا غرقِ در خونِ
هجر بابا سر رسیده
سر زده از غم سپیده
کوفه داره نوحه میخونه
اون که نون و خرما
میبرده هر شب برا یتیما
دیگه تنگه قلبش
برا عزیزش برای زهرا
مسافرِ شب بابا
بابا حیدر،بابا حیدر
پناهِ زینب بابا
بابا حیدر،بابا حیدر
.