eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
به سبک : طفل یتیمی ز حسین گم شده.... فاطمه گریان تو شد یا علی یا علی یا علی شام غریبان تو شد یا علی یا علی یا علی نمیرسد صوت خوشِ یا رَبَت یا ربت یا ربت ناله زند در غم تو زینبت زینبت زینبت از غم تو گشته فلک خونجگر خونجگر خونجگر زنده شده خاطره ی پشت در پشت در پشت در دل به مصیبتت شده مبتلا مبتلا مبتلا روضه بخوانم ز غم کربلا کربلا کربلا .
تمام عالم هستی غمین است شب قتل امیرالمومنین است دل اهل ولا را غم گرفته ز داغ مرتضی ماتم گرفته درخت غم زده امشب شکوفه زنند بر سینه وسراهل کوفه تمام شهر کوفه در عزا شد به هرجا بنگری ماتم سرا شد تمام شهر کوفه در خروش است چرا پس مسجد کوفه خموش است به بیت مرتضی غوغاست امشب به لبها آه و واویلا امشب کنار بسترش غمدیده زینب بریزد اشک غم از دیده زینب شررزد زهر کین بر جسم و جانش اثر کرده به مغز استخوانش یتیمانی که گردیده نمک گیر تمامی آمده با کاسه شیر ولی زخم سر او برده تابش طبیب او دگر کرده جوابش سرشک دیده زینب روان است که بابارهسپرسوی جنان است دگر فارغ ز هر درد ومحن بود سرش بر روی دامان حسن بود کنارش زینب و عباس بنشست که ناگه دیدگانش را علی بست حسین بر سر زنان سوزد از این غم کنار او حسن گرید دمادم حسین و مجتبی هردو سیه پوش نموده جسم پاکش را کفن پوش در آن دم روح با احساس آمد به دلداریشان عباس آمد به دست خاندانش آن یگانه چنان زهرا شده دفنش شبانه غریبانه شده تشییع حیدر حسین بودوحسن سبط پیمبر دگر از رنج و غم حیدر رها شد تمام دردهای اودوا شد دگر راحت زغمها گشته امشب علی مهمان زهرا گشته امشب کنار همسر پهلو شکسته رسیده مرتضی فرق شکسته بسوز ای دل که شد شام غریبان برفته از جهان یار یتیمان زلطف حق محب مرتضایم گدای درگه پاکش(رضایم) چوسائل بردرش بنشسته ام من امیدم را بر این در بسته ام من بوددر هر دو عالم او امیرم شود در روز محشر دستگیرم
ماه ، ماه آشتی تو همیشه با حسین هوامو داشتی ماه ، ماه آشتی تو یه لحظه هم منو تنها نزاشتی ماه ماه آشتی ماه ، رمضونه مَزه شَم به گریه ی دَمِ اذونه ماه ، رمضونه تشنگی سخته امام حسین میدونه من ، پشیمونم تو بزار تو بغلِ خودت بمونم من ، پشیمونم اشک تو پیش تو فقط میده اَمونم تو ، همه خیری کربلا نجف بده این شب قدری تو ، همه نوری من دیگه بگم دوست دارم چه جوری الهی العفو خسته ی دردم اگه میزاری من میخوام دورت بگردم خسته ی دردم من که جُز از غم تو گریه نکردم رحمت دائم یه نگاهی کن به این نوکر نادِم خیلی این روزا شدم کربلا لازم کربلا لازم زندگی با تو زیباست کربلا خونه ماست وقتی تقدیر سالم شب قدری مهیاست یا سابغ النِّعم ، یا دافع النِّقم دور کن ازم غم ، منو ببر حرم افطار ها به کام دلم زهر می‌شود ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد نخل هاى کوفه مى گریند و مى گویند با هم آنکه بود از اشک چشمش ‍ آبیار ما نیامد پیر نابیناى مسکینى چنین مى گفت امشب اى خدا یار من مسکین نابینا نیامد کودکی با کودکی می گفت من بی شام خفتم آنکه بر ما شام می آورد آمد یا نیامد دامن مادر گرفته گوشه ى ویرانه طفلى گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد با صدای پای او لب های مامی گشته خندان چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم رازدارِ در میان جامعه تنها نیامد نام مولا گشته میثم شمع جمع درد مندان گرچه شب بگذشت و آن ماه جهان آرا نیامد رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند زین سبب آن شهریار کشور جان ها نیامد استاد غلامرضا سازگار
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه ی ساعات بابا مرا در شام در بازار کشتند 🔸شاعر: ________________________
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش دلا بسوز که مولا تمام شد کارش سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید که در بهشت، علی وعده کرده با یارش زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال که بیقراردلی می‌رسد به دلدارش برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش به عرش رفته یدالله دست حق یارش خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه خدا کند برود ابر از شب تارش دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش خلاصه باز علی جان دهد اگر آید دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را نه بین مجلس تفسیر بین انظارش رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک که رفت دختر غیرت میان بازارش گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را امان ز مردم نامرد بی کس و کارش 🔸شاعر:محمد_علی_بیابانی
دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم رسیدم اول کاری که معترف بشوم نشان به کس ندهم نامه ی سیاه خودم کسی به جز تو خبردار نیست از حالم میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟ قشون اشک فرستاده ام به درگاهت ذلیل عفو توام با همه سپاه خودم به من تو راه نشان دادی و نفهمیدم فقط دویدم و رفتم به کوره راه خودم چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم چه صبر داری و خسته نمی شوی از من خودم که خسته ام از این همه گناه خودم تمام ترس من این است مرگ من برسد که پی نبرده ام آن دم به اشتباه خودم به دست های خودم ساختم قفس ها را ببین که حبس شدم در میان چاه خودم " بجز حسین مرا ملجا و پناهی نیست " بگو به من که : بیا بنده در پناه خودم میان قبر بگویم حسین و گریه کنم دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم رسول _زاده
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است گریه ... فراق ... گریه ... فراق ... این چه رسمی است؟! دیگر بس است این همه گریان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟! تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول می روم امّا دعای تو... ...در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است فردوسی
دوبیتی روضه بعد از شهادتِ مولا ندارد این سرا بی تو صفایی اَمان از غصّه و آه از جدایی قرارِ زینب و تو آن غروبی که تا گودال با مادر می‌آیی .
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. / محتوای شعر مداحی آقای سجاد محمدی: تو اگر خدا نیستی من نمیدونم کعبه پس چرا فقط برای تو خورده شکاف؟! تصور کن علی نماز رو که می‌بنده. خود فاطمه هم ذوق می‌کنه میخنده، به خدا ما هزار ساله پی اینم که ثابت بکنیم علی خداس یا بنده‼️ لعنت الله به جهل و مروجان جاهلیت و نادانی! ────── پی نوشت: آقایان حوزه‌، بنیاد دعبل ، خانه مداحان و مسئولین هیئات لطفاً اقدام؛ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
بسم‌ الله الرحمن الرحیم از آسمان کوفه علی پر کشید رفت از دستهای عالم و آدم برید رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای آن استخوان بین گلو را کشید رفت ** ای کاش بر خرابه سری می زد آن غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت