خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش
کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش
خدا وقتی خودش را دید در آیینه بندانش
علی را آفرید و رفت با اسماء تابانش
به قربانش به قربانش به قربانش به قربانش
علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار یعنی او
امامُ الاِنس و جِنَه هزاران بار یعنی او
وصی مصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چگونه شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش
ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشی خانۀ موسی ابنجعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش
دوباره رو به ایوانت امین الله های ما
سلام الله های ما نگاه و آه های ما
به درهای حرم خورده گره گر راه های ما
سر سال است دور تو بگردد ماه های ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش
پشیمان میشود هرکس ننوشد جام سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبۀ چشمی که سلطان شد سلیمانش
چنان موری که خود را این همه پروانه گم کرده
که هر زائر که می بینی دل دیوانه گم کرده
چنان مجذوب این جایم که مستی خانه گم کرده
کنار آب سقا خانه ات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش
هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می آید
هنوز از این ضریحِ نقره باره خوشۀ انگور می آید
هنوز از کفشهای زائرانت نور می آید
هنوز آن روستایی از مسیر دور می آید
دوباره پا برهنه ساده آمد پیش جانانش
تو عیدی رو به سوی تو نماز عید می خوانم
زیارت نامه را در خانۀ خورشید می خوانم
تو را ما با قنوت عشق با امید می خوانم
خیال ماست راحت تا که بی تردید می خوانم
که پیش از عرض حاجت حاجتم را داده دستانش
همیشه دیدهام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچهای معلول ، مردی گریههایش دید
هنوز اشکش به چشمش که؛پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش
بیا اردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ رو سیاهی را
قبول از ما کن امشب این نماز اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادر و بر دست لرزانش
تویی تنها که می فهمی سلام آخری ها را
تویی که دوست می داری دعای آذری ها را
کنار کفشداری ها مقام پادری ها را
به جان مادرت تحویل گیر این مادری ها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش
شب جمعه حرم بودم کمی در پشت در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغ پسر خواندم
دو خط از روضه اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سر نیزه ها کرده پریشانش پریشانش
فقط شمشیر میآمد فقط تکبیر میآمد
به بالا نیزه میرفت و به پایین تیر میآمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر میآمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر میآمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش
شاعر : #حسن_لطفی
.
|⇦•به محضرت چو غبار..
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
به محضرت چو غبار اوفتاده می آیم
اراده نیست مرا بی اراده می آیم
بر آستان تو ای آستین معجزه ریز
به روی دست دلم را نهاده می آیم
چنان غبار به پیشت ز اشتیاق حضور
گهی سواره و گاهی پیاده می آیم
کسی چنان که تو دستم گرفته ای نگرفت
چو ذره دست به خورشید داده می آیم
اگرچه در به رویم میگشایی اما من
فقط به خاطر روی گشاده می آیم
السلام علیک دلتنگم
ای بمیرم که مایۀ ننگم ..
رسید محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود ریان ابن شبیب میدونی امروز چه روزیه؟ گفت آقا نمیدونم میشه شما بفرمایید ! فرمود ریان ابن شبیب امروز اول محرمِ .. میخوام بگم یا امام رضا، از خواصِ شما نمیدونست اولِ ماهِ محرمِ .. میدونی این مردم از کی منتظرِ مُحرمند .. حسین ..
من که در پیچ و خم جادۀ دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!
یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟
در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم
حلّ این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالی است که در حسرت فردا ماندم
در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چه قدَر منتظر یوسف زهرا ماندم؟!
من به دنبال تو امّا تو کنارم هستی
آه ... من با لب تشنه، لب دریا ماندم
چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟! غلط است
منِ آلوده در این غیبت کبری ماندم
نوکری روسیهم ... جای تعجّب دارد
با تمام بدی ام باز هم «آقا» ماندم
یا بگویید:«بیا» یا که بگویید: «برو»
خسته ام بس که در این «شاید و امّا» ماندم
پسر فاطمه! نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم
کربلا، پای پیاده، چه قدَر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم
شاعر : #محمد_فردوسی
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پای خود از سینۀ او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
ک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم
شاعر: #سعید_خرازی
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه .. این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن .. منم .. سکینه .. دخترت .. شناختی؟
شاعر: #رضا_حاج_حسینی
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یك یك تماماً رو سوی اموال بردند
هر آن چه را كه بود در گودال بردند
تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر!
شاعر : #علی_اكبر_لطیفیان
.
اولین علامت بیماری،
بیاشتھایی به غذاست..!
و اولین علامت بیماری معنوی
و نفوذ شیطان، بیمیلی به عبادتِ..!
-مراقب باشیم خلاصه :)
#واگویه
#سرود و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
مثه همه عاشقایِ سینه چاک تو، یه عاشقم
چه خوبه وقتایی که یا امام رضا، به یاد تو، میگذره دقایقم
بدم ولی کنار تو خوبم
همه میدونن بی تو آشوبم
دلم برات تنگه محبوبم ..
با تو میرسم به آرامش
اینه اون حسی که میخوامش
دلخوش شده این عاشق به جوابی از یه سلامش
«مولانا حضرت سلطان»
به یاد تو روحِ من از غم آزاده
چی بهتر از این که دلم کنج گوهرشاده
یه نگاه تو اگه بیاد تو زندگیم، برام بسه
برا تموم اهل آب و خاک ما، امام رضا، اسم تو مقدسه
لطفت باز میده تسکینم
حرم توعه خواب شیرینم
لحظۀ مرگم تو رو میبینم
پیش تو دلم گرفتاره
حرف دلداده و دلداره
دیگه چی میخواد اون که توی این عالم تو رو داره
«مولانا حضرت سلطان»
فقط خودت میدونی خسته حالیمُ
فقط خودت میبینی این دستای خالیمُ
بخدا که نیس تو مهربونی هیچ کسی، شبیه تو
نبوده لذتی تو این دنیا برام شیرین تر از بوسه بر ضریح تو
خورشید تو صحن تو فانوسه
بخدا که رافت تو محسوسه
رو لبهام هوای پابوسه
دست تو زندگیمو دادم
قول تو نمیره از یادم
گفتی که سه جا هستش میرسی اونجا تو به دادم
من انقدر اعجاز از سوی تو دیدم
شما رو به جان جوادت که قسم میدم
«مولانا حضرت سلطان »
|⇦•کبوترم تو دامت..
#سرود و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
عشق می کنم، کبوترم تو دامت
عشـق می کنم، با چوب پر خُدامت
کجا داره سحرای صحنتُ
خدا بخواد می بینم بازم تو رو
تو به کسی ندیدم بگی برو، یا امام رضا ..
قصۀ من و چشمات یه کتاب معجزهست آقا
که نوشته تو هر صفحهش فدای سلالۀ زهرا
عـشق می کنم، با صحن گوهرشادت
عشـق می کنم، با پنجره فولادت
گدای تو منم از همون قدیم
منو ببر به روزایِ بچگیم
تو رو میخوام تب و تاب زندگیم، یا امام رضا ..
با کبوترای تو آقا خیلی ساله مانوسم
تو رو که ندیدمت هیچ وقت
عوضش ضریحو می بوسم
عـشق می کنم، تو لحظۀ دیدارت
عـشق می کنم، کنار این زوّارت
دیگه نذار که ازت جدا بشم
صدا بزن منو تا رها بشم
کبوتری واسه کربلا بشم، یا امام رضا ..
عاشق اباالفضلم سر سفرۀ اباالفضلم
مادرم بهم گفته آقا گره خوردۀ اباالفضلم
عـشق می کنم، با صحن گوهرشادت
عشـق می کنم، با پنجره فولادت
عرش خدا چراغونه بازم دلم غزل خونه
امشب نعمت فراوونه فراوونه
جان جانان روحوریحان دینوایمان السلطان
روحقرآن خوب خوبان شاه ایران السلطان
.
|⇦•قال المولا علی بن موسی..
#سرود و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
تو نور کمال فصل بسماللهی
در ظلمت فتنه، شب چراغ ماهی
تو رمزگشای واژۀ توحیدی
تو معنیِ لا اله الا اللهی
قال المولا علی بن موسی
كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني
فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي
بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها
من مسلمان شده توام یا امام رضا
توحیدمتویی
عشقِ جاویدم تویی
ای مهربانترین امام
همۀ امیدم تویی
زنجان ـ مشهد، قطار، من، تنهایی
روی لبِ دل، تبسّم شیدایی
از دور شُکوهِ گنبدت پیدا شد
مولا تو به پیشواز من میآیی!
من از تو تبسّم دعا میخواهم
یک خلوت ناب با خدا میخواهم
بی معرفتم به نور تو آقاجان
من از تو حقیقت تو را میخواهم
قال المولا علی بن موسی
كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني
فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي
بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها
من مسلمان شده توام یا امام رضا
توحیدمتویی
عشقِ جاویدم تویی
ای مهربانترین امام
همۀ امیدم تویی
در عشق اشارت تو ما را کافیست
لبخندِ رضایت تو ما را کافیست
ما مفتخریم خادم خورشیدیم
پاداش زیارت تو ما را کافیست
ای حضرتِ عشق خاک ایران بی تو
سرسبزی خطۀ خراسان بی تو
نه فرضیه باطل و نافرجامیست
بودن به خدا ندارد امکان بی تو
قال المولا علی بن موسی
كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني
فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي
بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها
من مسلمان شده توام یا امام رضا
توحیدمتویی
عشقِ جاویدم تویی
ای مهربانترین امام
همۀ امیدم تویی
.
هرکس چاره و راهی
برای جبران گناهان خود ندارد،
بسیار بر محمد و آل او #صلوات فرستد؛
چراکه صلوات گناهان را نابود میکند!
امام رضا جان (علیه السلام)
امالی شیخ صدوق، ص۷۳
.
|⇦•جانِ جانِ جانِ جانی، ضربانی..
#سرودو توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
جانِ جانِ جانِ جانی، ضربانی
ولی نعمتِ ایرانی، رضا جانی
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
بی همانندی، شیرین تر از قندی
وقتی که میخندی، علی موسی الرضا
دلبری، نوۀ ساقیِ کوثری
محشری، پسرِ موسی بن جعفری
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
بی همانندی، شیرین تر از قندی
وقتی که میخندی، علی موسی الرضا
لذت زندگی تو صحنت، دو چندانه
قربون حرمت که حجِ، فقیرانه
گوهر عشقت، معتبرِ عشقت
دل میبره عشقت، علی موسی الرضا
شرطِ توحیدی، گرمیِ خورشیدی
حاجتمو میدی، علی موسی الرضا
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
بهترین سرپناهی واسه زائرین
شمسِ دین، منو همراهی کن اربعین
جانِ جانِ جانِ جانی، ضربانی
ولیِ نعمتِ ایرانی، رضا جانی
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
بی همانندی، شیرین تر از قندی
وقتی که میخندی، علی موسی الرضا
به شَرطِها و شُروطِها، حدیثِ تو
خوشبحالِ شهدا شدن، اَنیسِ تو
نعمتت اصلِ، عنایتت اصلِ
ولایتت اصلِ، علی موسی الرضا
شهادت میخوام، خوبه بشم گمنام
واسه همین اینجام، علی موسی الرضا
عالِمی، کابوسِ چشمایِ ظالمی
راحِمی، اُلگویِ راهِ حاج قاسمی
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
جانِ جانِ جانِ جانی، ضربانی
ولی نعمتِ ایرانی، رضا جانی
جانِ جانانی، خدایی سلطانی
شاهِ خراسانی، علی موسی الرضا
بی همانندی، شیرین تر از قندی
وقتی که میخندی، علی موسی الرضا
دلبری، نوۀ ساقیِ کوثری
محشری، پسر موسی بن جعفری
.
.
شخصی میخواست بداند
چه عملی در درگاه خدا دارد؟
در جواب مشاهده میکند که تنها
دو زیارت حضرت رضا(ع) دارد و بس!
وقـتی ایشان به آن مـلک گـفته بودنـد که
من کربلا هم رفته بودم!
جواب دادند:
آن وقت که به کربلا میرفتی گفتی:
هم «زیارتِ» و هم «سیاحت»!
آن رد شد ..
#درس_اخلاق
#آیت_الله_حق_شناس
.
|⇦•چه خوبه، لقبت سلطانِ..
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
قلب ایرانِ
حرمی که تو خراسانِ
حرم حضرتِ سلطانِ
قبل سفر به کربلا
بعد سفر به کربلا
رسم ایرونیا اینه
میرن پیش امام رضا
چه خوبه، لقبت سلطانِ
چه خوبه، حرمت ایرانِ
یاعلی یاعلی یاعلی موسی الرضا ..
به تو دل دادم
من از اون بچگیام میاد یادم
عاشق پنجره فولادم
یادم نمیره اون شبی
که بارِ اول تو حرم
ضریحتُ بوسه زدم
به رویِ دست مادرم
چه خوبه، دو تا گنبد داریم
چه خوبه، بابا مشهد داریم
یاعلی یاعلی یاعلی موسی الرضا ..
هستم یادِ تو
منمُ لطفِ زیاد تو
جوونیم نظر جواد تو
نداره غم رهبر ما
همیشه با یاری تو
دلم میخواد منم بشم
خادم کفشداریِ تو ..
چه خوبه، گدای دربارم
چه خوبه، تو رو دوست دارم
چه خوبه، لقبت سلطانِ
چه خوبه، حرمت ایرانِ
یاعلی یاعلی یاعلی موسی الرضا
..
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
پیچیده صدایِ نقاره
میونِ دل هایِ آواره
دل راهی طوسه
خاکشُ میبوسه
با نگاه آقا مانوسه
این دل که بی تابه
صحنِ انقلابه
هر شب با یاد تو میخوابه
علی بن موسی الرضا
دلتنگتم امام مهربونی ها
پر از خزونم ، بهاریم کن
اگه میشه تو حرمت خادم افتخاریم کن
دلتنگم من هر شب برای
دعا توی دارالهدایه
هرگز نرفت از یاد
مسجدِ گوهرشاد
تا چشم من به گنبد افتاد
میگیره بهونه
این دلِ دیوونه
برایِ آب سقاخونه
یا ضامن آهو مدد
بی تابم برای زیارت مشهد
پر از خزونم ، بهاریم کن
اگه میشه تو حرمت خادم افتخاریم کن
.
..
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
ببین بلبل داره میخونه
گل زهرا زده جوونه
به لبخند چشایِ عاشق
بارونه که روی گونه میباره
خورشیدِ که توی سینه دمیده
نور تو میون ابرا میتابه
عطر تو با بوی بارون پیچیده
رضا همۀ رویای من
رضا دوایِ دردای من
آقایِ من مولایِ من
لیلایِ من نورِ شبهای من
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
فلک امشب خاکُ میبوسه
لباش رویِ زمینِ طوسه
شده فرشی که پر سرخ طاووس
سر راه مهمونِ تو
وقتی شد آوارۀ یک نگاهت
روزی که می تابه شوق زیارت
آهویی رها میشه در پناهت
رضا سرود سبز چشمه
رضا قنوت شکر دریا
روحِ عالم قلب دنیا
نورِ خلقت راه عرشه
شعبه داره خونۀ کعبه
تو صحنِ گوهرشادِ تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
درخونه ت همیشه بازِ
مثه قبله برا نمازِ
تویِ فکره کبوتر پروازِ
به سوی اوج خیالش
جایی که به جزتو کسی نباشه
اونجایی که توی سایه ات بمیره
با اسمت از همه عالم رهاشه
رضا دخیل عشقم آقا
رضا منو دعا کن امشب
جان زهرا جان زینب
جان آقا سقایِ تشنه لب
باخبر شد از همه اونی
که سر خوشه با یاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
گرفتی خواب از چشای مستم
ستاره هارو میشمرم
میخوام ببینم کجایِ عشقم
پیاله هارو میشمرم
میخوام با این مستی و خماری
برات بمیرم اگه بزاری
بخوای میمونم بخوای میمیرم
تو اختیار سَرَمو داری
السلطان ابا الحسن ..
کبوترِ گنبد طلاتم
پر میکشم تو حرمت
خاطرخواهِ اون تیر نگاتم
تشنۀ جام کرمت
چی میشه اسم منو بیاری
مگه غلام سیاه نداری
به گردنم طوق بندگیت
تو اختیار سَرَمو داری
اگه بره سایۀ توآن
از سرمن امام رضا
بدون آقاجون رسیده
روز آخر من امام رضا
تویی مثل ابرا ی بهاری
که روی دلهای ما میباری
با تو میمونم بی تو خزونم
تو اختیار سَرَمو داری
سیدی و مولای یا علی
.
سرود زیبای ولادت امام رضا علیه السلام
سلام امام مهربون
سلام پناهِ بی کسون
از این شکسته بال و پر
سلام به رویِ ماهتون
بازم از کنجِ خونمون امشب
عاشقُ زارُ مبتلا میشم
یه سلام میدمُ مثل هرشب
زائرِ مشهدالرضا میشم
السلام علیک یا سلطان
تشنۀ یک سلامتم آقا
خیلی ساده بزار بگم این بار
خونه زادم ، غلامتم آقا
خونواده م رو که میشناسی
پدرم ازقدیم نوکرته
من غلامجوادتم آقا
مادرم هم کنیزِ مادرته
دستمو همیشه میگیری
سایۀ تو همیشه روسرمه
آقاجون از شما چه پنهون که
دلِ من تنگ دیدن حرمه
همۀ حاجتامو میگیرم
آقاجون از پنجرۀ فولاد
اما من کربلامو بعد از این
میگیرم از تو صحن گوهرشاد
سلام امام مهربون
سلام پناهِ بی کسون
از این شکسته بال و پر
سلام به رویِ ماهتون
.
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود خریدار زیاد است
من درد به پنجره فولادمُ دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است
با بار گناه آمده ام مثل همیشه
با بار گناه آمده ام این بار زیاد است
گندم به کبوتر بدهم ، شعر بگویم
آخر چه کنم در حرمت کار زیاد است
نوروز به نوروز ، محرم به محرم
سرمست زیاد است عزادار زیاد است
هر گوشۀ ایران حرم توست که با تو
همسایۀ دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی و تو از دور جوابی
*السلامُ علیکَ یا علی بنَ موسی الرضا*
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
یک شب که به رویای من افتاد مسیرت
دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است
در خواب سر سفره اطعام تو گفتی
هر قدر که می خواهی بردار زیاد است
.