eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی به آیت اللّٰه بهاالدینی گفت: حاج آقا دعا کنيد من‌ آدم بشم!! ایشون‌ باخنده ی مليحی گفتن: با دعای خالی کسی آدم‌ نمیشه باید زحمت بکشید!
تو این شبِ ولادتی کجایی بیا با هم بریم حرم گدایی مژده بدید که شاد شاد امشب دلای امام رضایی ذکر لبم تاب و تبم نور شبم دلبر دلخواه بال و پرم دست کرم تاج سرم اومدی از راه حتی خود خدا کسی رو مثل تو نداره و الّله دل دل دیوونه باز اومد در این خونه هر لحظه داره می خونه مُرده بودم زنده شدم عشق تو را بنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم امام رضا حاجت ما رو‌ داده میرم حرم با حال فوق العاده توی حرم اون قسمی که میدم‌ قسمِ امام جواده حضرت سلطان منی جان منی نور خدایی هیشکی شبیه تو‌نشد تو‌ کرم وگره گشایی ما همه نوکریم‌ وصاحب ما امام رضایی با اینکه من بدم آقا باز اینجا اومدم آقا من مست مشهدم‌ آقا در دوجهان لطیف وخوش همچو امیر ما کجا ابروی او‌گره نشد گر چه دیده صدخطا سجده کنی به پیش او‌ عزت مسجدت دهد عزت اگر که خواستی سوی مسیر اولیا کرامت علی الدوام حسینه اونی که میمونه برام‌حسینه ثروت دنیا رو داره کسی که نوکر امام حسینه اون که رسونده رزق وروزی منو کرمه حسینه اونکه همیشه پرچمش سایه ی رو سرمه حسینه دلخوشی ما به خدا کرب وبلا حرمه حسینه من با تو‌ تا خدا میرم تا عرش کبریا میرم وقتی که کربلا میرم یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه ی مشروح تویی بر درِ اسرار مرا روی دلم نشونه ی ابوالفضل چه پرچمی به شونه ی ابوالفضل ارمنی هم حاجتش میگیره درِ خونه ی ابوالفضل ماهِ دلم صاحب علم بنده چشمای تو دریاست پرچمِ شاه کربلا تو دست تو همیشه بالاست نوشته روی دلِ من فدایی حضرت عباس ماه مولا ابوالفضل دین و دنیا ابوالفضل فریادم یا اباالفضلِ آب زنید راه را حین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی قصه عشق «انسان» بودن ماست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•مهربونی تو آروم جونی... ویژهٔ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام مهربونی تو آرومِ جونی تو آره خورشیدِ هفت آسمونی تو هم جانی و جانانی وهم شاهی وسلطانی آقای خراسانی و تاجِ سرِ ایرانی «ای پناهِ دلِ ما رضا رضا تورو دارم به خدا رضا رضا من ضعیفم تو معینَ‌الضُعَفا ای غریبَ‌الغُربا رضا رضا» مادری با نخِ گریه دلشو گِرِه به پنجره فولاد می‌زنه هنوز اشکش نرسیده به زمین لالِ مادرزادی فریاد می‌زنه پنجره فولاد وقتی تو دستامه یعنی دستم تو دستای آقامه این قلبِ پُر از غُصه و این صحنِ گوهرشاده این دردِ دلِ سنگم و این پنجره فولاده «ای پناهِ دلِ ما رضا رضا تورو دارم به خدا رضا رضا من ضعیفم تو معینَ‌الضُعَفا ای غریبَ‌الغُربا رضا رضا» تو نماز بچه‌ها توی حرم به خدا خدارو پیدا میکنم رو به روی گنبد تو با خدا رو به رو میشم و نَجوا می‌کنم من به عشقو تو صحنِ شما دیدم توی این گنبد نور خدا دیدم من درد و تو درمونی من اشک و تو لبخندی رو بارِ گناهای دلم چشمتو می‌بندی «ای پناهِ دلِ ما رضا رضا تورو دارم به خدا رضا رضا من ضعیفم تو معینَ‌الضُعَفا ای غریبَ‌الغُرَبا رضا رضا» .
دعای زیبا کوتاه و پر از معنا ؛ خدایا، هم به دوستانم هم به دشمنانم هرچی واسه من میخوان اول به خودشون بده...!
🎼نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات.. |⇦• زیبا ویژۀ میلاد حضرت امام رضا علیه السلام نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات ای خورشید نجات نورِ عالمین عالم به فدات می‌میرم برات ... بهشتمِ صحن و سرات بازم شدم نغمه‌سُرات دخیل می‌بندم به عبایِ تو سر پل صراط دیدم حرم و مبهوت شدم مستِ نفسِ خوشبوت شدم ضامنم شدی تو و من آهوت شدم دار و ندارم ، صبر و قرارم به اسم زیبات قسم دوسِت دارم نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات ای خورشید نجات نورِ عالمین عالم به فدات می‌میرم برات ... امام رضاجان سلام امام ایران سلام از همه‌جا میان میگن شاه خراسان سلام ای آبروی انسان سلام ای سلسلۀ باران سلام مولای جهان، ولی و سلطان سلام تاج سر ما، بال و پر ما دست به دامن شماست رهبر ما نور گنبد طلات ، نورالله فی الظلمات آب سقاخونته ، برایِ ما آب حیات ای خورشید نجات نورِ عالمین عالم به فدات می‌میرم برات ... تو آسمون هشتمی تنها امید مردمی برادر بزرگی و عشق ملیکه‌ی قُمی نوکرای تو از هر کجا وقتی‌که میان مشهد آقا از تو می‌گیرن یه برات کربلا ای همه دینم ، دارم می‌بینم با لطف تو زائر اربعینم شاعر:‌ حمید رمی .
«قُبورنا فی قُلوب شیعَتنا» هرچند که نیستیم امّـا؛ همیشه زائر و مُجاورتان هستیم... 💚
با مناظره کرد هم در آخر گفت: بهتر است که دیگر سؤالی نکنم! سوگند به حقّ مسیح که من فکر نمی‌کردم در عُلمای مسلمین کسی مثل ایشان وجود داشته باشد.
اگر روز و شب خونِ دل خورده ای اگر مثلِ من ای دل آزرده ای ویا اینکه چون لاله پژمرده ای و از زندگی سخت دل مرده ای بگو زود یا رب صلی علی علی ابن موسی الرضا المرتضی «مدد یا علی ابن موسی الرضا» دگر طالعم سعد اکبر شده کنون حالم از قبل بهتر شده دلم هم رها چون کبوتر شده اگر روزی ام صد برابر شده درین لحظه ها گفته ام بارها مدد یا علی ابن موسی الرضا «مدد یا علی ابن موسی الرضا» زمانه درخشیدنِ گنبدش زمین بوسه میگیرد از مرقدش شلوغ است دائم سرِ مشهدش مشخص شد از بخششِ بی حدش طریقی که مشیِ رسولِ خداست مرامِ علی ابن موسی الرضاست «مدد یا علی ابن موسی الرضا» روان تا به سمتِ خراسان شدم چو آهو ز مردم گریزان شدم نگو مثلِ ریگِ بیابان شدم نظر کرد و لعلِ بدخشان شدم *حضرت داره رد میشه ، دید صیاد تیرُ به کمان گذاشته .. الانه که آهو رو شکار کنه .. یه لحظه چشماش تو چشمایِ آهو افتاد .. دید التماس میکنه ؛ امام رضا بچه م چشم به راهمه .. اجازه بدید برم بچه مُ شیر بدم برگردم خودم با پاهایِ خودم میام .. (هر کی کار داره ، دلش کربلا می خواد ، شفا همه مریضا .. بسم الله ..) با چشماش التماس میکنه بچه م شیر میخواد امام رضا .. حضرت فرمود آی صیاد اجازه بده این آهویِ مادر بره برگرده .. مردِ صیاد آقا رو نمیشناسه ، گفت از کجا معلوم این آهو بیاد ؟! یه وقتی امام رضا فرمود من میمونم من ضامن میشم .. ای ضامن آهو مرا هم دریاب امام رضا ... آقام آقام ... گوزل آقام ...* جگر گوشۀ خاتمُ الانبیاست که سر تا قدم سید الاوصیاست رضا رأَفتش مثلِ خیر الانساست ولیِ خدا و امامُ الهدیست بُوَد قبلۀ هفتم اولیا مزارِ علی ابن موسی الرضا .. *اومد خدمت جوادالائمه آقا زیارتِ بابات بالاتره یا زیارتِ جدت امام حسین ؟! .. فرمود والله زیارت أَبِی .. چون کمی از شیعیان اونُ زیارت میکنن ..*
نام ما را نوشتند غلام نام فامیلمان امام رضا به دلِ ماست روح امام حسین به تنِ ماست جان امام رضا مادرم جایِ شعر لالایی هر شب از کرامتش میگفت پدرم زیر گوش من خوانده لا به لایِ اذان امام رضا کودکی هایِ من کنار تو بود بین این صحن ها بزرگ شدم سال ها با کبوترانِ حرم خورده ام آب و نان امام رضا کودکی ام چقدر زود گذشت دل من تنگ شد برایِ خودم من حسابی عوض شدم اما تو همانی همان امام رضا حرم تو همیشه غوغا بود آخرین خانۀ امید همه هفتمین قبله گاه زائرها هشتمین آسمان امام رضا بینِ آغوش صحن ها بودن زائرانی که گریه میکردند دختری لال ناله زد بینِ اشک و لکنت زبان امام رضا مادرش بین صحن ها افتاد پدرش گریه کرد و داد کشید یا امام رئوف ممنونم حضرتِ مهربان امام رضا پیرمردی که اهل باران بود چشمه ای داشت بین چشمانش با نوایی غریب می خواند خادم روضه خوان امام رضا من که روی سیاه آورده ام کوله بارِ گناه آورده ام به تو آقا پناه آورده ام بده برگ امان امام رضا خود را گدای رسمیِ کویِ تو خوانده ام عمری بود که مفتخر از این گدایی ام همچون نی شکسته فتادم به گوشه ای رحمی نمیکنی به من و بی نوایی ام چون ذره در حوالی خورشید مانده ام مهرِ تو داد شیوG بی دست و پایی ام بیگانه نیستم ز تو يَا سَابِغَ النِّعَمِ طولانی است سابقۀ آشنایی ام *از بچگی تو حرم ، پدر و مادرم رهام میکردن میگفتن یا امام رضا ؛ میخوایم بچه هامون زیر سایۀ شما بزرگ بشن .. ایام ولادت امام رضا و خواهر بزرگوارشونِ * شاه پناهم بده ، خستۀ راه آمدم آه نگاهم مکن ، غرقِ گناه آمدم .. شاهِ خراسانی ام ، سلطانِ جانانی ام بر در این خانه ات ، روی سیاه آمدم شاه پناهم بده ، خستۀ راه آمدم آه نگاهم مکن ، غرقِ گناه آمدم ..
برخی اشـخاص میگـویند که: امام‌رضا(ع)،امامِ مذاکره بود! جاهل‌ها نمیدانند که ، امام‌ِ و بود
با پر و بال عاشقی می پرم من تو آسمونا به هوایِ حرم حرم تو حرم علی تو مشهد با تو زائرِ نجف حیدرم ... ماه هشتم مصطفا ، ماه هفتم مرتضا پارۀ تن فاطمه ، یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا مویِ تو دام دل دیوونمه رویِ تو روی خدایِ جَلیِ خودِ علی با دیدن تو میگه خوده خوده خوده خوده علیِ ... بدونِ ولایت تو کافرم من تویی امید اول و آخرم کرم تو کرم خدا تو عالَم کرم خدایی ، خدایِ کرم ... خاکِ راه تو توتیا ، یه نگاه تو کیمیا پارۀ تن فاطمه ، یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا کف حرمت و که بوسه زدم گوشۀ لبام هنوز عسلیِ کسی که دیده کرمت و میگه خوده خوده خوده خوده علیِ ... دیگه به همۀ سلاطین سرم من با مدال نگاه تو سرورم منِ بیچاره خاکه خاکم تو خورشید نکشی سایت و یه وقت از سرم ولی نعمت مؤمنا ، یم فاطمیِ خدا پارۀ تن فاطمه ، یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا جایی ننوشته که بدا نیان!! عطای خدا بی مُعطلیِ تو آسمونا ملائکه میگن خوده خوده خوده خوده علیِ ... به فدای یه تار موی جوادت جون خودم و پدر و مادرم بی تو تو همۀ صفا آخرم من با تو تو صف اول محشرم میگیرم ازت ای آقا ، یه زیارت کربلا پاره ی تن فاطمه ، یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا شهدا همه تو سپاه تو اَن ولایت تو یاور ولیِ عصمت تو خوده خوده فاطمست هِیبت تو خوده خوده علیِ ...
🌸ماجرای شفای دو کودک نابینا ویژۀ میلاد سلطانِ سریرِ ارتضاء آقاجانمان علی ابن موسی الرضا علیه السلام خادم حرم امام رضا میگه:داشتم تو صحن ها قدم میزدم و مسئولیتم رو انجام میدادم،که دیدم بیسیم داره صدا میکنه:برید سمت صحن انقلاب،پشت پنجره فولاد خبریِ.... میگه:خودم رو رسوندم صحن انقلاب،دیدم ازدحام جمعیت،لحظه به لحظه مردم دارن زیادتر میشن و سلام و صلوات...با چند تا دیگه از خُدام مردم رو شکافتیم،جلو رفتیم،دیدم یه مرد شهرستانی یه بچه ی سه چهار ساله بغلش، داره گریه میکنه،بچه هم داره گریه میکنه،لباس بچه رو تیکه پاره کردن،رسیدم بهش گفتم: چه خَبرِ؟حاجی چی شده؟گفت:بچه ام نابینا بود،کورِ مادرزاد،داره میبینه،میگه:اینجا حرم امام رضاست،چقدر حرم امام رضا قشنگِ... گفتم:حاجی فقط سریع،خیلی جمعیت زیاد شده،کارمون سخت میشه....برگشت سمت گنبد،دیدم داره به امام رضا یه چیزایی میگه،صورتش غرق اشک شد...گفتم: حاجی بیا بریم،چی میگی به امام رضا؟گفت:حاجی بچه هام دوقلو هستند،جفتشون نابینا بودن،ما دو سه روزِ اومدیم مشهد،امروز به زنم گفتم:صبح اینو می برم،بعد از ظهر اونو می برم،من الان با چه رویی برگردم مسافرخونه،به اون بچه ام چی بگم؟ بگم:امام رضا تو رو دوست نداشت؟ میگه:رسیدم توی دفتر، کاراشو انجام دادیم،یه ماشین دادم به یکی از خدام، گفتم:ببریمش محلِ اسکانش..گفتم:آدرس رو بلدی؟گفت:آره کارت مسافرخونه توی جیبمِ... پیچیدیم توی فرعی دیدیم تو کوچه ازدحامِ جمعیتِ،از ماشین پیاده شد،خادم میگه منم دنبالش دویدم،از مردم پرسیدم چه خبرِ اینجا؟ گفتن:نمی دونیم،میگن:امام رضا یه بچه ی چهار ساله ی نابینارو توی مسافرخونه شفا داده... همش رو گفتم، بگم که:یا امام رضا! ما همه با هم اومدیم،میوه هم که میخری،میگن:درهم،سوا نکن...آقاجان! مارو با هم بخر،بد و خوب رو با هم....آقا! بهم بر میخوره،میگم:منو دوست نداشتی...
✨🌸سرود زیبا ویژۀ میلاد سلطانِ سریرِ ارتضاء آقاجانمان علی ابن موسی الرضا علیه السلام عشق تقدیره ،تقدیر شیرینه شیرین لبخندِ آقامِ بیا پای درد و دلام بشین هم حال خرابمو از چشم ترم ببین من از تو فقط خودترو میخوام به خدا که اسیرتم دنیای منی وقتی میام حرمت میگم اینجا بهشت منه آقا تو واسه من کرمت خیلی مثل امام حسن عشق درمونش تنها دیدارِ هر شب گوهر شاد ،رویامه بزار که این بار توی این حرم رویِ بال کبوترا پرپر بزنم برات ببین که فقط به تو رو زدم تا صدام زدی اومدم پدر و مادرم فدات من پا برهنه میام ،پیشت آرامشم حرم سلطان وقتی ثواب یه حج با تو واسم تو هر قدم وقتی میام حرمت میگم اینجا بهشت منه آقا تو واسه من کَرمت، خیلی مثل امام حسن عشق تقدیره ،تقدیرشیرینه شیرین لبخندِ آقامِ عشق دلداره دلدار سلطان این آقا نقلِ حرفامه ببین دنبال توام فقط تو که پای دلم رو تا ایوون طلا میکشی بازم دلتنگ حسینمو دلداده کربلا میشه ضامن من بشی میدونی خیلی دلم تنگِ کاری بکن تو برام امشب آقا به جان جواد خیلی محتاج کرب و بلام .
از عرش تا به فرش، قیام فرشته ها باران شوق بود و امام فرشته ها شب بود و گرم سجده تمام فرشته ها قلبِ فرشته ها پُر عطرِ خدا شده امشب خدا اسیرِ نگاه رضا شده موجِ کرم به اوج تلاطم رسیده است ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است داوود عاشقی به ترنّم رسیده است کعبه کجاست؟ قبله‌ی هفتم رسیده است گویی خدا تمامی خود را کشیده است پیش از ازل که رویِ رضا را کشیده است موسی گدایِ خانه‌ی موسای مرتضی ست عیسی دخیل جلوه‌ی سینای مرتضی ست امشب شب تبسّم زهرای مرتضی ست آئینه‌ی شکوه سراپای مرتضی ست گیرم بهشت مستِ می حوض کوثر است فوّاره‌های صحن رضا دیدنی‌تر است هر پنجه‌ای که شانه‌ی گیسو نمی شود هر قبله‌ای که گوشه‌ی ابرو نمی شود هر جذبه‌ای که عکس هوالهو نمی شود هر ضامنی که ضامن آهو نمیشود پا می‌نهد به بال مَلک هرکه یاد اوست تا جبرئیل خادمِ باب‌الجواد اوست زلفی گشوده و دلِ شیدا نمانده است در ازدحام، جای تماشا نمانده است مجنون که هیچ، رونقِ لیلا نمانده است سَر را بُریده‌اند، زلیخا نمانده است باغ بهشت کاشیِ گلدسته‌های اوست عباس دل سپرده‌ی دارالشفای اوست در بِرکه‌ها تموّج دریایی‌اش ببین در آسمان شکوه اَهورایی‌اش ببین در قلبِ طوس سفره‌ی زهرایی‌اش ببین خانه به خانه سایه‌ی آقایی‌اش ببین خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند باید غبار گردد و کارش رها کند نقّاره می‌زنند مسیحی شفا گرفت نقّاره می‌زنند خلیلی عطا گرفت نقّاره می‌زنند کلیمی بها گرفت یوسف دوباره سُرمه ز پایین پا گرفت با دست‌های لطف تو آزاد می‌شویم وقتی دخیلِ پنجره فولاد می‌شویم با گوشه ‌چشم، تا که نگاهی به ما کنی کار هزار معجزه و کیمیا کنی مشکل بهانه است که ما را صدا کنی تا کاسه‌های خالی ما را طلا کنی جز گوشه‌های صحن تو آقا کجا روم کی با کبوتران حرم کربلا روم؟