امام باقر (ع) بعد از آموختنِ
زیارت عاشورا به علقمه فرمودند:
«هر کس این زیارت را بخواند
(از دور یا نزدیک) و بر حسین (ع)
ناله کند و امر کند اهل خود را
که بدون تقیه بر حسین (ع) گریه کنند،
من ضامن او مىشوم نزدِ خدا
که ثواب هزار حج، هزار عمره و
هزار غزوه براى او بنویسند»
|الکسیر العبادات فىاسرار الشهادات ص91|
.
...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهداء علیه السلام ویژۀ شب جمعه
کار خـودم رو من فقط زیاد کردم
به هرکسی که جز تو اعتماد کردم
منی که عمری پای روضه های تو
به محضرت عرضهی اعتـقاد کردم
پس چی شد اعتماد من به نام تو ای آقا
اینقدر عوض شده چرا غلام تو ای آقا
شفا میداد یهروز بهاعتقادِمن یادمهست
ته استکان چای پیرغلامِ تو ای آقا
من عوض شـدم روضه همــون روضست
من عوض شــدم آقا همــون آقــاست
کم توفیقم چایی همون چایِ
من عوض شدم تربـت تو اعـلاست
یا اباعبداللّٰـه…
به روی مهربونیـات حساب کردم
هردفعههرکسی رومن جوابکردم
یه پل بزن برای من بیام پیشت
پُـلای پشت سرمو خراب کردم
از دل من یه پل بزن تا کربلات ای آقا
ببر یه بار اسم منو وقت دعات ای آقا
اگه دلم سنگ کف صحن حرم جامیشه
بزار دلم رو زیر پای زائرات ای آقا
خیلی بد کردم دلت برام خون شد
خیلی بد کردم تو غصه میخوردی
خیلی بد کردم خودم خبر دارم
خیلی بد کردم به روم نیـاوردی
یا اباعبداللّٰـه…
تا خطری رو دور آبروم دیدم
آغوش باز تورو روبروم دیدم
با اینکه کربلا نمیبریم هرشب
کرببلا رو توی آرزوم دیدم
داره دیگه این دوری ماجرا میشه ای آقا
زندگیــمون حسرت کربلا مـیشه ای آقا
وقتــی درای حــرم و باز کنند مـیبینم
این آغوش توئه که داره وا میشه ای آقا
ادبم کن باز تو سر به راهم کن
ادبم کـن باز ولی نه اینجوری
ادبم کن باز با کربلا رفتــن
ادبم کـن باز فقط نه با دوری
یا اباعبداللّٰـه…
↫
امام باقر علیهالسلام:
«هر محبتی، غیر از عشق ورزیدن
بر حضرت اباعبدالله الحسین
وَهم و بیهوده و باطل است ..»
سر البکاء ص ۳۵
#دوخط_منبر
•|⇦#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به خدا همۀ این خانواده آرزوشون بود اون لحظۀ آخر مثل جد غریبشون حسین جان بدن ..
امام باقر ، یادگار کربلاست .. مناظرِ کربلا مگه یادش میره؟ آقایی که تو واقعه کربلا چهار ، پنج سال بیشتر نداره اون روزا رو مگه یادش میره؟ همیشه تا آخر عمر تعریف میکرد برا همه .. جمع میکرد مردمُ میگفت برا جد غریبش حسین گریه می کردند .. با بابای مظلوم و غریبش روضه می گرفتن برا حسین ..
اجازه بدید روضهم رو اینطور بگم، شما تا یه واقعه ای تو ذهنت باشه، وقتِ درد و غم و اندوه لحظاتش رو یاد می کنی و اشک میریزی ، دلت میسوزه .. نمی دونم امام باقر و امام سجاد از کجا می گفتن برا همدیگه و گریه می کردند .. نمی دونم کدوم لحظات رو به یاد می آوردند و اشک می ریختن؟ ..
اگه از من رو سیاه بپرسن اونی که از حرف خودشون یاد گرفتیم اینه :..
امام سجاد شروع میکرد روضه خواندن عزیز دلم .. خیلی سختی ما کشیدیم، کربلا خیلی مناظر رو ما دیدیم اما هیچ جا شام نمی شد ..
مگه مناظر شام یادمون میره؟ آره بابا منم یادم نمی ره.. با رقیه ما رو دنبال ناقه ها می دوندن .. پاهامون آبله زده بود .. لبها خشکیده بود.. یادم نمیره بابا، وقتی ما رو وارد محله یهودیا کردن .. از بالای پشت بام همه بر سر و صورت ما سنگ می زدن .. ناسزا می گفتن .. دل عمه ام زینب رو خون می کردن ..
ای حسین ..
لحظاتِ آخرم، فرزندش امام صادق رو صدا زد .. صادقم من دارم میرم.. دیگه ساعات آخرِ .. من از دنیا رفتم مردم مدینه رو جمع کن .. منُ در سه کفن بپیچانید .. بدنم رو تشییع کنین .. اما یادم نمیره جد غریبم حسین .. براش بوریا آوردن .. کفن نبود، عجب تشییع جنازه ای کردن ..
سرش رو روی نیزه چهل منزل ..
حسین
.
یا باقرالعلوم مددی ..
.
امشب سلامم می رسد خاکِ بقیعِ تو
تا از تو گیرد روضه و اشکِ محرم را..!
بگو که برام گریه کنن گریه کُنا
تا ده سال تویِ مِنا
گریه کنن برای من
با روضه های کربلا
گریه کنن ..
آخه یه عمرِ یادِ غمش، دلُ سوزونده
گریه کنن ..
برا شهیدی که بدنش، رو خاکا مونده
شهیدی که شد
چشمایِ آسمون غرقِ اشکِ عزاش
عمریه روضه خوندم براش
قّتِلَ الحّسین بِسَیفِ و ثَنان
وَالحَجرِ و العَصاء
مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا
ـــــــــــــــ
حالا که نمونده رمقی تویِ پاهام
از اثر زهر هشام
یادم میاد مصیبتِ
اسیری کوفه و شام
آبله بود
به رویِ پاها لاله می ریخت
به روی خاکا روضه می شد
دوباره برپا هرکی می گفت: کجایی بابا
می رسید به گوش
از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش
عمریه روضه خوندم براش
قُتِل الحُسَین بِسَیفِ وَ ثَنان
وَالحَجرِ وَ العَصا
مَظلومُ عطشانُ بِکربَلا
ـــــــــــــــ
یادمه هنوز داغِ جدَّم حسین
غمهایِ کربلاش
عمریه روضه خوندم براش
شهیدی که شد چشمای آسمون
غرقِ اشک عزاش
عمریه روضه خوندم براش
می رسید به گوش
از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش
عمریه روضه خوندم براش
قُتِل الحُسَین بِسَیفِ و ثَنان
وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا..
امام باقر علیهالسلام:
کسی که در حال انتظارِ
امام زمان(عج) مرده باشد، زیان نکرده
اگرچه در میان خیمه
با لشگرِ حضرت نمرده باشد
«منتخب الاثر صفحه ٤٩٨»
#روضه و توسل به حضرت امام محمدباقر علیه السلام
تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه
*رقیه جانم، عمه جانم عمه جانم *
تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه
چون صاحب خال و زیور بودی و من نه
فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد
هرچند صورت مثل مادر بودی و من نه
*محرم نزدیکِ .. هنوز گریه هامون محرمی نشده .. رقیه جان :*
ما هر دو از بازار شامی ها گذر کردیم
با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه
در معرض چشم حرامی بوده ایم اما
آن لحظه تو محتاجِ معجر بودی و من نه
حسین ....
حاجت گرفتیدر خرابهمن دلم میسوخت
آن شب تو در آغوش یک سر بودیُ من نه
اما دو تایی مثل گل از ساقه افتادیم
ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم
یه سلام بدیم به اربابمون .. شاید محرم زنده نمونیم :
الَسلامُ علیکَ یا اَبا عَبدالله وَ علیَ اَلارواحَ الَتی حَلَّت بِفِنائک عَیلکَ مِنّی سَلامُ اللهِ عَلیک ابدا ما بقیتُ وَ بَقی الیلُ وَ النهار وَ لا جَعَلهُ اللهُ الاخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم اَلسلامُ عَلیَ الُحَسین و عَلی علّیِ بنِ الحُسین و عَلی اولادِ الحُسین و عَلی اصحابِ الحُسین