eitaa logo
ذاکرین آل الله
283 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
307 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
ماموریتِ در سفر به کوفه؛ آمـاده‌ سـازی عـموم برای ورود بود! خواص کوفه امّا ، مـردم را از ترس با از اطراف نائبِ‌ امام متفرق‌ کردند!
"سُلیمان بن صُرد خَزاعی"؛ از اولین همراهانِ قیام بود که‌ به‌ قصد یاری ، مـردم را گِـرد جمع کرد! لکن‌ همان یاورِ مُتعهد، تحت‌‌ِ‌ تاثیرِ ، مُسلم را تنها گذاشت و از ولی‌ِّ‌خدا هم جاماند...
و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله . ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمُردمُ و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگِ محرمت بود میدونی این یه ساله چی کشیدم *هی میگفتم محرم میاد مجلس ها برگذار میشه من هستم یا نه .. تو عمرم انقدر دلشوره نداشتم .. فکر میکردم هر وقت اراده کنم روضه هست .. هر وقت اراده کنم میتونم برم .. باورم نمیشد دلشوره بگیرم به محرمت میرسم یا نه ..* شبایِ اولُ دارم میبینم تو آسمونا یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه م .. حسین ... شبایِ‌عاشقیم،میلرزه شونه‌ها چه‌هق هقی یک دهه با غمت،میگذره‌زود عجب‌دقایقی یه کاری کن بشم نوکرِ لایقی این اولین روضۀ تو لهوفِ که اشکِ شرمندگی رو حروفِ تموم عالم یه صدا با مسلم دارن میگن حسین نیا به کوفه همۀ سال یه عرفه روضۀ مسلم خوانده میشه، الان شبِ اول حقِ این شهیدُ ادا کن : نیا که اینجا ردّی از حیا نیست توی مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان اینجا که جایِ زن و بچه ها نیست چه کردی‌روزگار، ای آسمون با‌اشکِ من ببار کوفیا میکشن، شیرخواره‌تُ با افتخار اگه میای حسین، رقیه‌تُ نیار .. خیلی روضۀ مسلم روضۀ خاصیه چون پیغمبر براش گریه کرده، ابی عبدالله براش گریه کرده .. جوری ابی عبدالله برا مسلم گریه کرد عبارت مقتل میگه حَتی جَرت دُموع عَلی صَدرِه .. وقتی بینِ راه خبر دادن مسلمت رو کشتن یه جوری برا مسلم گریه کرد اشک هاش ریخت رو سینه‌ی مبارکش .. فدات بشم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ اَشْهَدُ اَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَاَنَّكَ قَدْ مَضَيْتَ عَلى‏ بَصيرَةٍ مِنْ‏ اَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالْصَّالِحينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ فى‏ مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ .. ان شالله با هم بریم حرم مسلم .. با هم بریم گوشۀ مسجدِ کوفه .. با هم بریم دورِ قبرش بگردیمُ با هم گریه کنیم .. غریب گیر آوردنت .. آقاشم غریب گیر آوردن .. زبانِ حال بگم : خورشیدِ عمرم دیگه بی فروغِ نامۀ کوفیا همه‌ش دورغِ خلوتِ دورِ مسلمِ تو اما بازارِ تیر و نیزه‌ها شلوغِ سفیرتُ با لبِ تشنه کشتن اینا از اولم حیا نداشتن نیا نیا پسر عمو شنیدم برا سرِ تو جایزه گذاشتن نزار که دیر بشه، تنت‌پر از نیزه و تیر بشه نزار که دیر بشه،نزار که‌خواهرت اسیر بشه نزار که دخترت به روزِ پیر بشه مسلم همۀ خاندانشُ برا حسین داد یکی از اون شهدایی که وقتی خبرِ شهادتُ دادن ابی عبدالله به برادرایِ مسلم فرمود شماها شهیدتون رو تقدیم کردید دیگه برگردید .. برادراش گفتن یا اباعبدالله به دو دلیل بر نمی گردیدم؛ تا الان خونی طلب کار نبودیم مونیم، حالا که برادرمونُ کشتن .. بعد یکیشون یه جمله ای گفت عجیب ابی‌عبدالله گریه کرد .. گفت آقاجان اگه برگردیم جوابِ مادرتُ چی بدیم .. اگه پرسید بچه‌مُ وسطِ بیابان رها کردید چی بگیم؟!.. حالا هرکی دلش آماده‌س بسم الله .. وقتی بدنُ از بالا دارالاماره انداختن همه جمع شدن دورِ بدن کسی باور نمیکرد این بدنِ بی سر بدنِ سفیرِ حسین باشه .. هر کی یه حرفی زد نتونستن بدنُ بشناسن .. یه مرتبه دیدن یه زنی میگه برید کنار، نگاه کردن دیدن طوعه‌س .. گفت من میشناسم این آقا مهمانِ خانۀ من بوده .. طوعه اومد بدنُ نگاه کرد گفت این مسلم ابن عقیلِ .. (زود حرفُ گرفتیا..) از کجا شناخت مسلمُ؟! سر که نداشت .. از پیراهن مسلم رو شناخت .. کسی که سر نداره از لباساش میشناسن .. آخ بمیرم برات حسین .. اگر حسینِ من تویی، سرت کو .. یا سر داره یه بدن، یا پیراهن داره یه بدن اگه سر نداشته باشه، پیراهن نداشته باشه یه علامت و مشخصه دنبالش میگردن .. میگن یا انگشتری یا ویژگی خاصی اگه هیچ کدوم نباشه از حجم بدن میشناسن .. یه کاری با این بدن کردن خواهرش هی با تعجب به این بدن نگاه میکرد ، آیا تو حسینِ منی ؟!! ای حسین ... .
خیلی بده یه گریه کنِ امام حسین(ع) به بهانه روضه و هیئت و عزاداری از و غافل بشه!! داداش‌جان، فردا تو سکان مدیریت این کشور رو باید دست بگیری، نه یه از خدا بی خبر !! .
... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه ما را به ماهت میهمان کن، امتحان نه *من بدونِ اين روضه ها مي ميرم، من گريه نكنم جون ميدم، هر كار ميخواي با ما بكني بكن، هيئت رو از ما نگير، روضه رو از ما نگير حسين جان....* با هرچه می‌خواهی بزن اما عزیزم با دوری از روضه و گریه کنان نه جانِ جوانت رحم کن بر این جوانان بسپار ما را دستِ اکبر، این و آن نه هر چهار فصل سال ما ابرِ بهاریم اندازه ما گریه کرده آسمان، نه سر قفلیِ چشمِ مرا دستِ تو دادند سرمایه‌ای جز اشک دارد این دکان، نه صدبار حاجات خودم را عرضه کردم یکبار هم نشنیدم از این آستان، نه از من کماکان التماس مرقد تو از تو جواب التماسم همچنان، نه جانِ من است این روضه ها، پایِ بساطت دنبالِ جانم آمدم، دنبالِ نان، نه مثل حبیب و جُون و عابس، پای عشقت ای کاش با جانم بمانم با زبان، نه هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت شمر و سنان رفتند اما ساربان، نه جوری تو را می‌زد که آخر خواهرت گفت: با خیزران بر ما بزن بر آن دهان، نه بعدِ از تو زینب پیر شد، از بس رُبابت با گریه می‌گفت آب و نان نه سایبان، نه *قرارِ شبِ اولي، دَرِ خونه ي مادر بريم، اذن از مادر بگيريم، بذار يه پلي بزنم برگرديم مدينه، يه چند روز ديگه، وقتي اومدن خيمه هارو آتيش بزنن، يه كسي گفت: زيرِ اين خيمه زينبِ.... اين بي حيايي كه صدجا حيا نكرد نمي دونم اون لحظه چي شد برگشت، اما مدينه، هر چي گفتن فاطمه تويِ اين خونه است، گفت: خونه رو با اهلش آتيش ميزنم...* کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی هایم پیرُهن را بیاور ای فضه روز آخر کنارِ بستر خود میزنم بوسه نور عینم را با همین بازویِ ورم کرده بغلش میکنم حُسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته، باز پایِ تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه های تنور یادم افتاد خانه ي خولی حق بده سینه ام‌کباب شود خانه ي او ‌کجا حسین کجا کاشکی خانه اش خراب شود محمدجواد پرچمی *نيمه شب اميرالمؤمنين بچه هارو خوابوند، آب بالا سَرِ حسينش گذاشت، آروم اومد دَر رو باز كنه بيرون بياد، حسن بيدار شد، حسين هم بيدار شد، بابا جان! مارو هم سَرِ قبرِ مادرمون ببر، بچه ها راه افتادن، اميرالمؤمنين بچه ها رو بلند كرد، آهسته بياييد، زينب بيدار نشه، اين بچه ها مظهرِ ادب هستن، پشتِ سَرِ بابا دارن راه ميان، قدم از بابا جلوتر نميذارن، تا رسيدن كنارِ قبر مادر، دويدن خودشون رو انداختن رو خاك، مادر! جوابم رو بده، دارم دق ميكنم، اميرالمؤمنين هم داره گريه ميكنه، اين دو بيت زبانحال حسينِ، بخونم و عرضم تمام..گفت:* سلامِ من به تو اي مظهرِ شكيبايي درودِ من به تو اي غم گُسارِ تنهايي شبانه بر سَرِ قبرت آمدم مادر تو هم به خانه ي خولي به ديدنم آيي *زن خولي ميگه اومدم روپوشِ تنور رو كنار زدم، خدايا! تنور روشن نبود اين نور از كجاست، ديدم يه سَرِ بريده تويِ تنورِ....خدا! اين سر مالِ كيه؟ يه وقت شنيدم صدايِ خانمي كم جوهر مياد، " بُنَیَّ قَتَلوک وَ ِمنَ الماءِ مَنَعوک"...ناله ات برسه كربلا...حسين....* .
جامعه‌ای که را‌ فراموش کند، به سرنوشت دچار میشود! همان‌هایی که حسین را نشنیدند و شان را به خاک و خون کشیدند... .
و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه نوکرا پرچم می زنن از تو فقط دم می زنن این شبا قید همه رو برا محرم می زنن .. مادرا از غم میمیرن دخترا هم یاد میگیرن باز پسرا با پدرا به مجلسِ روضه میرن باز دل نوکرا خونه مشکی پوشیده هر خونه مادر مظلومی داره روضه‌ی گودال می خونه روضه بخون .. روضه بخون روضه بخون از قمرت از پاره های جگرت مسلمُ این جور می زدن وای به حالِ پسرت غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. بخون که مسلم همونه که زار و بی یار می مونه روضه مسلم روضه‌ی غربت اربابمونه کوفیا عهدُ میشکونن رو حرفشون نمی مونن مسلمُ تنها و غریب تو کوچه ها می گردونن توی کمین نشستنُ دندونشُ شکستنُ این کوفیا خوب بلدن دستایِ مظلوم بستنُ روضه بخون .. روضه بخون .. روضه بخون از کربلا بگو حسین کوفه نیا کوفه نیا که این مسیر می رسه به شامِ بلا .. غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. خوندم از این رسمِ جنون پیکرِ مسلم غرقِ خون بالای دروازه‌ی شهر دلش برا تو نگرون دل نگرونِ سرته فکر تو و دخترته کوفیُ بی حیا دیده دلواپسِ خواهرته میگه ببار ای بادِ خزون سلام به آقام برسون بگو که زینبُ نیار روضه رو از چشام بخون روضه بخون .. روضه بخون .. روضه بخون از لبِ آب روضه‌ی آب واسه رباب روضه بخون که جون بدیم از غمِ مجلسِ شراب غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. .
آقای بچه هیئتی!!! تو رو با اسم امام حسین(ع) میشناسن، زشتِ سیگار گوشه لبت جلو درِ هیئتی .. مردم رفتارتُ پایِ مکتبت مینویسن ..