eitaa logo
ذاکرین آل الله
284 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
312 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ی زیبای حضرت علی اصغر علیه السلام گهواره خالی، قنداقه خونین لایی لایی سوی دریا رفته رودم طوفان آه است، باران اشک است، در این بیابان باقی نمانده، در مشک تشنه، جز آه سوزان دیدم که مادر، می گشت و می‌گفت، با چشم گریان لایی لایی سوی دریا رفته رودم گهواره خالی، قنداقه خونین لایی لایی سوی دریا رفته رودم این تشنگی سوخت لبهای او را ... ای داد و بیداد تیری نشان کرد مشک عمو را... ای داد و بیداد تیری دگر ...آه... نازک گلو را ... ای داد و بیداد... لایی لایی سوی دریا رفته رودم گهواره خالی، قنداقه خونین لایی لایی سوی دریا رفته رودم مادر بمیرد از ماتم آن چشمان بسته مادر بمیرد آه از لبان در خون نشسته مادر بمیرد، گلبرگ این گل از هم گسسته لایی لایی سوی دریا رفته رودم گهواره خالی، قنداقه خونین لایی لایی سوی دریا رفته رودم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# سخنرانی ماه صفر من اگر روضه‌دار بودم، دهه‌ی اول صفر را هم عین دهه‌ی اول محرم مجلس می‌گرفتم، تازه خیلی پر آب و تاب‌تر! آخر این روزهای اول صفر خیلی روزهای سخت و بدی بوده برای اهل‌بیت. اول که سه روز کاروان را پشت دروازه‌های شام معطل نگه داشته‌اند تا اهل شام فرصت کنند شهر را آذین ببندند. شاید تنها خوبیِ اینکه ما این چیزها را زیاد درک نمی‌کنیم همین است که دق‌مرگ نمی‌شویم و گرنه آدم اگر درست فهم کند که یعنی چه که بچه‌های پیغمبر را با آن وضع اسفبار سه شبانه‌ روز پشت دروازه‌های شهر معطل کرده‌اند تا همه جا را قرمز بپوشند و به در و دیوار ریسه‌ و گل ببندند و رقاص‌ها و مطربها را جمع کنند تا وقت ورود کاروان برای اهانت و هتک حرمت چیزی کم نگذارند، باید از غصه دق کند و بمیرد! بعد از آن سه روز معطلی هم که معلوم نیست بعد از ورود کاروان به شام چه سر کاروان آورده‌اند که حضرت زین‌العابدین فرموده باشند ای کاش از مادر زاده نمی‌شدم و به شام برده نمی‌شدم! آخر شام از اول دست معاویه بوده، از ساعت اول بالای منبرهای این شهر سَبِّ علی‌ابن‌ابی‌طالب باب بوده، تبلیغات معاویه از اول خاک اهل این شهر را با کینه‌ی اهل‌بیت گِل کرده‌! شام با کوفه خیلی فرق داشته، اهل کوفه هر چه که بودند بالاخره اهل‌بیت را با نسبتی که با پیغمبر داشتند می‌شناختند ولی اهل شام به خون اهل‌بیت تشنه بودند، گوشت و پوستشان با دشمنیِ اهل‌بیت درآمیخته بود، حالا این حجم از دشمنی و کینه‌توزی را چطور باید روی سر اهل‌بیت خالی کرده باشند که وقتی یکی از حضرت سجاد پرسید کجا به شما خیلی سخت گذشت ایشان سه بار با تأکید فرموده باشند: الشام الشام الشام معلوم نیست شامی‌ها با آن قلبهای مالامال از کینه‌ی امیرالمؤمنین در مواجهه با بچه‌های علی چقدر دشمنی کرده‌اند، چقدر سنگ‌پرانی، چقدر فحاشی، چقدر رقاصی... اصلا معلوم نیست چقدر زخم به دل اهل کاروان انداخته‌اند... این مصیبتها یک طرف، آن مجلس یزید و چوب خیزران و... یک طرف. واقعا شام چه خبر بوده؟ به اهل‌بیت چی گذشته؟! یک روضه‌خوانی آمده بود پیش یکی از آقایان علما روضه بخواند. خواسته بود روضه‌ی مجلس این‌زیاد را بخواند اینجور شروع کرده بود: زینب بر مجلس ابن‌زیاد وارد شد! یک مرتبه آن عالم صدایش به گریه بلند شده بود و از حال رفته بود و صدا زده بود بس است بگویید روضه‌خوان بیشتر نخوانَد! از دور و اطراف صدا می‌آید هنوز که روضه‌خوان چیزی نخوانده آقا جواب می‌دهند ما اگر می‌فهمیدیم زینب کی بود همینقدر که به ما می‌گفتند بانوی به آن بلندمرتبگی را در مجلسی وارد کردند که ابن‌زیاد آنجا بود از غصه می‌مردیم. شأن زینب کجا و مجلس ابن‌زیاد کجا؟! آن آقای عالم پس اگر قرار بود روضه‌ی مجلس یزید را بخواند چی می‌گفت؟! واقعا یک چیزهایی خیلی بالاتر از فهم ماست، البته قرار هم نبوده که ما فهمش کنیم، چون اگر می‌فهمیدیم دراز به دراز توی روضه‌ها کنار هم می‌افتادیم و جان می‌دادیم. واقعا اگر قرار بود مصیبتهایی که سر کاروان آمده را درک کنیم امکان نداشت باز هم راست راست روی زمین خدا راه برویم. مصیبتهایی که آقا امام زمان درباره‌اش فرموده بودند: فلأندُبنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأبکینَّ بدلَ الدّموعَ دماً صبح و شام بر اسارت عمه‌ام زینب گریه می‌کنم، آنقدر که اشکهایم بدل به خون می‌شود.... ای کاش من واقعا روضه‌دار بودم و دهه‌ی اول صفر روضه‌های زینبی‌ام را داغ‌تر از هر روضه‌ی دیگری برپا می‌کردم تا شهر را داغدارِ آنچه کنم که اهل شام سر اهل کاروان آوردند.... آه ای آزاده‌ترین اسیرانِ عالم... https://eitaa.com/Arbabhosyn
. سبک : (ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم) قلبم گرفتاره ، روزم شب تاره هرجا پا میزارم ، بابا پر از خاره دستام بستست و پاهام زخمه چرا مارو بردن تو بازارا شامیا؟ هلهله  میکردن دور نیزه ای که سرتو روی اون نی بود بابا یکاری کردن با دخترت بابا که مثل برگای زرد پاییزه اگه حتی نازم بکنی آروم موهام دونه دونه دونه میریزه نمیدونم که تاریِ چشام اثر سیلیه یا خستگی؟ اینکه پاهام دیگه نداره جون اثر زخمه یا گرسنگی؟ بند دوم موهام پریشونه ، تاریکه ویرونه تو خواب دیدم بابا ، داریم میریم خونه تو خواب دیدم جمعمون جمعه بابا دیدم عمو رو با مشک تو خیمه ها لالایی میخوند واسه اصغر رباب منو صدا کردی و گفتی بیا ندیدم زخمی روی لبات بابا موهاتم خاکی نبود و خوش بودی بهم گفتی که داری میای پیشم میبنیم هم دیگه رو به این زودی خودمو کجا مرتب بکنم؟ آخه خیلی خاکی شدم بابا بزار عمه موهامو شونه کنه اگه میشه کمی آهسته بیا بند سوم تو اومدی یا که ، آوردنت بابا؟ سختت نبود با سر ، بابا بیای اینجا؟ خوبه چشمات بسته میترسم بابا نشناسی من رو دیگه با این موها راستش من هم نشناختم صورتتو اما یه نشونه داری رو لبا یادم مونده اون لبای زخمی رو که از این زخما شناختمت حالا یادم هست رگهای نامرتب رو ببینم میشناسمت بابا هرجا لباسام خاکی تر از سر توعه بزارم کجا سرت خاکی نشه؟ کجای ویرونه رو جارو کنم بابایی بال و پرت خاکی نشه؟ (سلام الله علیها)
437.1K
بند اول
406.8K
بند دوم
424.2K
بند سوم
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و توسلات و عزاداری های شما ذاکرین عزیز اهلبیت علیهم السلام ... بنا به درخواست تعداد زیادی از دوستان چند فایل صوتی زمینه مجری‌گری و دکلمه جهت شروع و مقدمه جلسات به صورت فایل صوتی بی کلام ویژه ایام ماه محرم و صفر تقدیم حضور عزیزان خواهم کرد.. 👇👇👇👇 التماس دعای ویژه سالار