eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش باد حالِ هر کسی اهل عراق است این همجواری با تو حُسنِ اتفاق است گفتی می آیم اربعین ، عیبی ندارد سهم من از کرببلا دائم فِراق است . سهم من از این اربعین یک‌ قاب عکس است از کربلا که روی دیوارِ اتاق است . راه نفس را بسته گریه آنچنان که از بُغض حال نوکرت در اختناق است تنها به شوق تو دل از دنیا بریدم این ترکِ دنیا بهترین نوع طلاق است این روزها دائم به خود می گویم این را الان کدام عاشق بجای من عراق است 🔸شاعر: _________________________
ببار رحمت خود را، هميشه بارانی دلم هوای تو كرده خودت كه ميدانی دو ماه گريه برای مصیبت تو کم‌ است چه ميشود كه هميشه مرا بگريانی به هر محله كه رفتم به چشم خود ديدم نداشت غير در خانه ی تو خواهانی تو را به جان عزيزت بيا از اين خانه مرا جدا مكن آنی و كمتر از آنی غريبه نيست كسی كه غريبه مي آيد چه زود ميشود اينجا كسی خودمانی مقابل حرم تو مسيحی افتاده كه نيست شرط حسينی شدن مسلمانی نگاه تو به سياهی جُون قيمت داد گران شدند غلامان تو به ارزانی به درد تو كه نخوردم اگرچه ميدانم ولي به كار می آيم برای دربانی دوباره آمده اند و دوباره جا ماندم نميشود كه مرا زائرت بگردانی؟ چرا لباس تو را از تنت در آوردند كه اينچنين ته اين قتلگاه عريانی 🔸شاعر: _________________________
ماییم سرِ خوانِ اباعبدالله افلاک پریشان اباعدلله ای خسته ی از گناه، فرصت باقی ست برگرد به دامانِ اباعبدالله 🔸شاعر: __
آفتاب حج هویدا از جَبین پرتوی نور شَکور است اربعین پر شود دنیا به فریاد و طنین بانگ آزادی و نور است اربعین نقشه ی شیطان و نابودی دین چشم شیطان،کورِ کور است اربعین یا مجاهد راه دین است و یَمین بر شدائد،نفخ صور است اربعین تارَک تاریخ و یک برگ زرین پیرو حق و حضور است اربعین هَروَله تا بارگاهِ اِبنِ مولَا المومنین جلوه ی شور و شعور است اربعین می شکافیم مرز ها را در زمین جمعی از نزدیک و دور است اربعین گفت:رنج راه چنان است و چنین قَدَحی جامِ طَهور است اربعین لشکر صاحب زمان را تو ببین یک پیاله از ظهور است اربعین 🔸شاعر: _________________________
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت رقص شکر در چای ها بیداد می کرد شور حسینی در دلم ایجاد می کرد این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت 🔸شاعر: _________________________
اربعین میرسد و دیده ی گریان دارم خوف جاماندن ازاین سیل خروشان دارم دوستانم همه آماده ی رفتن شده اند راهیم کن به کرامات تو ایمان دارم
نمی دانم گناهم چیست، اما کم گناهی نیست که امسال اربعین ما را به آن درگاه، راهی نیست همیشه کاسه خیل گدایان پرنخواهد شد چه باید کرد؟ باید ساخت، چون گاهی، نگاهی نیست برایم "بُعد منزل نیست..." می خوانند و می دانم نصیب و قسمت جاماندگان جز روسیاهی نیست اگر چه بال و پر دارم، ندارم رخصت پرواز که حالم بهتر از حال کبوتر های چاهی نیست به یاد خاطرات سالهای پیشم و با من به جز حسرت متاعی نیست، جز گریه سلاحی نیست عمود یک هزار و سیصد و هشتاد و چندم بود؟ که دیدم گریه کردن یا نکردن، دلبخواهی نیست ... به دور از کربلا هم زائرت هستیم، آقا جان به غیر از سایه لطف تو ما را سرپناهی نیست 🔸شاعر: _________________________
میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم 🔸شاعر: _________________________
نشست جیب خودش را تکاند و آه کشید به کوله پشتی خود خیره ماند و آه کشید درست آخر این هفته، چند مهمان داشت و تازه قسط عقب مانده هم فراوان داشت برای دفعه ی چندم شمرد و دید کم است و گفت : قسمتم امسال دوری از حرم است کلافه بود خودش را پر از جنون می دید فقط مقابل چشمان خود ستون می‌دید چگونه می شد از این مرزها عبور کند چگونه خرج سفر را دوباره جور کند... 🔸شاعر:مجید_تال
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین *** گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست 🔸شاعر: _________________________
(ع) حسین ای دینم تویی آئینم به زیر خِیمَت. تو رُو می بینم حسین ای یارم تویی دلدارم توی قلب من تویی نگارم اباعبدالله (۴) حسین ای هستم ز تو سَرمَستم گِرِه با عشقت به قلبم بستم حسین ایمانم تویی قرآنم به وادیِ عشق تو رُو می خوانم اباعبدالله .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) قلب و جانم گرفته خدا کن عنایت دوباره به ما تا رویم سوی کرب و بلا قرآن من (حسین) ایمان من(حسین) جانان من(حسین) سلطان من(حسین) یا اباعبدالله الحسین (۴) تا ابد عشق تو در دلم حل نما یا حسین مشکلم کن کرم گر چه ناقابلم دنیای من(حسین) عقبای من(حسین) آقای من(حسین) مولای من(حسین) یا اباعبدالله الحسین کربلا کعبه و قبله ام من به عشق حسین زنده ام لطف او کرده شرمنده ام تو دلبری(حسین) تو رهبری(حسین) تو سروری(حسین) تو بی سری (حسین) یا اباعبدالله الحسین من فدای غم و غربتت غصه های دل زینبت جسم صدچاک و خونین تنت شیب الخضیب(حسین) خدالتریب(حسین) ای بی حبیب(حسین) گشتی غریب(حسین) یا اباعبدالله الحسین
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل او(صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد : 👇👇👇👇 امام_حسن از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر، گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت https://eitaa.com/Arbabhosyn .
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس کیست جانان او حسین جان هست و بس قیمتی شد هر کسی شد هیئتی لطف زهرا بر محبان هست و بس باورم را با تو می سنجم حسین نام تو معیارِ ایمان هست و بس گریه بر هر درد بی درمان دواست گریه ای که بر تو ریزان هست و بس آن مسیری را که فرجامش نکوست گریه بر آقای عطشان هست و بس ای مریضِ لاعلاجِ نا امید تربتِ او راهِ درمان هست و بس کربلامان نیست دست این و آن دستِ سلطانِ خراسان هست و بس 🔸شاعر: ____
. روزهای محرمش طی شد چقَدَر گریه ی قضا داریم این دوماهه که جای خود اما همه ی سال ما عزا داریم 🔸شاعر:
قلبی که از اندوهِ تو غمگین شده باشد با دوستی و حُبّ تو آذین شده باشد از دعوتِ زهراست در این دایره هستیم دعوت شده ی فاطمه تأمین شده باشد در راستیِ هـر عملــی خوفِ ریــا اسـت جز گریه برای تو که تضمین شده باشد ما گریه کنان را چه حسابی چه کتابی؟ گریانِ تو بی واهمه تدفین شده باشد عاشق به صف حشر سَبُک پای گذارد پلکش اگر از اشک تو سنگین شده باشد دلچسب ترین دلخوشیِ سینه زنِانست آن شور که با ذکرِ تو شیرین شده باشد در مذهبِ ما خوردن هر خاک حرام است جز خاک مزارِ تو که تحسین شده باشد خوب است غلامِ تو بِهنگام وفاتش رخساره اش از عشق تو خونین شده باشد 🔸شاعر:
کارِ خود را به کسی دِه که بسی معتمَد است لطفش افزون و سجایاش فزون از عدد است عادت و شیوه ی کارش به ضعیفان کرم و روز و شب مردم بی یار و مدد را ، مدد است یک جهان عاشق و دلداده و شیدا دارد «این حسین کیست» که لیلای همه تا ابد است از روایاتِ صحیح است که تاکید شده این حسین بنده ی یکتای خدای اَحَد است روضه اش منشأ خیرست بیا در روضه گریه کن هر چه که داراست بنامش سند است پی امرار معاش آمده ای باخته ای نوکرش باش ، حسین کار خودش را بلد است ما همه خاک کفِ پای عزادار تواییم شوکت و جاه و بُزرگی در این خانه رَد است قطره اشکی که به تاریکیِ هیئت ریزی روشنای تو‌ به تاریکیِ زیر لحد است 🔸شاعر:
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال من همینقدر که نامت به زبانم جاریست به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال عاشقم کردی و این عشق بها داده به من به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال نیست لطف تو که محدود به این چند صباح محض توصیف‌ گداپروری ات نیست مجال بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر... اگر ای وای محقق شود این فرض محال- -باز فریاد زنان پای علَم میگویم: «بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال! 🔸شاعر: ________________________
بر خوان غم فزای تو، ما پیر می شویم با ذکر یا حسین ز تو تکثیر می شویم "بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند" با یک صلا چو قبضه شمشیر می شویم از اولین عمود نجف تا به کربلا در این مسیر عاشقی زنجیر می شویم چون دلرباترین شده ای، زائرت شدیم از خاک پای زائرت، اکسیر می شویم ای دل غمین مباش که تکفیر می شویم با یک نگاه فاطمه، تطهیر می شویم 🔸شاعر:
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم ترا اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنای دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم بسان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم شکسته جای مهرت را ز بی‌مهری به نی دیدم شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم 🔸شاعر: _________________________
غم تا غم یار است، از غم خیر دیدیم از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم هر وقت دم دادیم تو بر ما دمیدى ما بین دم دادن دمادم خیر دیدیم ما در همین عالم به لطف روضه تو اندازه خیر دو عالم خیر دیدیم ماه خدا جاى خودش را دارد اما ما بیشتر ماه محرم خیر دیدیم از جاى جاى کربلا که هیچ حتى از عکس هاى کربلا هم خیر دیدیم پشت و پناه کشور ما پرچم توست لحظه به لحظه زیر پرچم خیر دیدیم خیر کثیرى که خدا فرمود گریه ست آیا ازین گریان شدن کم خیر دیدیم؟! ما گریه کن هاى تو با هم گریه کردیم ما گریه کن هاى تو با هم خیر دیدیم با یاد یک معصوم وقتى گریه کردیم از چهارده معصوم دیدم خیر دیدیم حج پیمبر را به پاى ما نوشتند ما از رسول الله اعظم خیر دیدیم گر رفت عاشورا ولیکن اربعین هست ما از صفر مثل محرم خیر دیدیم 🔸شاعر: _________________________
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبرمن این شهر ...مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف وکرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه روضه ام و اه فرات است بلند آب را تشنه دریا مگذارید فقط لای هر برگه قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط داد زد این سر و این حلق من و سینه من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی , تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه زنها مگذارید فقط 🔸شاعر: موسی_علیمرادی _________________________