eitaa logo
ذاکرین آل الله
280 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
301 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نبش قبر شهید ۱۳ساله بهنام محمدی از زبان یک سرهنگ ارتش. شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات لطفا برای سایر دوستان و گروها ارسال بفرمائید تا بیشتر و بهتر بدانند ارزشهای وجودی و گرانقدر شهدای عزیزمان را علی‌الخصوص فرزندانمان و نسل جوان
یا ضامن آهو 🍃💚
ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضاجان سر ز خاکت برندارم منم خاکِ درت غلام و نوکرت مران از در مرا به جانِ مادرت «علی موسی الرضا..» غیر تو یاری ندارم با کِسی کاری ندارم گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم تو خوبی من بدم به این در آمدم به جان فاطمه مکن مولا ردم «علی موسی الرضا..»
حمید: السلام علیک یاحسن ابن علی ایهاالمجتبی(ع) ای آنکه آســمان شــده بـر غـربتــت گــواه قبرت بدون صحـن و رواق است و بارگاه سنگ مــزار خــاکـی تو ســقـف آســــمان شمـع و چراغ مرقد تو ، انجـم است وماه حـســرت خـورند جمـلـه ی زوّار مـرقـدت در آرزوی بوســـه بر ایـن خــاک و جایگاه چشمی ندیده است ، کریمی چنین غـریب در بیت خــود به قاتل جــانـش دهـد پناه مظلوم خــانه بـودی و غـربت نشـیـن درد خون شددلت زهمسرواین خلق واین سپاه از زهــر کیـــنه شــد جگـرت پاره پاره باز این لخته های طشت به زخمت شده گـواه سر برده ای به طشت و پر از لاله کرده ای خنجر ز پشـت خورده ای از خلق رو سیاه آمـاج تـیـر گشـــته تنــت در زمــان دفـــن وقتی کــه قـوم حـرمله ها بســته بود راه آنجــا حسـیــن بـود و نشـد هتک حرمتت یعـنــی جـــدا نشــد سـر پاکــت به قتلگاه خون شد دل شــقـایق وپر پربه روی خاک دارد فـغـان ز داغ تو با ســوز اشک وآه میســوزد از فــراق تو دلـهــای عاشــقان اذنِ زیـارتـی بــــده مــا را بـه یک نگاه حمید رضازاده "شقایق" کرمان
...بسم الله الرحمن الرحیم رحلت جانسوز پیامبر وشهادت امام رضا وامام حسن مجتبی راتسلیت میگویم ................................ اینک شهادت سه عزیز خدا بود ازداغ این سه.شیعه به غم مبتلابود گریان به خلد.حضرت خیرالنسا بود درسوگ وماتم وغم. ارض وسما بود درسوگ سه تن جهان پر از غم شده است زین داغ گران قامت ما خم شده است ............................ امشب نبی دوباره به معراج می رود قلب تمام  شیعه به تاراج  می رود دیدی که غم چکونه به آماج می رود زهرا بگفت که از سرما تاج می رود اینک که رحلت جانسوز مصطفاست شال عزا به گردن زهرا و مرتضاست .................................. هم رحلت نبی دو عالم مصطفاست مسموم زهر جعده در این روزمجتباست گاه شهادت گل زهرای ما رضاست با چشم دل نگر که عزادارشان خداست از بهرشان خدا.غم عالم به سینه است گاهی دلم به طوس گهی در مدینه است ...................................... اکنون که عزادار پیمبر همه  هستیم ما پیرو اووعلی.بی واهمه  هستیم محتاج  نگاه  پسر  فاطمه  هستیم ما  نوکر  سردار  یل  علقمه هستیم قاصد که ریزه خوار شهنشاه کربلاست چشمش به دست با کرم شاه سرجداست .................................
دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) دودمه شهادت امام حسن مجتبی صفر من غریب گل یاسم به دو عالم حسنم خون چکد از کفنم تیر کین دوخته تابوت مرا بر بدنم خون چکد از کفنم دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) ای زینب من زود بیا وقت سفر شد حسن پاره جگر شد با زهر عدو شام غریبی چه سحر شد حسن پاره جگر شد دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) در مدینه اگر از غم جگرم میسوزد وای از روز حسین کربلا دامن طفلان حرم میسوزد وای از روز حسین دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) با که گویم هاله برگرد قمر افتاد بوده یاس حیدر شد کبود مادرم زهرای اطهر پشت در افتاده بود یاس حیدر شد کبود دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) گرچه می میرم ولی در فکر دیوار و درم بسته شد چشم ترم در میان کوچه ها بودم عصای مادرم بسته شد چشم ترم دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) یا کریم اهلبیت ای کشته زهر جفا یا امام مجتبی شاهد مظلومی مادر میان کوچه ها یا امام مجتبی دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) تو کریم ابن کریمی حسنی آقایی لک لبیک حسن تو بزرگ همه اولاد بنی الزهرایی لک لبیک حسن دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) دم پاره کنار قبر مادرش واویلا شد تیر باران پیکرش واویلا دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) قاتل من زهر شرر بار شد قاتل مادر در و دیوار شد دودمه/ شهادت امام حسن مجتبی (ع) دودمه شهادت امام حسن مجتبی صفر @nooheemajmaozakerin
دروصف شهادت امام حسن مجتبی(ع)۲۸صفر سال۴۰هجری مدینه درسن ۴۷سالگی ################### "بر دردِ دلِ خلق، طبیب است حسن هر چند ز درد،غم نصیب است حسن مهدی به   کنارِ  قبر  او  می‌گِرید تا خَلق نگویند غریب است حسن. ############# "در سوگ حسن جهان سیه می پوشد در سینه، دل از داغ حسن می جوشد از سوز و ماتم دومین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد ########## "روزی که شرار ظلم افروخته شد یک بار دگر حاصل دین سوخته شد از بعد شهادتش حسن را از تیر    تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد" ########## "مستانِ ولایم و به خود می نازیم سر را به رهِ عشقِ حسن می بازیم یک بارِ دگر به کوریِ آلِ سعود … قبرِ پسرِ فاطمه را می سازیم ######### "امشب به لبم ذکر حسن جان دارم در کنج دلم کلبه ی احزان دارم از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا تا آخر عمر آه سوزان دارم محمد فردوسی" ######### "ما از تو به جز کرم ندیدیم جز سفره ی محترم ندیدیم روزی که بقیعمان کشاندی گشتیم ولی حرم ندیدیم علی اکبر لطیفیان ###################### "در کرم خانه حق سفره به نام حسن است عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است بی حرم شد که بدانند همه مادری است ور نه در زاویه عرش مقام حسن است هرکه آمد به در خانه او آقا شد ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین هر حسینیه که برپاست خیام حسن است دست ما نیست اگر سینه‌زن اربابیم این مسلمانی ایران ز کلام حسن است هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید غربت از روز ازل باده جام حسن است تا زمانی که خدائی خدا پابرجاست پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست قاسم نعمتی" ################# سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند، ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه‌ای از غصه‌ی کوچست مادر تو کجایی که ببینی حسنت را تشیع تو هر تیر که از چله برون شد میدوخت به تابوت نخی از کفنت را این صحنه خودش گوشه‌ای از کربلا شد صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را هرچند کفن پاره و گلگون شده، اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را سنگین که نشد سینه ات از چکمه‌ی شمری پر خون که نکردست سنانی دهنت را خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد  جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد   مظلوم یاحسن جان۴ لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد زینب از غم من اشک مریز و بنگر وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد  مظلوم یاحسن جان۴ فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد مظلوم یاحسن جان۴
روضه و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای که چون من هزارها داری آسمانی پُر از دعا داری دست هایم دخیلتان هستند بس که دستِ گره گشا داری از گدا هم کریم می سازی بس که اعجازِ کیمیا داری من هوای تو را به سر دارم تو هوایِ دلِ مرا داری هر چه بیمار هم بیاید باز تو برایِ همه دوا داری دل شکسته کسی به من میگفت: خوش به حالت امام رضا داری ما ندیدیم بام از این بهتر هیچ جا احترام از این بهتر آهویِ دامِ آهویت هستم نیست صیاد و دام از این بهتر از تهِ دل سلام همسایه ای سلام اَلسلام از این بهتر با جذامی، غلام، هم سفره ما ندیدیم مرام از این بهتر نوکر خانۀ تو باشم من که نباشد مقام از این بهتر اشک با من سرود غم با تو نوحۀ گریه دار و دم با تو گفتن شعر روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن بوَد با من کربلا کردنِ دلم با تو گذری کن شبی به روضۀ ما چشم با این گدا، قدم با تو دست با من، به سر زدن با من زدن خیمه و علم با تو روضه خواندن برای تو با من گریه هایِ مُحرَمَم با تو *می زنه قلبم داره میاد دوباره باز بویِ محرم امشی اومدم رزقِ محرممُ بگیرم از امام رضا ..* روضه خواندی تو ای امام غریب جدِّ ما تشنه بود یابنَ شَبیب جدِّ ما را سوارها کشتند بینِ گودال بارها کشتند جدِّ ما یک نفر ولی او را لشکری از هزارها کشتند خواهرش را پس از بریدن سر خندۀ نیزه دارها کشتند
سینه_زنی و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ توی این بی کسیام تنهاییام یه نفر هست که برام همه کَسه کاری به هیچ کی ندارم به خدا یه امام رضا دارم برام بسه غیر ذکر یا امام رضا که من دیگه ذکری رو بلد نیستم آقا نکنه یه وقت جوابم رو ندی دیگه اینقدا که بد نیستم آقا هرجا از دست خودم خسته شدم آرومم کرده صفای حرمت دوباره دلم برات پر می زنه قربون کبوترایِ حرمت «قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت» تو که آخر گره رو وا می کنی پس چرا امروز و فردا می کنی؟ شنیدم سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم شما رو رها کنم کجا برم؟ کربلا و مکه و بهشت من یه گوشه از حرم امام رضاست اگه نوکر حسین فاطمه ام به خدا از کرم امام رضاست «قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت» تو که آخر گره رو وا می کنی پس چرا امروز و فردا می کنی؟
مناجات و توسل به امام رضا علیه السلام یَا نُورَ النُّور، یَا نُورَ فَوْقَ کُلِّ نُور ظَلَمْتُ نَفْسِي،یَا عَفُوُّ یَا غَفُور به آیه‌ی تُوبُوا إِلَى اللَّهِ ـت قسم دیگه میخوام اونی که تو میخوای بشم خبر داری؟ یٰا عالِمَ الْغُیوب تنگه دلم، یٰا کاشِفَ الْکُروب امیدِ من ، یٰا سٰامِعَ الدُّعٰا تویی یٰا غٰافِرَ الذُّنوب یاتَوّاب، يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِير... *ای خدایِ توبه پذیر،ای کسی که گناه بزرگ رو می بخشی،شب ها و روزهای ماه مبارک به سرعت داره سپری میشه،اگر آخرین ماهِ مبارکِ عُمرِ مَنِ،مَنُ ببخش،منُ در جوارِ رحمتِ خودت منزل بده...* کریم تر ز کریمانِ روزگار تویی گناهکار تر از هر گناهکار منم *مولای من! کارایی کردم که فقط خودت می دونی،اگر اونا رو هم ببخشی باز هم من شرمنده ام...* گیرم که تو از سَرِ گُنه درگذری زان شرم که دیدی، که چه کردم،چه کنم...؟! *با یه امیدی آمدم دَرِ خونه ات...* یارب یارب، برگشته عبدِ روسیاه برگشته با یه کوله بارِ پُر از گناه *آره...پشتم سنگینِ، ولی امیدوارم...* بارِ گُنه آورده ام، اما به امیدی من رو زده ام باز خدایا به امیدی یارب یارب، برگشته عبدِ روسیاه برگشته با یه کوله بارِ پُر از گناه قرآن به سر، رو لَبَمِ خدا خدا ردم نکن به خاطرِ امام رضا *دلم برا امام رضا تنگ شده،میخوام بِهت سلام بدم،به زیارتِ تو محتاجم،همه نیت زیارت کنید...* باز هم گمشدۀ شب شدم، ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم،از دور سلام *از این راهِ دور زیارتِ منُ قبول کن...* با زبانی که به ذکرت شده مأمور،سلام به سلیمان برسد از طَرَفِ مور،سلام *خدایا! من یه سوالی دارم:اگه قراره تو منُ نبخشی...* میخواست اگر خدا نبخشد گناهِ ما ما را چرا امامِ چنین مهربان دهد؟! *اگر میخواستی من رو نبخشی به من امام رضایِ مهربون نمی دادی...آقایِ من!..* دیدم همه جا بر در و دیوارِ حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید. امیر رضا یزدانی 
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام ای شهید خراسان ای پناهِ دلِ بی پناهان «ای رضا جان .. ای رضا جان ..» ای گلِ پرپرِ باغِ حیدر میوۀ قلبِ موسی ابن جعفر «ای رضا جان .. ای رضا جان ..» گرچه در پیشگاهِ تو پستم هرچه هستم غلامِ تو هستم من غلامُ تویی شهریارم من گدا من گدا من گدایم «ای رضا جان .. ای رضا جان ..» جانِ زهرا و جانِ جوادت وقتِ مردن کن از ما عیادت میهمانم من از ره رسیدم پادشاها مکن نا امیدم «ای رضا جان .. ای رضا جان ..» السلام ای شهید خراسان ای پناهِ دلِ بی پناهان «ای رضا جان .. ای رضا جان ..» .
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بعد از وفات کاش محبت به من کنید جسم مرا محافظت از سوختن کنید با اشکِ روضه شستشویِ این بدن کنید بر من لباسِ نوکری ام را کفن کنید یک لحظه ام مباد زمان را هدر دهید پیش از همه امام رضا را خبر کنید 💔
و توسل به امام رضا علیه السلام دامنِ آلوده و بارِ گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست بر امامِ مهربانِ خود پناه آورده ام شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم هر که آرَد تحفه ای بر محضر مولایِ خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندمِ اشکی که در این بارِگاه اورده ام ناله ام در سینه، اشکم در بصر سوزم به دل نامه ای چون دودِ آهِ خود سیاه آورده ام شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم دامنِ آلوده و بارِ گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست بر امامِ مهربانِ خود پناه آورده ام شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام‌ گرچه هستم قطره ای ناچیز یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دستِ خالی اش سرمایه اش من فقیرم دستِ خالی را گواه آورده ام شاه پناهم بده... خسته ی راه آمدم شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بی اعتنا به گنبد و گلدسته و ضریح این بار آمدم که ببینم تو را فقط .. *یا امام رضا .. دلاتون هوایی حرم امام رضاست میدونم .. اما یه کاری کن امام رضا بیاد تو جلسه ...* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای *هرجا زمین خوردم اول گفتم یا امام رضا .. آخه شما هم تو کوچه تا بیای خونه هی زمین خوردی آقا ..* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای دورست از تو اینکه بیایی سه جا فقط *به خدا هرجا گره به کارمون میخوره میاد .. یا امام رضا .. جانِ جوادت امشب یه نظری به ما کن امام رضا .. قربونِ حرم با صفات ..* در بینِ کوچه هایِ خراسان دلش گرفت از اینکه آمده است به ایران دلش گرفت هرچند شد عزیزِ خراسان طبیعی است یوسف اگر به خاطرِ کنعان دلش گرفت آن چند دانه حبه ی انگور را که خورد از هرچه میهمانی و مهمان دلش گرفت *گفت میرم مجلسِ مامون بر میگردم اباصلت ، اگه دیدی عبا رو سر گرفتم بدون زهرم دادن .. اباصلت نشسته دل نگران ، داره لحظات رو میشماره خدایا آقام کی میاد چه جوری میاد .. یه وقت دید آقا آمد ، عبا رو سرشِ .. هی چند قدم راه میره رو زمین میشینه .. هی میگه جگرم .. قربونِ این ناله ها و اشک ها .. جگرم میسوزه .. بال و پرم میسوزه .. وارد حجره شد ، میگه هی می نشست پا میشد ، بعضی نقل ها میگه ۵۰ بار نشست هی بلند شد .. هی میگه جگرم .. یه وقتایی هم هی صدا میزنه پسرم .. از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهایِ کوچه سرش را گرفته بود چشم انتظارِ دیدنِ روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود .. بر روی خاک بود که پیچید بر خودش *صدا زد اباصلت فرشایِ حجره رو جمع کن .. میخوام مثل جدِ غریبم بال بال بزنم .. اباصلت میگه گلیمُ جمع کردم دیدم آقا پیراهنشُ بالا زده سینه مبارکشُ رو خاک گذاشته مثل مار گزیده به خودش میپیچه .. هی زیرِ لب میگه غریب حسین .. لحظاتِ آخر ، انقده جوادشُ صدا زد ، اباصلت میگه یه وقت دیدم درای حجره باز شد .. یه آقازاده نورانی وارد شد فرمود من جواد ابن الرضا هستم .. جلو آمده سر مبارکِ حضرتُ رو زانوهاش گذاشت .. یه پدر آرزوش همینه لحظات آخر سرشُ رو پای پسر بزاره .. بابا وقتی سر رو زانو پسر میزاره آروم میشه .. چشم به چشم پسر باشه راحت جان میده .. اینجا جوادالائمه سرت رو به زانوش گذاشت .. دست تو گیسوانت کرد گفت بابا آروم باش .. بابا خودم بدنتُ تشییع میکنم .. خودم کفنت میکنم .. با دستِ خودم تو خاک میگذارمت .. (بگم صدا ناله ت بلند شه؟!..) امام رضا حجره وسیع بود راحت جون دادی اما جد غریبت تو گودال گیر افتاد .. همه ریختن تو گودال .. امام رضا یه سنگ به پیشانیت نخورد .. امام رضا با اسب از رو بدنت رد نشدن .. امام رضا جوادتُ سیلی نزدن ‌‌.. تا نفس داری و زنده ای گریه کن .. یکی دو شب دیگه آواره میشی میگی کجا روضه برم .. یا امام رضا بدنت رو با احترام تشییع کردن .. خدا خیر بده نوعروسانِ خراسانُ .. پیش مادرش رو سفیدمون کردن یه جا دیگه ام سراغ دارم خوب مهمان نوازی کردن علما بزرگان و سادات از شهر بیرون اومدن گفتن این دختر موسی ابن جعفر .. این همونیِ که باباش از سندی ابن شاهک خیلی سیلی خورده .. آی امام رضا ایرانیا غوغا کردن .. زن ها اومدن گفتن مهریه هامون حلالتون فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی عزیز فاطمه .. آخه این آقا اینجا مادر نداره ، این آقا خواهر و دختر نداره .. جمعیت انبوهی آمد .. انقده گل ریختن رو این بدن .. اما کربلایی ها .. زینب اومد دید یه نقطه پر از سنگه .. سنگا رو کنار زد ( آی بمیرم ..) دید یه بدنِ پاره پاره .. یه بدنِ بی سر .. یه بدنی که پر جای سم اسبِ ... نشست رو خاکا .. داداش جان با بدنت چه کردن .. این کلامه معصوم علیه السلامِ میگه به اندازه نگین انگشتر جا سالم رو بدن نبوده ..ببین زینب چی کشیده .. یه وقت دیدن خم شد ، لب ها رو رگ های گلوی بریده گذاشت .. هرچی نفس داری بگو حسین ...
و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاکِ کوی تو باشم به وقتِ صبحِ قیامت که سر زِ خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم،به جست و جویِ تو باشم به مجمعی که در آیند شاهدانِ دو عالم نظر به سویِ تو دارم،غلام روی تو باشم مریض آمده اما شفا نمی خواهد قسم به جان شما جز شما نمی خواهد برای پیشِ تو بودن بهانه ای کافیست بهشتِ لطف کریمان بها نمی خواهد دلیلِ ناله ی من یک نگاهِ محبوب است وگرنه دردِ غلامان دوا نمی خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم مگر که شاهِ خراسان گدا نمی خواهد؟! به عشقِ تو تا آسمان هشتم رفت نماز در حرمت "اِهدِنا.." نمی خواهد همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجتِ عاشق،دوا نمی خواهد تو آشنایِ خدایی،کدام رهگذری در این جهانِ غریب،آشنا نمی خواهد؟! ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم مگر کبوترِ آواره جا نمی خواهد؟! *فرمود: هر کی به ما پناه بیاره ما بهش پناه میدیم...یا امام رضا امشب پناه آوردیم...* به حکم آنکه " علیک الرفیق ثم الطریق..." دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد خدا مرا به طوافِ تو مبتلا کرده ست طوافِ کعبه بخواه،خدا نمی خواهد یا امام رضا! دوباره اومدم من فقط پیش شما زانو زدم میدونم خودم که چیزی ندارم ولی من گدایی رو خوب بلدم گُم میشم بین حریمِ حرمت پَر می گیرم از نسیم حرمت منُ خوب میشناسی آقا که منم از گداهای قدیم حرمت رأفتِ تو رشته ی نجاتمِ عشق تو بهونه ی حیاتمِ هر کجای حرمت رو میبینم همه یادآورِ خاطراتمِ دل شکسته ها دارند نشونیتُ نشونِ مرقدِ آسمونیتُ هر کی یه بار بیاد به دیدنت حتما حس می کنه مهربونیتُ یه دفعه هم نشد کسی رو رد کنی تو جوابمُ ندی و رد کنی شفا دادن که برا تو چیزی نیست مرده زنده میشه تو مدد کنی سنگ دیوار تو تکیه گاهمِ هر چی تو بخوای همون صلاحمِ جایی رو جز حرمت نمیشناسم حرمی که آخرین پناهمِ یا امام رضا....یا امام رضا.... فردا روزی زنان نوقانی اومدند گفتند: ما چیزی نمیخوایم...گفتند منظورتون چیه؟گفتند:مهریه هامون رو بخشیدیم...چرا ؟! گفتند:فقط اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه ی امام رضا...زنان نوقانی آمدند تشییع جنازه ی امام رضا....گفتند امام رضا خواهر بالاسرش نیست...‌.امام رضا غریبِ...هر کدوم اونقدر گل آوردن برا امام رضا....بارک الله به امام رضا....بارک الله به زنان ایرانی...زنان نوقانی....اونقدر گل آورده بودن که وقتی امام جواد آمدند این گل ها رو کنار میزدن،بدن امام رضا رو از میان گل ها بردارن....آروم بدن آقا رو تو قبر گذاشت....خیالت راحت جوادالائمه....قشنگ صورت آقا رو روی خاک قرار داد....آروم صورت بابا رو پوشوند....بابای مظلومم....این آقا راحت باباشو تو قبر گذاشت... اما یه آقایی تو کربلا گفت: بنی اسد بیاید بدن ها رو جمع کنید....اومدن گفتن: یا زین العابدین! یه بدنی قابل شناسایی نیست...اینقدر پاره پاره هست....اومد جلو فرمود: این بدن بابام حسینِ....قبری رو کَند زین العابدین....همچین که بدن بابا رو درون بوریا قرار داد، ، آروم درون قبر گذاشت...همه جای عالم صورت بابا رو روی خاک میگذارن اما این آقا رگای بریده ی بابا رو روی خاک گذاشت....حسین....
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بدانید پیام زندگى پرماجراى علیه‌السّلام به ما عبارت است از دائمى .
و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ *یه کم امروز ناز کن...خستگیتُ بگو به آقا...آقا دو ماهه دیگه*… خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟ *دقیقا حس الان من و تو مثل حسیِّ که چندروزی کربلا بودی،حرم بودی...میخوای برگردی...تو مسیر هی پشت سرت رو نگاه میکنی....برمیگردی...سلام میدی...دوباره یه تیکه راه میری....آقا دارم میرما...* خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟ این دو ماه از کف من رفت و نکردم کاری وای از غفلت بسیار چه باید بکنم؟ اهلِ دل با تو شبِ خویش سحر می کردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم؟ امروز بیا یه خودی به ما نشون بده....مُردیم...ندیدیمت آقاجان...امروز اگه میای دست مادرتم بگیر بیار....بی بی سفره رو جمع کنه....دیدی؟ وقتی میری خونه مادرت،نمیگذاره دست به سیاه و سفید بزنی...میگه اومدی خونه ی من دیگه...خودش سفره پهن میکنه...غذا میاره...خودش جمع میکنه...* با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم من بود به اغیار، چه باید بکنم؟ *امروز بیا تو یه راهی پیشِ پایِ من بذار...* هر چه گفتی تو به من گوش ندادم، الحق شدم امروز گنهکار چه باید بکنم؟ مثل هر بار زدم زیرِ قرارم با تو تو بگو،تو آقا که من این بار چه باید بکنم؟ نروم کرب و بلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟ *السلام علیک یا اباعبدالله...به همین راحتی میری کربلا...* در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیستند درصحنت،نفس هایِ مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی *اصلا جایی رو بلد نیستم برم....دلم می گیره بلیط می گیرم میرم مشهد...تو رو خدا ما رو تحویل بگیر امروز...."و تَصَدَّق علینا..." از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی از آب سقاخانه هر کس خورده می فهمد زمزم ندارد این چنین آبِ گوارایی وقتی که نام مادرت را میبرد زائر در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی! *به خدا همین جوره....نام بی بی رو تو حرم می بری،به هم میریزه....* {می روم مشهد،خیابان ها شلوغ می روم در قم،شبستان ها شلوغ کربلا هم کل ایوان ها شلوغ هیچ کس مثل تو بی زوار نیست *یا امام حسن!...*} وقتی که نام مادرت را میبرد زائر در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی! وقتی برای دستگیری می رسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی *اونجا که میاد تازه روضه شروع میشه....همه جا روضه....حتی قیامت هم روضه....فلذا حتی انبیا هم سرهاشون رو پایین میندازن...."غُضّوا ابصارکم..."هیچ کس نباید ببینه...* یهو می بینی امام حسن افسار یه مرکب رو گرفته... رو این مرکب بی بی نشسته...تو یه روایتی دیدم بی بی به امام حسن میفرماید:حسن جان! اون کسی که اونجا ایستاده سر در بدن نداره کیه؟! امام حسن جواب میده:"هذا حُسَینُک مُرَمّلٌ بِالدِّماء"...حسین...* حاجات سائل را نگفته می دهی،یعنی در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی چشم انتظارت می نشیند در صف محشر بی شک به دیدارِ منِ سرمست می آیی ابا صلت میگه: آقا بهم فرمود:اباصلت میرم و برمیگردم...اگه دیدی عبا به سر کشیدمُ دارم برمیگردم،بدون که بی آقا شدی....اباصلتِ...یه خادمِ...میگه صدبار مُردم و زنده شدم....شما می فهمید من چی میگم...هیچ نسبتی هم نداره...یه خادمِ...چی شده تو این کوچه ها که اینقدر خاطره ی بد داریم....یهو دید از دور آقا هی زمین میشینه...پا میشه.... اباصلت! بهت سخت گذشت؟! کجا بودی ببینی دستای علی رو بستن....زنش جلوش هی زمین میخورد...زود پا میشد...دوباره زمین میخورد...هی میزدنش.... شماها خیلی هاتون متأهلید...حرف من رو خوب میفهمید....زن ها که دیگه باید غش کنند با این حرف....زن باردار باشه... میخوای مسافرت بری...جایی بری...میگی نمی برمش...اذیت میشه...یه جایی هم میخوای بری؛از قبل میگی یه جایی رو آماده کنی...زنم نمیتونه....پا به ماهه....همچی که رفت پشت در....دستاشو حائلِ خودش و محسن کرد...فضه بیا....فضه بیا..... اباصلت! زمین خوردن آقات رو دیدی؟کجا بودی کربلا؟! خواهرش بالا تَل ایستاده بود...هی می دید هر کی میره برنمیگرده...چند لحظه طول میکشه...هی میاد بیرون یکی دیگه میره... فکر میکردن کار حسین تمام شده...دوباره می دیدن آقا یه نفس می کشه،یه مرتبه یکی دیگه می رفت...نیزه شو بر می داشت.... آقا! یا امام رضا! شنیدم هی داد میزدی میگفتی:جگرم....کربلا این آقا همچین که گفت جگرم...نامرد این نیزه رو برداشت...گفت:ها جگرت میسوزه؟! چنان نیزه رو بلند کرد...تو دهان حسین..... چقدر روبه رو طولش دادن یه جوری هر کدوم طولش دادن کُشتنِ تو جلو چشمای من سه ساعتِ تموم طولش دادن سَرِ فُرصت سرت رو بریدن به چه قیمت سرت رو بریدن
بمیرم داداشِ غریبم تویِ غربت سرت رو بریدن یکی داره پیرهن رو میدزده پیرهن که نه! کفن...می دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن می دزده ای حسین من...غریب مادر *همچین که عبا به سر کشیده بود تو این مسیر می رفت...احتمالا موقع غذا بوده...چون روایت میگه سفره پهن بوده....خادما...کنیزا...سر سفره....تا آقا رو دیدن...آقا میشه با ما هم سفره بشید؟روایت میگه آقا با همون حال اومد سرِ سفره نشست...."آقا میشه امروز با ما هم،هم سفره بشید؟!"چندتا لقمه خورد...دیگه نتونست...رفت داخل حجره... گفت:اباصلت درهای حجره رو ببند...فرشا رو جمع کن...میخوام مثل جد غریبم،حسین جون بدم...* از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی داخل انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آن جا که گفت حال و روز جدّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب *ناله بزن بگو:حسین....*