#خواب_دیدم
#روایتگری_شهید_نیّری(۶)
🍃سوار یک ماشین شدیم. ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت میکرد. این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت میشدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت میرفت. یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم. اما در آن لحظه آخر فریاد زدم: یا صاحب الزمان (عج).
🍃در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنهها را رد کنم. در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سختترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم؛ و گرنه تندباد حوادث همهی ما را نابود خواهد کرد.
📚منبع:کتاب عارفانه،ص۳۸
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54