eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
104 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
از سیب گلوت تیغ ها پربارند از باغ لبت شکوفه بر می‌دارند پیغمبر آیه های قطعه قطعه خوب است عمامه بر سرت بگذارند
من قصه‌‌ٔ فراق تو را خاک کرده‌ام حاصل چه شد؟ جوانه زدی، بیشتر شدی...
گُلِ طوفان سواری وای بر من تمام عشق یاری وای بر من علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من
چنان زهرِ فراقی ریختی در ساغرِ عمرم که مرگ از تلخی آن گِرد جانِ من نمی‌گردد
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن‌قدر تنگ شد که در او جای غم نماند...
من بی تو سرافکنده و دم‌سردم و دلخون ای عشق! سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش...
‌به مرگ راضی ام، اما به رفتنت هرگز نرو! بمان و بمیران مرا در آغوشت  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من🥀؛ نباید وقت رفتن سد راهت می‌شدم! بچه بودم.. خام بودم... عاشقت بودم! ببخش🍂 خوانش:
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر می باشد من از همواری این خلق ناهموار می ترسم....
یک جهان تنگ شد از دوری یوسف به پدر به گمانم بکند چشم مرا هجر تو کور
ای تو آن ناب ترین رایحه‌ی شعر بهار تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟
صدبار به پیشِ قدمش جان بسپارم، یک بار مگر گوشه چشمش به من افتد
به قتلم مژده داد آن مَه، شدم بیخود به سوی او نکُشت  آن  سنگدل  اما ، مرا  کُشت  آرزوی  او
هزار سنگ ستم خورده‌است بر بالم هنوز گوشه بامت نشیمن‌است مرا
هر غزلم نامه‌ای‌ست صورت حالی در او نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست
به بد کردن مکن دل خوش که دوران جزای بد دهد آخر دو چندان @
امام_سجاد_ع_مصائب ابر آمد و گریه کرد با باد گریست باران شد و قطره قطره افتاد، گریست تا کرببلا زنده بماند، هر روز در سوگ پدر، حضرت سجّاد گریست
روزی که دستِ او به شفاعت علم شود خجلت کشد زِ دامن پاک گنه، ثواب...
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش با چتر زیر سایه‌ی بهمن نشستن است ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش ناگاه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش
همه با دست پُر از كرب و بلا مى‌رفتند غير زينب كه همه زندگى‌اش غارت شد
پیشِ ما بزمِ نشاط و حلقه‌ی ماتم یکی‌ست شمعِ جمعیم از برایِ سوختن آماده‌ایم...
می توان در سن کم مانند یک انسان پیر قامتی خَم، دست لرزان، درد بسیاری کشید
سمتِ تو از تمامی مردم فراری ام ای با غریب های جهان آشنا حسین