در یاد منی حاجت باغ و چَمنم نیست
جایی که تو باشی خَبر از خویشتنم نیست
#شفیعی_کدکنی
گرچه افـروختم و سـوختم و دود شدم
شِکوِه از دست تو هرگز به زبانم نرسید
#شفیعی_کدکنی
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
#شفیعی_کدکنی
مرا جواب میکند سکوت چشمهای تو
و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو ...!
#شفیعی_کدکنی
من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
#شفیعی_کدکنی
دير شد! بازآكه ترسم ناگهان پرپر شود؛
دسته گل هایی كه از شوق تو در دل بسته ام
#شفيعی_كدكنی
دير شد! بازآكه ترسم ناگهان پرپر شود؛
دسته گل هایی كه از شوق تو در دل بسته ام
#شفيعی_كدكنی
چو سبویی که شکستهست و رخ چشمه نبیند
کو امیدی که دگرباره همآغوش تو گردم؟
#شفیعی_کدکنی
@nabestaan