تمامِ شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشتِ پردهی اشکم سپیده سر میزد
- هوشنگ ابتهاج
نیم به هجر تو تنها، دو همنشین دارم
دل شکسته یکی، جان بیقرار یکی
- حزین لاهیجی
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم
که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم
به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم
درخت سوخته ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
- فاضل نظری
بود آیا که زِ دیوانهی خود یاد کند؟
آنکه زنجیر به پای دلِ شیدا زد و رفت
- هوشنگ ابتهاج
در کوچهٔ فقر گوشهای حاصل کن
وز کِشتِ حیات خوشهای حاصل کن
در کهنه رباط دهر غافل منشین
راهی پیش است توشهای حاصل کن
#عبید_زاکانی
گویند بهاری شد و گل آمد و دی رفت
ما بی تو ندانیم که کی آمد و کی رفت
#میر_تشبیهی_کاشانی
یک نظر دیدیم دیدار تو زان عمری گذشت
دیده ها برهم نمی آید ز حیرانی هنوز
#هلالی_جغتایی
گرچه در کولاک ِ کوهستانی ات گم میشوم
دکمه هایت روز ِ برفی باز باشد بهتر است
#شهراد_میدری
گور ِ پدر ِ قانون ، تنها تو از این دنیا
چون ارث ِ پدر باید ، مالِ دل من باشی!
#فاطمه_علیجانی