eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
123 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
از قیامت همه ترسند و من آنجا شادم به امیدی که در آن معرکه دیداری هست
دل شکستی و شبی یک نفر از جنس خودت خنده ای تلخ به چشمانِ تَرَت خواهد کرد!
شرح غم دل سوختگان کار سخن نیست زین سوز نهان خلق به جز آه ندیدند - هوشنگ ابتهاج
غمِ تو را به نشاطِ جهان ، نَشاید داد من این خریدهٔ خود را، به هیچ نفروشم - فروغی بسطامی
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز - حافظ
غمِ تو را به نشاطِ جهان ، نَشاید داد من این خریدهٔ خود را ، به هیچ نفروشم...
من بی تو سرافکنده و دم‌سردم و دلخون ای عشق! سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش...
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی شب آمده تا سیاه‌پوشش باشد رود آمده مظهر خروشش باشد سردار سپاه عاشقان است حسین بی آنکه ستاره‌ای به دوشش باشد
خیالِ چشمِ تو ظرفم چنان لبالب ساخت که دامنِ مژه گر بِفشُرم شراب چکد
دل شکستی و شبی یک نفر از جنس خودت خنده ای تلخ به چشمانِ تَرَت خواهد کرد!
و رجائي كربلا _ حسين خير الدين.mp3
10.68M
وَ امیـد من کربلاسـت ♥️ :)
اصـلا تمام سـال فداي محرمـت :) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
دلم یك دوست میخواهـد ك اوقاتی ك دلتنگـم بگوید خانه را ول کن بگو من کِـی ، کجا باشـم ؟! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
ما خوب و خوش و خرّم و دلباخته بوديم نفرين به دو چشمان همه شور نظرها
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن‌قدر تنگ شد که در او جای غم نماند...
می‌بافم از آن رشته‌یِ اُمّیدِ درازی روزی اگر افتد به سرِ زلفِ تو چنگم
میمردم و می خندید،میدید و نمیدیدم چشمان خمارش را، چشمان خمارم
از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست آیند به این گردنه‌ها قافله‌ها کم
هزار تکه شد از بی وفایی‌ات این دل ولی ھنوز به هر تکه‌اش نشانیِ توست
صحرا و باغ و خانه ندانم کجا خوش است هر جا خیال روی تو باشد مرا خوش است!
دوباره زنده کن این خسته ی خزان زده را حلول کن، به تنم جان ببخش و جانان باش
صدای پای که می‌آید؟به کوچه‌ام که گذر دارد؟ بگو که پنجره بگشایم اگر ز عشق خبر دارد
توصیف ‌ناپذیری و این را به غیر تو در وصف هر کسی که بگویم تعارف است
دستت به گیسوان رهایش نمی‌رسد از دور دست‌ها به نگاهی بسنده کن
امّا خدا نياورد آن روز را که آه! گيرد دلی بهانۀ پاييز در بهار
ضرب و تقسیم دلم با تو به حاصل نرسید لعنتت باد ریاضی که پر از مجهولی...
‌به مرگ راضی ام، اما به رفتنت هرگز نرو! بمان و بمیران مرا در آغوشت  
ببین حکایت شیرینِ عشق با دل من چه کرده‌است که فرهاد می‌دهد پندم !
تو خود دليل بلايى، چگونه مى‌خواهی "خدات در همه حال از بلا نگه دارد؟"