نگاهم کردی و بستی به یک لحظه به رگبارم
دلم یک زخمیِ تنها وُ چشمانت دو لشکر بود
#یوسف_رحیمی
در نمازم چون رسیدم به «صراط المستقیم»
جان و دل فریاد میزد چشمِ یار است آن صراط
#حسین_شفیعزادہ
خوش نگردد دلم از گریه، که خرم نکند
خرمنِ سوخته را قطرهی بارانی چند
- سلیم تهرانی
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش
با چتر زیر سایهی بهمن نشستن است
#فاضل_نظری
دشمن دوست نما را نتَوان کرد علاج
شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد...
#صائب_تبریزی
انگار پیِ نان و نوایید شما
چون مردم کوفه بیوفایید شما
مولاست که لبتشنه به خاک افتادهست
ای آن همه ابر، پس کجایید شما؟
#میلاد_عرفانپور
چون شانه، عیب خلق مکن مو به مو عیان
در پشت سر نهند کسی را که عیبجوست
#پروین_اعتصامی
چه فرزندی عزیز والدین است
پیمبر گفته بود او نور عین است
به قول محتشم وین صید در خون
حسین است و حسین است و حسین است
#نوروز_رمضانی
امشب ز فراق دوست خوابم نَبَرَد
هم دل به سوی شمع و کتابم نبرد
از بس که دو دیده، آب حسرت بارد
بیدار نشستهام که آبم نبرد
#ملک_الشعرای_بهار
باز آی، که از جان اثری نیست مرا
مدهوشم و از خود خبری نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم
اما چه کنم ، بال و پری نیست مرا
#هلالی_جغتایی
روشندلان فریفتهی رنگ و بو نیَند
آیینه دل به هیچ جمالی نبسته است ...
#کلیم_کاشانی
جُرم است سراپای من خاک نهاد
لیکن بودم به عفو او خاطر شاد
ای وای اگر عفو نباشد ، ای وای
فریاد اگر جرم نبخشد ، فریاد
#وحشی_بافقی
در کوچهٔ فقر گوشهای حاصل کن
وز کِشتِ حیات خوشهای حاصل کن
در کهنه رباط دهر غافل منشین
راهی پیش است توشهای حاصل کن
#عبید_زاکانی
رسم کجاست این؟ تو بگو در کدام مُلک؟
دل میبرند و چشم به بالا نمیکنند...
#وحشی_بافقی
تو تنها مى توانى آخرین درمان من باشى
و بى شک دیگران بیهوده میجویند تسكینم
- محمدعلی بهمنی
مثل آتش بیقرارم، مثل طوفان بیوطن
دیگران از من گریزانند و من از خویشتن!
- فاضل نظری
زندگی با همدم نااهل، جان فرسودن است
من چنین زندانیام با خویش در یک پیرهن
- فاضل نظری
از رشته ی حیات ندیدم ضعیف تر
این تار و پود با نَفَس از بین می رود
#عاصی_خراسانی
جای مهتاب به تاریکیِ شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند
#فریدون_مشیری