اصفهان، از دهنت گز به جهان صادر کرد
یزد، قطاب خودش بار زد از آن لبخند
#علیمحمد_محمدی
گریه ام دردل گره شد،ناله ام برلب شکست
وای برقفلی که مفتاحش درون خانه ماند
#صائب_تبریزی
بر نگاهم لرزه افتاد از تماشای رُخَش
دست ما را رعشه در هنگامِ گل چيدن گرفت.
#صائب_تبریزی
به هر کس میرسم ؛ نامِ تو را با ذوق میگویم
شبیهِ اولین تکلیفِ یک طفلِ دبستانی
#سیدتقی_سیدی
من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
#شفیعی_کدکنی
راه ناهموار و پایم لنگ و اسبم خسته است
در چنین وضعـی تو دیگر سنگ اندازی نکن
#اصغر_عظیمی_مهر