eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
115 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمن زندگی است موی سفید روی دشمن سیاه باید کرد
دستم نداد قوّت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو من بفرمان دلم، کی دل بفرمان منست؟ - هلالی جغتایی
این چنین بیرحم و سنگین دل، که جانان منست کی دل او سوزد از داغی، که بر جان منست؟ - هلالی جغتایی
گفتی که: در فراقم زحمت کشیده‌ای تو مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟ - اوحدی
آنکه در آتش غم سوخت دل خام من است ‏وآنکه او را غم کس نیست دلارام من است ‏- میرداماد
من گرفتار و تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران - هلالی جغتایی
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم - وحشی بافقی
«‌او ز ما فارغ و ما طالب او در همه‌ حال .» - فروغی‌ بسطامی
همه شب با دل دیوانه خود در حرفم چه کنم، جز دل خود نامه‌بری نیست مرا - صائب تبریزی
گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا حسن این خانه همین است که ویران ماند - فروغی بسطامی
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد همچنان در آتشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع - حافظ
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی - سعدی
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی - سعدی
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی - سعدی
به کجا روم ز دردت؟ چه دوا کنم؟ چه چاره؟ که هزار باره خون شد جگر هزار پاره - هلالی جغتایی
شب گذشت ست و دمی یادِ تو از دل نرود شب بخیر ای که غمت، شرح دل آراییِ من
دوباره زنده كن، اين خسته‌ى خزان زده را…
نه ‌آهو مثل تو دارد چنین چشمان مستی را نه چشمت ،مثل من داردچنین ساغر بدستی را
یاد زلفت کرده‌ایم و نام زلفت برده‌ایم هم پریشان گشته‌ایم و هم پریشان گفته‌ایم
‌ سر به سر طومار زلفت شرح احوال من است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⁣‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎
طوافت میکنم هر دم به دورت سیر می گردم تو محبوب منی جانا کنارت خالی از دردم
به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت دلـی کــه کرده هـوای کرشمه‌های صدایت
محو چشمان تو بودم که به دام افتادم
دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند تو چنان در دل من رفته، که جان در بدنی
جان به کف منتظر عید لقایت تا کی؟ روی بنمای،جمال از تو و قربان از من
اسپند نگاهت ز من‌ِ خسته کند دور هر گونه بلایی که در این عالم هستی است
با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست جای زخمِ عشق بر دل‌های ما معلوم نیست
لحظه‌ای دیدم نگاهت را از آن پس روز و شب کل دنیا و جهان را ماه می‌بینم فقط
کار ما نیست که از کاه بسازیم کوهی خم ابروی کجت بود که شاعر گشتیم