#روایت_آرمان
یکی از صفات بارز آرمان،
این بود که هرگز این اجازه را به خودش
نمی داد
که به کسی توهین کند.
این موضوع در حدی بود
که اگه جلوی آرمان حرف زشتی زده می شد،
صورتش به شدت سرخ می شد و خجالت
می کشید.
شاید اگر اغتشاش گران از این موضوع با خبر
بودند،
دیگر آن شب از آرمان نمی خواستند
به حضرت آقا توهین کند؛
چون آرمان
حتی به خود آنها نیز توهین نمی کرد.. 💔:)
#برادر_شهیدم
#آرمان_علی_وردی
[#روایت_آرمان]
پدر بزرگوار شهید:
با آرمان رفته بودیم مسجد.
وقتی بیرون آمدیم، به کسی اشاره کرد و
گفت:
اون رفیق منه.
خواست به سمتش برود، اما برگشت.
گفتم: آرمان چرا نرفتی حال و احوال
بپرسی؟
گفت: متوجه شدم که همسرش همراهشه؛
هم خودم خجالت می کشم،
هم نمی خوام خوانواده اش معذب بشن..
#برادر_شهیدم
رفیـــق شهیـــدم|Ali verdi
-
#روایت_آرمان
اولیــن بار ڪہ با هــم بیــرون رفتیم،
گلزار شهــدا بود؛ پنــج نفر بودیم...
همینجور ڪہ بہ قبــور مطهــر شهــدا سر میزدیــم بہ مزار شهیــد نیرے رسیدیم.
یڪے اومد گفت یڪے از شمــا روضہ بخونہ، همہ ما بهانہاے آوردیم ڪہ روضہ نخونیم امــا آرمــان داوطلب شد.
ازش پرسیدیم چہ روضہاےمیخونے!؟
گفت: روضہ خــانم حضرت رقیــه سلام الله علیها
خیــلے حضــرت رقیــہ رو دوست داشت
☘به روایت دوست شهیــد☘
#شهید_آرمان_علی_وردی
رفیـــق شهیـــدم|Ali verdi
[#روایت_آرمان💬]
آخرین روز آذر ماه سال ۱۴۰۰ ڪہ پیڪر مطهر شهید عبداللہ پولادوند تفحص شد، دوستان هم پایہاے پیام آن را در گروه فضاے مجازے ارسال ڪردند.📲
زیر عڪس نوشتہ بود: { شهید بسیجے طلبہ عبداللہ پولادوند }🌷
آرمان زمانے ڪہ این پیام را در گروه دید با حسرت زیرش نوشت:« هم بسیجے، هم طلبہ، هم شهید
عجب توفیقے داشتن خدا رحمتشون ڪنہ... »
آرمان جان چه ڪردی کھ خودت هم به زیبایـے به این توفیق رسیدے؟ :)💔
♥️¦↫#برادر_شهیدم
🕊¦↫#امام_زمان
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمان راهپیمایۍ ۲۲ بهمن رو خیلۍ دوست داشت
از شب قبل بہ همہ زنگ میزد ڪہ فردا قرار ساعت چند؟ و ڪجا؟
صبح زود حرڪت مۍڪردیم تا براۍ دیدن غرفہ ها وقت داشتہ باشیم
تو مسیر انقدر شوخۍ میڪرد ڪہ گذر زمان رو حس نمۍڪردیم
.
.
#سالروز_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#شهید_آرمان_علی_وردی
#برادر_شهیدم
~•--'❤️🌱✨'--•~
#روایت_آرمان
همیشه اصرار داشت تا زیر برج آزادی بریم و عکس بندازیم
تا اذان ظهر اونجا مینشستیم
اما اذان خط قرمز بود
باید سریع میرفتیم نماز اول وقت، اونم جماعت
بعدشم یه جایی پیدا میکردیم که باهم ناهار بخوریم
دیگه به این برنامه عادت کرده بودیم
تا دوران کرونا اومد و راهپیمایی های ماشینی
خیلی منتظر ۲۲ بهمن امسال بودم تا یه بار دیگه باهم زیر برج آزادی عکس بگیریم اما...
مطمئنم آرمان فردا هم میاد
مثل همیشه .
همون جای همیشگی ؛
با همه دوست هاش عکس میگیره ؛
با این تفاوت که این بار دوستان جدید زیادی پیدا کرده...🕊🌱
"آرمان عزیز"✨
••شهید آرمان علی وردی••
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_آرمان_علی_وردی
#برادر_شهیدم
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
آقا آرمان همیشہ روضہ گوش میڪرد، شبا ڪہ میخواست بخوابہ حتما یہ روضہاۍ گوش میڪرد یا میرفت یہ مجلس روضہ؛ اگر هم هیئتۍ نبود داخل حوزه یہ مداحۍ خودش گوش میداد
روضہاۍ ڪہ خیلۍ آقا آرمان رو بہ گریہ مینداخت، خیلۍ بلند بلند گریہ میڪرد باهاش روضہ حضرت زهرا سلام اللہ علیها بود، خیلۍ براش سخت بود این روضہها... 💔
🌹بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌹
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#برادر_شهیدم
🕊¦ شهید آرمان علیوردی:
فکرهام رو کردم، هیچ مسیری بهتر از
طلبگی امام زمان „عج الله‟ نیست. هر
کی هر چی میخواد بگه، حالا که این
توفیق رو بهم دادند، منم کم نمیزارم !
#امام_زمان
#روایت_آرمان
#شهید_آرمان_علی_وردی
#روایت_آرمان
🔷رفیق شهید میگفت:
شب شهادت آرمان که با هم بودیم ،موقع اذان آرمان به مسئول گروه گفت: اقا لطفا گردان رو بردار ببریم مسجد برای نماز...
مسئول گروه گفت: آرمان نمیشه، اجازه نمیدهند،
سخته و...
شهید عزیز گفت: پس من با شما کاری ندارم، میخوام برم مسجد نماز اول وقت بخونم...
رفت مسجد نماز اول وقتش رو خوند و برگشت.
🔶شهید آرمان علی وردی کسی بود که تو اون موقعیت نماز اول وقت رو ترک نکرد...
#شهید_آرمان_علی_وردی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برادر_شهیدم
#آرمان_عزیز