eitaa logo
شھید‌آࢪمان‌‌علے‌وردے‌
1.1هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
6 فایل
💚بِسم‌ࢪَبِ‌شہدا‌وَصدیقین💚 |ڪانال‌وقف‌شھید‌آࢪمان‌علے‌وردے‌ست| تاࢪیخ‌تولد:‌¹³⁸⁰/⁴/¹³ تاࢪیخ‌شہادت:¹⁴⁰¹/⁸/⁶ محل‌‌شہادت:اڪباتان شھید‌امنیت🌱 _باحضور‌مادر‌بزرگوارِشهید🤍 ختم‌صلوات❤️🕊 https://EitaaBot.ir/counter/hslq3 خوش‌آمدید...اَجرُکُم‌عِندَاللّه
مشاهده در ایتا
دانلود
_بدون‌شرح...😔💔
یاد کنیم: 《شَهیـد آرمانِ علی‌وردی》 را با ذکر فاتحه والاخلاص معَ الصلوات🕊 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسم رَبِّ الشُهَدا!'
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا بَقیَة الله فی ارضه🕊🌱✨
یِه سَلام هم بدیم بِه شاهِ کَربَلا....🫀 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
هدایت شده از maedeh(rip)
| ببخشید، معذرت می‌خوام | یک قضایایی پیش آمده بود در کانون تربیتی. مسئول کانون هم تماس گرفته بود با آرمان: آقای علی‌وردی چرا فلان اتفاق افتاد؟ چرا فلان کار نشد؟ چرا فلان مسئله پیش آمد؟ آرمان مثل خیلی‌ها می‌توانست گارد بگیرد. تقصیر را بیندازد گردن دیگری. فرار به جلو کند و بگوید اصلا شما چرا خودتان فلان کار را انجام ندادید؟ خلاصه می‌توانست مثل خیلی از ما، اشتباهش را نپذیرد و از عذرخواهی شانه خالی کند. واکنش آرمان اما، هیچ‌کدام از این‌ها نبود. فقط یک کلمه گفته بود: ببخشید، معذرت می‌خوام. 🌹 🕊
ای کاش😭🫀 اینقدر جای تو خالیست که صدا میپیچد 🥺 🌹 🕊
یاد کنیم: 《شَهیـد آرمانِ علی‌وردی》 را با ذکر فاتحه والاخلاص معَ الصلوات🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسم رَبِّ الشُهَدا!'
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا بَقیَة الله فی ارضه🕊🌱✨
یِه سَلام هم بدیم بِه شاهِ کَربَلا....🫀 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
| اهـل شوخــی بود | شب‌ها همیشه قبل خواب گوشی رو می‌گرفت دستش تا پیام‌هاش رو چک کنه. هر وقتی لطیفه جالبی می‌خوند اول خودش ریز می‌خندید بعد هم برای من تعریف می‌کرد و این‌بار با صدای بلندتر باهم می‌خندیدیم. می‌گفت: دلم نمیاد تنها بخندم... اینجوری حالش بیشتره. خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعیش رو می‌کرد که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه. هر وقت می‌دیدمش روحیه می گفتم... _به‌روایت‌از‌رفیق‌ِشهید 🌹 🕊
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت...❤️‍🩹 🌹 🕊
رفیق شهیدم...🕊 بهشتو تو چشم تو دیدم...👀 🌹 🕊
|خرید موتور| موتور آرمان را دزدیده بودند. چند روز قبل از شهادتش دنبال وام بود تا برای خودش موتور بخرد؛ برای کمک هزینه هم می‌خواست انگشترش را بفروشد. هربار که قصد این کار را می‌کرد می‌گفت:« دلم نمیاد این انگشتر رو بفروشم. به همه ضریح ها متبرکش کردم.» آخر سر هم با انگشترش روضه ها را برای ما زنده کرد. _به‌روایت‌از‌رفیقِ‌شهید 🌹 🕊
وقتی‌میای‌اینجا؛ دیگه‌تضمینی برای‌بَرگــشتت‌نیســـت✋🏼 اگرهم‌برگردی‌دِلَت‌جامیمونه مطمئن‌بــاش.. :)🍃♥️ 🥲
یاد کنیم: 《شَهیـد آرمانِ علی‌وردی》 را با ذکر فاتحه والاخلاص معَ الصلوات🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسم رَبِّ الشُهَدا!'