eitaa logo
رفیق‌شهیدم‌آرمان‌علی‌وردی
1.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
28 فایل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🥀مابرای‌آرمان‌هایمان‌آرمان‌هاداده‌ایم🥀 رفیق‌و‌برادرشهیدم‌"آرمان‌علی‌وردی" مزارشهید:بهشت‌زهرا(س)،قطعه۵۰،ردیف۱۱۷،شماره ‌۱۵ {تاسيس1401/08/21} " مدیر" @karimi_1900
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌یِ دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفتِ. مادرش گفت: اگه امام گفتِ برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیوفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه ، بزرگترین اشتباهِ … بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دویرج رو منفجر کنند. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره تخریبچی ها رفتند ، یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده ، یکی شونم برنگشتِ… اونایی که برگشتِ بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد ، زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین ! عباسعلی سنش کمِ اما خیلی مردِ ، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلی یِ! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفت ِ، اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند 😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده ، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال نمیشه مادر گفت : بخدا قسم نمیذارم گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم، مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح پاک  شهدا صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تا انتها مشاهده کنید ‌« مادر شهید » با مدّاحی: انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس ‌ ‌ 📍حسینیه معلّی @armanaliverdy80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 آرمان زنگ‌ زد گفت: آقا من رسیدم، کجایین؟ گفتم: بیا جلو در، ما جلو در فرودگاهیم. گفت: منم‌ جلو در فرودگاهم. حالا ما هی بگرد آرمان و پیدا کن‌! اون در... بیا فلان جای فرودگاه... آخرش گفتم: آرمان کجایی؟ کدوم فرودگاه رفتی؟ گفت: من فرودگاه مهرآبادم! ✍🏻 دوست شهید بزرگوار @armanaliverdy80
📍می‌گفت: ازپاهایی‌که‌نمی‌توانندمارابه‌اَدای‌نمازببرند،توقع‌نداشته‌باش‌ما‌را‌به‌بهشـت‌ببرند...❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد تو.. توی دل من غوغا به پا میکنه آقا میمیرم از این دوری از بسکه.. غم حرم خوردم خدا میدونه مردم حرم میخوام هر جوری..💔 @armanaliverdy80
💛 | دلِ ڪربلایی... | می‌گفت: تا وقتی که کربلا نرفتی خوبه... ولی وقتی که یه بار بری کربلا، دیگه نمی‌تونی بمونی و دلت همش کربلاست و دوست داری که باز زیارت بری... ✍🏻 به روایت مـادر بزرگوار شهیـد‌ @armanaliverdy80
4_5793902365383856231.mp3
10.11M
با‌حال‌مناسب‌گوش‌کنید🖤 خود‌ را قبل خواب شارژ کنید ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ {شب های جمعه} 🎶 🗣 @armanaliverdy80
شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر صلوات📿 «فرستـادن صلوات» به نیابت از 🖤 جهت سلامتے و ٺعجیـل‌در فرج‌آقا‌امام‌زمان‌عج🌱 شِفای_بیماران🌱 هرتعدادی‌که‌خواستید‌بردارید‌اعلام‌کنید👇 https://EitaaBot.ir/counter/79a6c
یا ربَ اِنَّ لَنا فیکَ اَملاََ طَویلاََ کَثیراََ... "خدایا ما روی تو خیلی حساب کردیما،به حال خودمون رهامون نکنی🌾"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ویدیویی منتشر شده است که در آن یک معلم به کودکان می‌گوید که ...😔 💥میدونی مسلمونی این روزها چقدر هزینه داره؟ تا کجا پای اسلام میمونی؟ میدونی برای کسب این قدرت و جایگاه برای اسلام توی ایران ، چه مقاومت ها و رشادت هایی صورت گرفته؟ 💥تو میخوای کدوم نقش رو توی تاریخ برای خودت ثبت کنی؟💔 @armanaliverdy80
‌ هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد💔..! پَـس‌اَز‌امـٰانـت‌زَهـرا‌ۜحفاظَـت‌ڪُن..! ‌ 🤍 💚 🤍 @armanaliverdy80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا لعنت کنه کسانی رو که خیانت کردن به خون شهدا... حتما ببینید 👌 شهدای ما اینگونه زندگی کردن @armanaliverdy80
🌷 سالگرد ازدواجمان بود. فکر نمی‌کردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار می‌کرد. مغرب شد. با همان لباس خاکی و گچی رفت بیرون و با دسته گل و شیرینی برگشت. گفتم: تو این‌طوری با این سر و وضع رفتی شیرینی‌فروشی؟ گفت: آره مگه چه اشکالی داره؟ سالگرد ازدواجمونه؛ نباید شیرینی و گل می‌گرفتم؟ گفتم: وقتای دیگه اگه خط اتوی لباست می‌شکست، حاضر نبودی بری بیرون! گفت: آره، اما اگه می‌خواستم لباس عوض کنم، شیرینی‌فروشی تعطیل می‌شد. @armanaliverdy80