💖 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّه 💖:
🌹بچه ی تهران بود،متولد ۱۳۷۴
حدود ۴۰روز عاشقانه ازحرم اهلبیت(ع) دفاع کرد تا سرانجام عصر روز ۲۱ آبان ماه سال ۹۴ در حالیکه تنها ۲۰ سال داشت به آرزویش که شهادت بود،رسید.
🌹مادر شهید :
شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم،احساس میکردم مهمان داریم. .
عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند.
صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است....
" : جمله ی آخر شهید دهقان : "
به قول شهید آوینی شهادت بال نمیخواد حال میخواد. این جمله ی آخر منه"
"شهید محمدرضا دهقان"🌷
#خاکریز_خاطرات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
❤️🍃❤️
#عاشقانه_های_شهدایی
من در تلفنم، نام همسرم را
با عنوان "شهیــــد زنــــده" ذخیره کرده بودم؛
یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🤔
به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم
و عشق شهادت داری که برای من شهید زندهای❤️
قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد
و گفت:
شمارهاش را بگیرم☎️
وقتی این کار را کردم،دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت"
ذخیره کرده بود🤍
گفت: از اول زندگی شریک هم بودهایم
و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزشترین داراییام را به خدا میسپارم و میروم.
آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود
که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم💚
شام غریبان امام حسین علیهالسلام بود
که در خیمه محلهمان شمع روشن کردیم🕯 ایشان به من گفت دعا کنم تا بیبی زینب قبولش کند🙏
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،
من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیتالشهدا قرار دهم✨
#شهیدجوادجهانی❤️🕊
راوے: همسر شهید🌱*
#خاکریز_خاطرات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
ماجرای سنگ مزار شهید
مدتها بود میخواستم درباره این سنگها بنویسم، از برگهای پیچوتاب خورده و گلهای سرخ🌺و زرد🌼
مادرم گفت دلش میخواهد برای آقای اصغر یک سنگ مزار بگذاریم که بوی او بدهد.
همان روزها بود که بهمان پیغام دادند.
طراح سنگ حاج قاسم گفته بود اگر ما بخواهیم او پای کار است.
به مادرم که گفتم برقی توی چشمهایش نشست و فهمیدم که او هم دلش را همین را میخواهد.
نمیدانم چندساعت طول کشید که لابلای مزار شهدا چرخ زدیم تا طرح خودمان را پیدا کنیم اما راستش هیچکدامشان همانی نبود که میخواستیم. چیزی که مخصوص خود خودشان باشد.
از بس قطعات گلزار شهدا را بالا و پایین کرده بودیم، پاهایم درد میکرد. با خودم گفتم چُرت کوتاهی شاید حالم را کمی جا بیاورد.
💫چشم روی هم گذاشتن همان و دیدن دو سنگ سفید که برگهای سبز پیچوتاب خورده از کنارش بالا رفته بود همان.
آقای_اصغر سنگها را نشانم داد و آن یکی که گلهای سرخ داشت را برای خودش برداشت و گلهای زرد را به نشانه مسمومیت محمد برای او کنار گذاشت...
✍بخشی از دلنوشته خواهر شهید اصغر پاشاپور
#خاکریز_خاطرات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
#صرفا_جهت_اطلاع_مدیران_نجومی_بگیر
فرماندهای که از زیاد بودن حقوقش شکایت داشت
شهید ذبیح اله عالی که سال 62 شهید شد و 10 سال طول کشید که پیکرش به کشور بازگردد، در این نامه و با توجه به شرایط مالی اش، خواسته بود تا بخشی از حقوقش کسر شود.
بسمه تعالی
به: كارگزینی سپاه ساری
از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی
موضوع: كسر نمودن حقوق ماهیانه
محترماً به عرض میرسانم چون اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكه میباشم و دارای درآمد زیاد میباشد و همین طور حقوق من زیاد میباشد. لذا درخواست مینمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان كسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد.
ذبیح الله عالی
#خاکریز_خاطرات
#سیمای_فرزانگان
#سبک_زندگی
#مدیر_انقلابی
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅
اروند، هر چیز در مسیرش باشد می برد
حتی #دل ها را
#اروندبزرگترین_گلزارشهداآبی_دنیا
🍃 #خاکریز_خاطرات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
جلساتی که نه میز داشت
نه پذیرایی با انواع شیرینی و میوه
و نه آدمهای پر مدعا
اما بازدهی داشت در حد اعلا.....
#مسیح_کردستان
#شهید_بروجردی
#خاکریز_خاطرات🌹
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند ،در تمام مدت سرش بالا نیامد..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمیندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه...
گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
🍃 #خاکریز_خاطرات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #استوری | #شهدا
🔻پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند...
#خاکریز_خاطرات 🌷
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 #فرمانده | #مطالبه_آقا
🔻در هر کدام از این مناطق قضایایی اتفاق افتاده است که این قضایا در میان هر کشوری و هر ملتی اتفاق بیوفتد یکی از این قضایا کافی است تا تاریخِ اون ملت رو سربلند کند...
#خاکریز_خاطرات
یهو میومد میگفت :
چرا شماها بیکارید؟!
میگفتیم: حاجی نمیبینی اسلحھ دستمونھ؟!
یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!
میگفت: نھ. بیکار نباش!
زبونت به ذکࢪ خدا بچرخه پسࢪ
همینطور کهھ نشستی
هرکاری کھ میکنی ذکر هم بگو...ˇˇ🙂🖤
🌷🌷 #خاکریز_خاطرات
🇮🇷 مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
⭕️ نخبه بودند، آینده داشتند؛ برای دفاع از اسلام و ایران زیر شنی تانک های رژیم صدام در هویزه له شدند ولی هیچ سازمان حقوق بشری و کشوری برای کشتار وحشیانه آنها دادگاه تشکیل نداد،
۱۶ دی ماه برای ما با نام حسین علم الهدی و یارانش زنده است
#خاکریز_خاطرات
🇮🇷 مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حضور پدر و مادر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی در محل شهادت فرزندشان در خان طومان سوریه
#خاکریز_خاطرات🌷🌷🌷
🇮🇷 مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅