وداع ماه مبارک رمضان
شب عید_فطر
.
علی اکبر لطیفیان
.
.
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
.
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
عیب چشم است اگر اشک ندارد، ور نه
سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز
.
کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز
گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز
.
گریه ام صرف تهی بودن این اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز
وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز
.
یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد
کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز
هر قد این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی
دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز
.
تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است
رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی
همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز
.
وداع ماه مبارک رمضان
حاج غلامرضا سازگار
.
حیف که ماه رمضان شد تمام
ماه دعا ماه صلات و صیام
.
ماه خدایی شده خود ساختن
دل ز همه شسته به او باختن
ماه پر از نور الهی شدن
خانۀ دل طور الهی شدن
.
شب همه شب تاب و تبی داشتیم
اشک و مناجات شبی داشتیم
ماه خدا داشت چه عمر کمی
عمر کمش بود به سان دمی
.
ذکر خفی ورد جلی داشتیم
زمزمۀ علی علی داشتیم
روز در آغوش خدا جای ما
شب همه شب لیلۀ احیای ما
.
روز نفس ها همه بودی نماز
شب همه در ناله و راز و نیاز
روز ز سوز عطش افروختن
شب همه دم شمع شدن سوختن
.
نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم
بر لب خود مدح حسن داشتیم
جلوه ز حُسن ازلی داشتیم
روشنی از ماه علی داشتیم
.
ماه خداوند علیک السلام
رفتی و باز آمده عید صیام
عید خداعید دعا عید نور
چشم بد از صبح دل آراش دور
.
عید قبولی صیام همه
سجده و تکبیر و قیام همه
عید وصال است وصال خدا
محو شدن محو جمال خدا
.
خندۀ شادی به لب روزه دار
آتش حسرت به دل روزه خوار
آن که در این مه زده خود را به خواب
وای بر او در صف یوم الحساب
.
طایفه ای را همه با جام نور
داده خداوند شراباً طهور
وصل خدا شامل حال همه
قرب خداوند حلال همه
4_5834578944082314238.mp3
5.74M
#زمینه_شور_وداع_با_ماه_رمضان
🎼#سبک_خداحافظ
#خداحافظ_رمضان_ماه_زیبایی
🌹🌹🌹🌹
✅بنداول
خدا حافظ رمضان ماه زیبایی
خدا حافظ شبای خوب تنهایی
خدا حافظ ماه غفران ماه قران
خدا حافظ ماه رحمت بی پایان
خدا حافظ مناجاته شبای تار
خداحافظ حاله خوب دم افطار
خداحافظ خداحافظ
♻️➖➖➖➖♻️
✅بنددوم
خدا حافظ دعا و عرض حاجت ها
خدا حافظ سحر ها و عبادت ها
خدا حافظ ماه ناله. ماه روضه
خدا حافظ ماه توبه ماه روزه
خدا حافظ شب آشتی شب احیا
خدا حافظ لباس مشکیه مولا
خداحافظ خداحافظ
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بندسوم
اللهی تو ببخشا عبد شرمنده
سال دیگه نمی دونم باشم زنده
داره دیگه تموم می شه ماه توبه
ولی بازه هنوزم که راه توبه
دم افطار که میشد قلبمون بی تاب
می افتادیم به یاد لبهای ارباب
خدا من ببین حال دعای من
بده امسال برات کربلای من
خداحافظ خداحافظ
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بندچهارم گریز
شبای قدر میدونم که دادی توشه
این اربعین بیام ضریح شش گوشه
همونجا که میاد بایک دلی مضطر
باقدِّخم شبای جمعه یک مادر
میگه مادر با قلبی خون دوچشم تر
حسین من حسینم ای گل بی سر
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣1⃣5⃣💠💠
♻️➖➖➖➖➖♻️
#کاری_مشترک_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
اشعار وداع (خداحافظی) با رمضان
وداع ماه مبارک رمضان
خداحافظ ای مـاه خوب خـدا
نکـردیـم حـقّ تـو را مـا ادا
خداحافظ ای مـاه جوشن کبیر
ابوحمـزه و افتتـاح و مجیـر
خداحافظ ای دل ز تـو منجلی
خداحافظ ای مـاه مـولا علی
خداحافظ ای روضه های سحر
نـوای خـدا و صفـای سحر
دلم در پـی دیـدن یـار بود
دعـای فـرج قبلِ افطار بود
دو چشم گُهَـربار یادش بخیر
اجـرنا مِنَ النّار یـادش بخیر
چه شبهـا که با ذکر مولا علی
سحـر شـد شب ما همه با علی
چه شور و صفـا بود با چشم تر
کـه قـرآن گرفتیم با هم به سر
دعـا بود و اشک همه بنده ها
شب قـدر ما بود و پرونده ها
گناهان مـا عفـو می شد همه
ولـی بـا دعـای گـل فاطمه
خـدایا گنـاه مـرا پـاک کن
مرا در جـوار علـی خاک کن
ولی حیف این سفره برچیده شد
خوشا حال آنکس که بخشیده شد
یوسف حق پرست(غریب)
روضه و مناجات.mp3
25.94M
#خطبه #مناجات #روضه
#آخر_رمضان
مداح : #کربلایی_یاسین_زندی 🎤
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن
آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن
بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش
از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش
آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید
راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید
کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند
مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند
هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است
گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است
من که با بی آبرویی آمدم در می زنم...
دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم
هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید!
با تمام آبروریزی، علی من را خرید
گفت در دستان من پروندهء جاری توست
اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست
ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی
آب باران نجف را بر سرم جاری کنی
قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند
تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند
اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد
روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد
بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند
پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند
استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود
لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود
من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد
روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد
درد دل می کرد آقای غریبم با حسین
فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین
پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود
مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود
مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید
از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید
#رضا_دین_پرور ✍
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین #امام_کاظم
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#وداع_حسرت_ماه_مبارک_و_انتظار_مُحرم
گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره
زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره
چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی
سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی
خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود
به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود
سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش
کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش
فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود
میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود
گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟
بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟
اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی
دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی
اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد
دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
هدایت شده از کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
🎙با نوای :حاج یوسف ارجونی
.
#مناجات و گریز #امام_رضا علیه السلام.
#مناجات_با_خدا
#وداع_با_ماه_رمضان
بتکان سفره و رزق سحرم را برسان
نیمه شب روزی چشمان ترم را برسان
سفره را جمع نکن تازه من عادت کردم
وقت رفتن شده بارِ سفرم را برسان
می دهی در رمضان توشهٔ یک ساله من
برکتِ کاسبیِ بی ضررم را برسان
کمِ من را تو کریمانه زیادش کردی
سودِ این سائلی مختصرم را برسان
روزهٔ ناقص من را به علی کامل کن
جلوی آتش دوزخ سپرم را برسان
هر سحر یاد سحرهای نجف افتادم
جان زهرا دمِ آخر پدرم را برسان
از ازل کار مرا دست حسن جان دادی
پس به فریادِ من ارباب کرم را برسان
غم ندارم که پناهم ابی عبدالله است
فطرس سوخته ام، بال و پرم را برسان
دل من تنگ شده کرببلا می خواهد
بر مشامم سحری بوی حرم را برسان
بارها خانهٔ سلطان خراسان رفتم
وقت جان دادن من تاج سرم را برسان
وسط حجره غریبانه به خود میپیچید
ناله می کرد خدایا پسرم را برسان
دست و پا می زد و می گفت جوادم بابا
با لبت چارهٔ درد جگرم را برسان
.
صورتم و خاکی و چشمان ترم تار شده
در سیاهی نگاهم قمرم را برسان
#قاسم_نعمتی ✍
#وداع_با_رمضان
.
.
#وداع_با_رمضان
کاش در شور نوای رمضان میماندیم
کاش در ذکر و دعا ی رمضان می ماندیم
تا رسیدن به طلوع رمضانی دیگر
کاش در حال و هوای رمضان میماندیم
#علیرضا_توانا ✍
.
.
#شهدا
چه گلهایی شکوفا در زمین اند
شبیه سرخی چشم نگین اند
چه گلهایی که غرقِ عطر و نورند
همه از گلشن سبز ظهورند
چه گلهایی که با نام شهیدان
شدند آئينه دار باغ ایمان
شهیدانی که در اوج ارادت
نشانده بر جبین مُهر سعادت
شهیدانی که جام افزون گرفتند
وضوی خویش را در خون گرفتند
مسیر عشق نوری در زمانه ست
شهیدی همچو محسن جاودانه ست
عزیزی که به لب آهش حسینی ست
نژادش از حسن ، راهش حسینی ست
مسیر لاله ها صبح سپید است
به راه عشق سرسنگی شهید است
حسین است و شهید راه داور
شهیدان زنده اند الله اکبر
ببین ای دل که جان در شور و شین است
حسین ما فداییّ حسین است
برای وصل یار و وصل جانان
بهار انتظارند این شهیدان
شهیدانی که در یک هجرت عشق
رسانده خویش را بر فطرت عشق
همانند پرستوهای دشت ایمان
مهاجر بوده اند این لاله رویان
اگر در خاک و خون خفتند پرپر
شدند آئينه ی خورشید باور
ببین ای دل که دشمن با شقاوت
چه کرده با شقایق های خدمت
ببین در موجی از ظلم و جنایت
جنایت کرده دشمن بی نهایت
درود من ، درود راستینم
به مردان دلیر سرزمینم
سلام من ، سلامی عاشقانه
به یاران شهید بی نشانه
درود من به مردان مجاهد
سلام من به جانبازان شاهد
درود من به پیکرهای گلگون
سلام من به گوهرهای در خون
چه گوهرها که همرنگ ولایند
شهیدی از دیار کربلایند
شهیدی که دلش را منجلی کرد
تأسی بر حسین بن علی کرد
کنون این دشت خون ، این لاله هایش
من و یاد حسین و کربلایش
من و یاد حسین و مقتل او
من و در خون فتاده حاصل او
بگویم باز با گلهای پرپر
شهیدان زنده اند الله اکبر
**
محمود تاری «یاسر»
در غروب آفتاب رمضان
به پایان می رسد ماه خدا آهسته آهسته
شود طی موسم لطف و عطا آهسته آهسته
دل اهل نیاز از رفتن این ماه چون شمعی
میان شعله سوزد منتها آهسته آهسته
ندانستیم قدر پر بهای لَیْلَةُ الْقَدرش
چه شبهایی که شد از ما جدا آهسته آهسته
در این درگاه جای ناامیدی نیست می دانم
به جایی می رسد هر بی نوا آهسته آهسته
فقط باید شکیبا بود در این آستان یاران
که می بخشند هر جرم و خطا آهسته آهسته
مباش از آستان عشق حتّی یک نفس غافل
که مستغنی شود آنجا گدا آهسته آهسته
دل شب زنده دارانی که زخم از تیغ هجران است
به دست دوست می گیرد شفا آهسته آهسته
مهیّای سفر کن از همین امشب دل خود را
که گردد رهسپار کربلا آهسته آهسته
غروب روز عاشورا میان قتلگه ای دل
جدا شد رأس خورشید از قفا آهسته آهسته
بسوز از این عزا چون خیمه های سوخته "یاسر"
بنال از این نوا تا نینوا آهسته آهسته
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»