امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع
شب قتل است یک امشب که حسین مهمان است
غمش امشب همه از تشنگی طفلان است
مکن ای صبح طلوع
جامه ای صبح مزن چاک مده جولان را
هست مهمان شه دین امشب و یک فردا را
مکن ای صبح طلوع
چرخ ای چرخ مزن چرخ دگر امشب را
تا قیامت تو نگه دار همه کوکب را
نه حسین فکر عیال است نه به فکر جان است
مکن ای صبح طلوع
همه بینند ز ما ناله و چون شیون را
شمر از قتل حسین بهر حسین دربان است
مکن ای صبح طلوع
باد ای باد،پریشان تو نما عالم را
تا قیامت تو نگه دار همه خاتم را
مکن ای صبح طلوع
سعد سردار لعین بسته صف لشکر کین
بهر قتل شه دین
شمر خنجر به کفش،سعد لعین خندان است
مکن ای صبح طلوع
خور ای خور ز رخ پرده میفکن بیرون
زینب از دیدن روی تو نگردد محزون
مکن ای صبح طلوع
آب ای آب زنی موج دهی جولانت
نکشی هیچ خجالت ز رخ مهمانت
مکن ای صبح طلوع
شب قتل است یک امشب ز عطش سوزان است
یا محمد تو کجایی،که بدی یار غریب
در کجا هست علی،بود پرستار غریب
فاطمه جان تو کجایی که حسین است غریب
مکن ای صبح طلوع
🌹شعر از مرحوم محمود بهجت رحمت الله پدر ایت الله محمد تقی بهجت رحمت الله...روحشان شاد و یادشان گرامی🌹
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
التماس دعا
نوحه سنتی زنجیر زنی
وسینه زنی شب عاشورا
فردا حسین سر می دهد
،عباس و اکبر می دهد (۲)
شش ماهه اصغر می دهد،
هم عون و جعفر می دهد
امشب حسین دلداری
فرزندخواهر می دهد
فردا سر و دست و بدن
در راه داور می دهد
فردا حسین سر می دهد ،
عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب شه دنیا و دین
،با قلب مجروح و غمین –
گوید به زین العابدین
باشد وداع آخرین
ای دل غمین حالم ببین
از جور قوم مشرکین –
فردا یقین شمر لعین
آبم ز خنجر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،
عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب کند لیلا فغان
زینب بود بر سر زنان
این از غم سلطان دین
آن از فراغ نوجوان
این در صدای الحذر
آن در نوای الامان
این با برادر در سخن
آن دل به اکبر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،
عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب حسین در کربلا
گردد به دور خیمه ها –
گاهی به بانگ یا نبی
گاهی به صوت یا اخا
گاهی به فکر کودکان
گه در نماز و در دعا –
فردا به راه امتحان
سر را به کافر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،
عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب همه اطفال او
را تشنگی در گفتگو –
غم در دل و خون در گلو
بشکسته سر ، بگشاده مو
باشد برادر در سخن
گه با پدر گه با عمو –
فردا حسین این جمله را
تسلیم خواهر می کند
فردا حسین سر می دهد ،
عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب سکینه از عطش
بگرفته دامان پدر –
هر دم زند بر سینه و
گاهی به پهلو گه به سر
شعر کامل شهادت نامه عشاق
از مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
متخلص به حسان
امشب شهادت نامه ی
عشاق امضا می شود
فردا زخون عاشقان ،
این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر،
بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان ،
چون قلب زهرا می شود
امشب بود بر پا اگر،
این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان ،
بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن
قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان ،
زین دشت بر پا می شود
امشب کنار مادرش ،
لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش ،
آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان ،
در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها ،
گم گشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه یِ
زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار
از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان ،
عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه ،
بی دست ، سقا می شود
امشب که قاسم زینتِ
گلزارِ آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون ،
این سرو رعنا می شود
امشب بود جای علی ،
آغوش گرمِ مادرش
فردا چو گل ها پیکرش ،
پا مالِ اعدا می شود
امشب گرفته در میان ،
اصحاب ، ثار الله را
فردا عزیزِ فاطمه ،
بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین ،
باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان ،
این حلقه یغما می شود
امشب سَر ، سِر خدا ،
بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و
دیرِ نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان ،
زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی
زینب چو اجرا می شود ...
#شب_عاشورا
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین
موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین
منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند
به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین
نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط
غم عالم به دلِ شعلهورم ریخت حسین
حق بده خاک به روی سرِ خود میریزم
فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین
خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد
زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین
در میان حرمت حرفِ امان نامه شده
دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین
کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد
طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین
زود برگرد مدینه که نگویم فردا
بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین
تا نگوید لب گودال سکینه با من
آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین
تا نبینی به کنار دو سهتا طفل یتیم
خیمهی شعله وری روی سرم ریخت حسین
تا نبینی که به حال من و تو میخندد
آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین
تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند
وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین
حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم
تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم
#حسن_لطفی
نوحه شب عاشورا
امشب شب آخرِ شاه دین باشد۲
شام وداع همه مومنین باشد۲
واویلا واویلا واویلا واویلا ۲
__________________
آمده حسین امشب در بر خواهر
تا گویدش آنچه را باشد مقدر
گفتا ولی زینبش طاقت نیاود
رفته زهوش اندر آغوش برادر
واویلا....
___________________
امشب حرم،پاسبانی دهد عباس
به کودکان سرزند این روح احساس
فردا که سقا شود از بهر طفلان
گردد جدا دست از تنِ اشجع الناس
واویلا...
____________________
امشب علی اصغر، میان گهواره
خوابست ومادر کند اورا نظاره
فردا سه شعبه خورد زیرگلویش
گلوی این شش ماهه می شود پاره
واویلا...
_____________________
بر بنی هاشم چوشمعست علی اکبر
عجب قرآنی خواند الله اکبر
فردا به میدان رود این گل لیلا
ارباً اربا می شود شبه پیمبر
واویلا...
شعر :اسماعیل تقوایی
روضه ی زینب وداع اخرگودال قتلگاه
قدخمیده دیده زینب زینب
مشک دریده دیده زینب زینب
به خون طپیده دیده زینب زینب
خون چکیده دیده زینب زینب
ماه دمیده دیده زینب زینب
راس بریده دیده زینب زینب
بمیرم واردگودال شدیه دست به کمرگرفت بادستی دیگرتیرونیزه هاروکنارزد
گلی گم کرده ام میجویم اورا
توهم گریه کن حسین باپای دل بامن بیاگودال قتلگاه بازینب زمزمه کن
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هرگل میرسم میبویم را
گل من یک نشانی دربدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
بی بی جونم اگه گل توپیداکنی چه میکنی
اگرجویم گلم رادربیابان به آب دیده هام می شویم اورا
اگه سیداتومجلسندماروببخشندبمیرم یوقت رسیدبه یه بدنی که سرنداره مریض داراآی گرفتارادیدبدن پاره پاره وعریانه صدازدایاتوحسین منی انت ابن امی ایاتوپسرمادرمنی امیدوارم شفامریض توبگیری امروزگفت حسینم اگه بخوام سرتوببوسم سرت بالای نی.اگه بخوام بدنتوببوسم جای یک بوسه نداره چه کرددخترعلی دیدن خم شدلبهاروبه رگهای بریده ی حسین گذاشت سادات بنی الزهراداشت باحسینش وداع میکرد یوقت احساس کردسرشونه اش میسوزه تانگاه کرددیدچندمردعرب باتازیانه
مزنیدم.نکشیدم.نبریدم.گریه کن حسین بخدااگه جان بدی برااین مصیبت زینب حق داری
مزنیدم.نکشیدم.نبریدم که دراین دشت مراکاری هست
گل اگرنیست ولی صفحه ی گلزاری هست
یاصاحب الزمان ببخشیداقا
همینطورکه داشتن زینب کتک میزدن
باکعب ونی وتازیانه ازحسینش جداکنندیوقت شنیدازحنجره ی بریده ی حسین ندایی بلندشدمزنیدخواهرمومزنیدزینب موبگوحسین تادلت بشکنه دست توبلندکن حوائج تومدنظربگیرپنج مرتبه ام یجیب المضطراذادعاویکشف السوء التماس دعا
💚شب وروز عاشورا💚
به سبک ..
به سمت گودال از
شد شام عاشورا
دلاچه بی تابه🖤
تو خیمه ها زینب (س)
به فکر اربابه🖤
یکی داره قرآن
تو خیمه میخونه🖤
صوت حزین او
دلو میسوزونه🖤
جدایی از ارباب
سخته برا زینب (س)🖤
میادسرش ای وای
فردا چه ها زینب (س)🖤
امون از دل زینب (س)♣️♠️
مکن طلوع ای صبح
لحظه ها دلگیرند
حسینمو (ع) از من
دشمنا میگیرن🖤
مکن طلوع ای صبح
اوج غمه فردا
میاد توی گودال مادر ما زهرا (س)🖤
سری جدا از تن
تو قتلگاه خون
واعطشا میگه مادر ما گریون🖤
خار بیابونا
تو پای دخترها
دامناشون آتیش صدای واویلا 🖤
مکن طلوع ای صبح
که عصر عاشورا
سرا رو ، رو نیزه
میزارن این اعدا🖤
امون از دل زینب (س)♣️♠️
#شور