بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
ندیدم هرچی میگردم
یه دونه آشنا مادر
کسی اینجا حواسش نیست
به حال و روزِ ما مادر
کنار نیزهها بودم
که اُفتادی تو آغوشم
هوامو داشت تو کوچه
یه سنگِ بیهوا مادر
برای دیدن بچهم
سنان با بچههاش اومد
تماشا کرد ما رو باز
میون کوچهها مادر
منو پشت سرِ نیزَت
به هرجا میبرن باهم
میدونن که باید باشه
همیشه بچه با مادر
زن شامی سرِراهم
به طفلش شیر میدادش
منم رد میشدم خوندم
برا بچش دعا مادر
ضعیفم کرده بی خوابی
نحیفم کرده غم خورن
تنور خولی انداخته
من و از اشتها مادر
عبایی که به روت بودش
تو جنسای حراجی بود
ولی دیدم که خونِت هست
هنوزم رو عبا مادر
به دستام این طنابه که
نشه بردارمت از راه
اگه یک دفعه اُفتادی
به زیر دست و پا مادر
به نیزدار گفتم که
کمی هم استراحت کن
برای عمه گفتم که
گرفته درد پا مادر
تو رو یک تیر راحت کرد
من اما مضطرب موندم
تو رو تیر از نفَس انداخت
منو هم از صدا مادر
صدای تارای صوتیت
هنوزم توی گوشم هست
شنیدم ضربشو از دور
سهشعبه خورد تا مادر
سرت توی بغل بودو
تنت اما روی دوشش
سهشعبه با خودش کرده
گلوتو جابجا مادر
شراب و خیزان بود و
همینکه داشت میاُفتاد
سرِ باباتو برداشتم
من از طشت طلا مادر
لباس مندرس داریم
هنوزم جای شکرش هست
حواسا پرتِ باباته
نه پرتِ دخترا مادر
به پشت پردهها هستن
زنای اهل این مجلس
عروس فاطمه اما
شده انگش نما مادر
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۱)
4_5819092086581889826.mp3
5.56M
شب هفتم محرم الحرام 🏴 🏴
سبک زمینه یا ضرب تک
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای غنچه ی ناز ، ای حسرت آب
ای عشق حسین ، ای جون رباب
بیچاره ی تو لب های فرات
گهواره ی تو کشتی نجات
داری میزنی پرپر ای پرستوی بی تاب
رو زدش به این لشکر واسه تشنگیت ارباب
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
تو خیمه ی غم مادر نگرون
قنداقه ی تو غرقابه ی خون
رو دستای من پرپر گل روت
مشتم شده پُر از خون گلوت
آخ نداره که بابات پای به حرم رفتن
بیرون بکشم تیرو سر میشه جدا از تن
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
شیش ماهه ی من قربون نگات
مونده هنوز هم خنده رو لبات
از تو چجوری من دل بکَنم
جون میکَنم و خاکت میکنم
رفتی و دعام اینه با دلی که شد پُر خون
قنداقه ی تو از خاک با نیزه نیاد بیرون
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
#شب_هفتم_محرم
#زمینه
Mirdamad Shab 07 Moharam 1401 d.mp3
20.32M
#زمینه
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۲
#حضرت_علی_اصغر ع
🎤#سید_مهدی_میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فکراتو کردی کجا میری ای تیر
میخوای بشی دندون شیری ای تیر
از خون ِ عباس من سیری ای تیر
بچم رو واسه چی میگیری ای تیر
برو خیمه حال ربابو ببین
به قلبم نشستی به قلبش نشین
به حنجر نشستی یه جوری بشین
که دیگه نیفته سرت رو زمین
الهی که آتیش بگیری
الهی که ای تیر بسوزی
که دیگه نتونی یه طفلو
به کتف بابایی بدوزی
****
فکراتو کردی کجا میری ای تیر
میدونی از ما چی میگیری ای تیر
خاموش نکن روی ماهم رو ای تیر
از من نگیری سپاهم رو ای تیر
به چشمان گریون ام البنین
به سینم بشین و به چشمش نشین
برو خیمه حال ربابو ببین
به چشمش نشستی به مشکش نشین
الهی مسیرت عوض شه
الهی به قلبم بشینی
الهی که تیر سه شعبه
مثه حرمله خیر نبینی
****
فکراتو کردی کجا میری ای تیر
از خون نداری چرا سیری ای تیر
دارم میبینم از اینجا به عینه
این بار هدف قلب خونِ حسینه
شده کعبه ی زخم تو دیگه نرو
ببین مادرم میگه دیگه نرو
ببین مادرم میگه دیگه نرو
دیگه جای سالم نداره نرو
چجوری تو رو در بیاره نرو
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
Mirdamad 1402 shab07 f.mp3
9.64M
#واحد_سنگین
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۲
#حضرت_علی_اصغر ع
🎤#سید_مهدی_میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️
واحد
مگه من مادر چند تا پسرم که کشتنت
تازه دندون در اوردی اصغرم که کشتنت
هنوزم بعضی شبا خواب میبینم شیر میخوری
هنوزم نمیشینه تو باورم که کشتنت
هی میگفتم با خودم عصای دستم اصغره
پیر شدم من و سر مزار جدش میبره
کاش میشد فقط یه بار موی تو رو شونه کنم
میمیرم اگه یه بار گونه هات و بو نکنم
علی لای لای پسرم
**
مثه یه قران جیبی بودی تو دست بابات
رفتی و فقط میگفتم که خدا پشت و پنات
الهی هیچ کی تو اغوش باباش شهید نشه
الهی هیچ مادری اینقده نا امید نشه
اونا که به برق سکه های کوفه دل خوشیت
خودتون بچه ندارید مگه بچه می کشید
هر کی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب
اولش اه بکشه بعد بگه بی چاره رباب
حرمله غذای من یه عمره خون جگره
من نمیگذرم ازت خدا هم از تو نگذره
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(باز هم مَحشَری از گریه به پا کرد حسین
دلِ ما را ز غم و درد جدا کرد حسین)۲
من کجا، روضه کجا، معرفتِ آقا بود
من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین
حسین جان...
به بهشتی که خدا داد نَیَنداخت نگاه
رفت با گریه کُنِ خویش صفا کرد حسین
من شکستم دلِ او، را دلِ من را نَشِکَست
(این همه سال مراعاتِ مرا کرد حسین)۲
گریهام نور به قبرِ همه امواتَم شد
دِین بر گردنِ ما بود اَدا کرد حسین
نامِ ما را تَه مَقتَل به زبان آورده
(خونِ آن حنجره را ضامنِ ما کرد حسین)۲
من حسینی شدهام چون خود زهرا میخواست
فاطمه نامِ مَرا بُرد و دعا کرد حسین
چاردیواری این روضه خودِ شش گوشه است
(کربلا را وسطِ روضه بَنا کرد حسین)۲
اربعین کاش بگویم به همه در صَحنَش
حاجتم کربُبَلا بود رَوا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بَر سَرِ نِی
هر چه را داشت در این راه فدا کرد حسین
****
(در تب و تابی، چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی)۲
تو مشکِ سَقا هم نمونده قطره آبی، در تب وتابی
(هنوز لبات یه مادرم بِهِم نگفته)۲
چرا باید رو این لَبا تَرَک بیوفته
ببخش که شیر ندادمتچند روزه مادر
زبون نچرخون که لَبات میسوزه مادر
(لالالالایی، کوچیکترین فداییِ این خیمههایی)۲
میخوای بِری میدون رویِ دوشِ بابایی
(رو دوشِ بابا که میری چشاتو وا کن
برای بار آخرم منو نگاه کن)۲
با گریههات رَجَز بخون میونِ لشگر
صدای هلهله میاد نترسی مادر
حیرونِ بابات، مگه چه جوری زَدَنِت دِلخونه بابات
چرا هنوزم وسطِ میدونه بابات، حیرونِ بابات
اینا که کینَشونو از غدیر گرفتند
بَچَمو تو شِش ماهِگی از شیر گرفتم
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچم سَرِش به مویی بنده
حسین...
****
برای جرعهی آبی به مِنَت افتاده
****
رُباب است و خروش وخسته حالی
به دامن اشک و جای طفلِ خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفلِ خیالی
تو رفتی و شدم درمونده اصغر
لباسات پیشِ مادر مونده اصغر
پدر در وقت دَفنَت جای تلقین
برای تو لالایی خونده اصغر
دست و پا میزنه تقصیر نداره
شیر خواره تحملِ تیر نداره
تقصیر منه که مِنَت کشیدی
که مادرت شیر نداره
****
نبینم اینجوری آشوبی آقا
دَستِتو رو خاکا میکوبی
علی اصغرم فدات ببینمت
تو که چیزیت نشده خوبی آقا
تشنگی برده اَمونَم، تَوونَم
سخته راه برم با قدِ کَمونَم
یه کمی زمان بده منم بیام
تا براش نمازِ مِیِّت بخونم
پشت خیمه با خجالت رسیدم
پیر شدم تا اشکِ چشماتو دیدم
یادته روز تولدش آقا
من با خندههای تو میخندیدم
خاک میگَند سرده نه خاکِ اصغرم
تشنه کُشتَنِش نمیشه باورم
روی میوهی دلم خاک نریزید
خاک و باید بریزی روی سَرَم
نبینم نالههای حَزینِتو
عرقِ شرمِ روی جَبینِتو
مخفیونه کاشتی بَذرِتو
میزنند با نیزه شُخم زَمینِتو
اشکِ ابرِ تو مگه یادم میره
قتلِ صبرِ تو مگه یادم میره
کَفن و دَفنِ تو اگه یادم بره
نَبشِ قبرِ تو مگه یادم میره
مثلاً تو را تاب میدم، مثلاً به تو آب میدم
مثلاً تو صدام کردی، من با خنده جواب میدم
مثلاً عموبرگشته، شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و ، تویِ آغوشِ باباتی
لالایی گلم، تشنهی یه جُرعه آبی
ولی لالایی گلم بیا بغلم بخواب...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#زمینه(فارسی-مازنی)
💠حاج محمدرضا بذری
لالا لالا لالایی مادر
گل نازم لالا لالایی اصغر
لالا لالا لالایی مظلوم
روی نیزه اصغر خوابیدی آروم
تو که رفتی علی جان مادرت بیچاره شد
همه دارایی من از تو این گهواره شد
جلو چشمای من باخنده بین قافله
روگهوارت داره قیمت میزاره حرمله
شبیه چوبه لبهات مادر برات بمیره
رونیز بازه چشمان مادربرد بمیره
عزیز نیزه خفته مادر برات بمیره
سرت از نی نیفته مادر برات بمیره
لالا لالا لالا لالا لالایی
می کشت جا نیزه
لالا لالا لالایی
لالا لالا لالا مه جانه ریکا
مه کشه تجائه، نا نیزه بالا
لالا لالا لالا گل ونوشه
ته وسه خون بارمه مه دله گوشه
مه دل خواسته پسر ته دسته من بیرم حنا
اسا ته کچکه قبره سر ونه بیرم عزا
همون جانه خدا دونه مه دل خشی چیه
که مه بشکسته دل، ته گهره ی جم، هم راضیه
شه آسمونه ماه ره، مامان ته دور بگرده
ته دیم چه زرد و زاره، مامان ته دور بگرده
بوین مه حال و پاره مامان ته دور بگرده
نارمه مه غم شماره مامان ته دور بگرده
لالا لالا لالا لالایی
لالا لالا لالا لالایی
لالالالا لا لا ماه شب تار
تورو رو نی مارو بردن به بازار
لالالالالالا وای از اسارت
لالالالالالا وای از جسارت
چقد بی حرمتی کردن به ماها توی شام
سرت رو دیدم ای مادر توی بزم حرام
تو اون بزمی که باباتو زدن با خیزرون
همون جا که میبارید از چشا بارون خون
دیدی سر بابارو، مادر ببند چشاتو
یا میزنن ماهارو ،مادر ببند چشاتو
دیدی مارو کشوندن، مادر ببند چشاتو
دل مارو سوزوندن مادر ببند چشاتو
مادر ببند چشاتو..
لالا لالا لالا لالا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت
نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت
جای اینکه شیر کام کوچکش را پر کند
تیر آمد ناگهان حجم دهانش را گرفت
تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید
تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت
ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست
در عبای خویش طفل بی زبانش را گرفت
روی دستان خودش آورد اصغر آورد ولی
نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت
ای جان من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
اینجور به من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
گردنتو رها نکن
گریهی بی صدا نکن
میبینه مادر
تشنته اصغر
میریزه قلب مادر
شبیه اشک نازت
هر بار که بسته میشن
چشمای نیمه بازت
هر لحظه باید شرمندهی نگات شم
قربون گریههات شم
تو قراره واسمون شیرین زبون شی
بزرگ بشی جوون شی
عصای دستمون شی
غریب مادر
لالا باباش میاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
لالا عموش بیاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
میری با بابات
خدا به همرات
به جای آب فقط اشک پشت سرت میریزم
خودت واسه خودت حسابی مردی شدی عزیزم
میری و میرم قربون شکل ماهت
زل میزنم به راحت خدا پشت و پناهت
میدونم اگه اونجا بلا میباره
بابا هواتو داره میای پیشم دوباره
عزیز مادر
تیری که تو گلوت نشست
از هر دومون برید نفس
نه راه پیش نه راه پس
داره بابایی لالایی
تا خون حنجرت ریخت
ولوله رو به روم شد
بخواب عزیز بابا
هر چی که بود تموم شد
حالا چه کنم این غم بی حساب و
دلهرهی رباب و سوال بی جواب و
حالا چی بدم جواب مادرت رو
کاش نبینه سرت رو سرخی حنجرت رو
عموم روزه دار بود توی قبرش
دلم رو بین دستانش خاک کردم
همونجا همین چادر که سوخته
خون دست حسین رو پاک کردم
همون روز دهم یادمه خوب
همین که خیمههارو سوزوندن
سر قبرش براش مجلس گرفتم
با نیزه فاتحه واسش میخوندن
شبا کابوس تیر و حلق بچهست
نه جون مونده برام نه خواب راحت
از اون ساعت که تیغ وا کرد گلوشو
گلو تیری کشید ساعت به ساعت
بهم پیری زود رست داده
همین جور سن روی سنم گذاشته
میپرسیدن زنای کوفه از هم
کدوم پیر زنه شیر خواره داشته
بغل میخواد اگه داره میافته
دیدم بستن با معجر سرش رو
نمیزارن که نیزهاش رو بیارم
میترسم گم کنن آخر سرش رو
تازه یادم اومدی یه سوال فاطمه راستی
وقتی من بودم کنارت چی شد فضه رو خواستی
فضه رو با یه دل پر تا حالا ندیدم این طور
چی آورد به زیر چادر