eitaa logo
کانال نوحه و روضه عرشیان عشق
5.2هزار دنبال‌کننده
381 عکس
349 ویدیو
119 فایل
لینک کانال های مکمل : مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039479631772388834.mp3
17.49M
🎤حجت الاسلام علی کرمی اگه رو سرت بریزن چه کنم بشه پیکر تو پاره پاره چی زبونم لال جلو چشم مادرم یکی پیرهنت رو در بیار چی خواهرت فدات بشه داداش حسین تو نزار غصه منو پیر بکنه همه دل واپسیم از این که نیزه یی تو دهنت گیر بکنه نیزه ها بود که بالا می‌رفت سینه بود که جا وا میکرد 😭 کاش با نیزه زدن حل میشد نیزه را در بدنش تا میکرد از تل زینبیه رسیدم که وای وای بالا سرت نشستم دیدم که وای وای نیزه ز جای جای تن تو درآمد حتی لباس های تن تو درآمد من را ببخش دست به گیسوی تو زدن ناراحتم چکمه به پهلوی تو زدن جمعیتی که بود به گودال جا نشد یک ضربه دو ضربه سر جدا نشد 😭 دیدم کسی حسین مرا نحر می‌کند آقای عالمین مرا نحر می‌کند
منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب شب عاشور یا غوغای روز محشر است امشب کنار یکدگر جمعند هفتاد و دو قربانی سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است امشب بیا ام البنین حال بنینت را تماشا کن که هر یک را به سر شور و هوای دیگر است امشب زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره شب شب زنده داری علی اصغر است امشب (به خاطر علی اصغر همه زنان حرم نشسته اند به دور رباب در خیمه هنوز سایه عباس هست بر سرشان کسی ندارد اگر اضرطراب در خیمه برادران عمو زاده ها همه هستن رقیه جان برو راحت بخواب در خیمه ) گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا که زینب تا صحر در ذکر مادر مادر است امشب برادر را مبادا از خواب بیدارش کنی زینب که او را سر به روی دامن پیغمبر است امشب داری عقیله خواهر من گریه می‌کنی اینه برابر من گریه می‌کنی از لا به باب خیمه دلم تا مدینه رفت خیلی شبیه مادر من گریه می‌کنی من ببینم که تو بی پیراهنی میمیرم ... (اومد ارومش کنه شب عاشورا ) (دقیقه ۶) بند اول امید من ، تو کنج بی کسی ، نشستی باور کنم ، این شب آخر که ، هستی نمی‌دونم، تو با خدا ، چه احدی بستی لرزیدم از صدای هل هله خواب نداره چشای غافله میسپاریمون به شمر یا هرمله (حسین جان این اولین بار این اتفاق دار می افته) من بی تو ، سفر نرفتم داداش به فکر ، بی کسی زینب باش بند دوم قرآن بخون ،شاید رو نیزه ها نرفتی قرآن بخون شاید به زیر پا، نرفتی هر جای دشت، با نعل مرکبا ،نرفتی قوربون تو، با لشگر کمت قلب حرم ، گرفت از غمت تا خود صبح بزار ببسومت میپرسی ازم چرا بد حالی آه از تو که فردا تو گودالی ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab10Moharram1402[05].mp3
21.36M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آخرش یه روزی از عشق تو میمیرم من امام حسینی ام همینه تقدیرم میرسی به داد من تو خونه ی قبرم آخرین روضه ی خونگیمو میگیرم حسرت میخورم که پای علم کم سینه زدم کم گریه کردم حسرت میخورم از اینکه چرا دور از کربلا کم گریه کردم کاش بیشتر به روضه رفته بودم یه یاحسین بیشتر گفته بودم جانم امام حسین جانم **** منی که گریه کنه روضه ی گودالم الهی زنده باشم محرم امسالم مَلَکِ رو شونم از نوکری ارباب شب و روز نوشته تو نامه ی اعمالم حیفه زندگی طی شه بی حسین هر قلبی حسین بیت العزاته هر ناممکنی با تو ممکنه عاشق ساکن کرب و بلاته من اعتقادم به تو کم نمیشه هیچ جا شب جمعه حرم نمیشه جانم امام حسین جانم ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب عشاق به سیمای حسین می نگرند            مکن ای صبح طلوع عصر فردا زدم تیغ همه می گذرند دودمه شب عاشورا قصه ی عشق حسین امشب به آخر می رسد                یاابن الزهرا العجل شام فردا دست نامحرم به معجر می رسد دودمه شب عاشورا تا نماز صبح می گردم اخا دور سرت          رحم کن بر خواهرت وای اگر فردا بیفتد بین مقتل پیکرت دودمه شب عاشورا زینب امشب بر نمی دارد زرویت چشم را               یا ذبيحاً باالقفا کن نگاهی گاه گاهی در میان خیمه ها دودمه شب عاشورا شب شب اشک است وغوغادرمیان خیمه هاست                  کربلا ماتم سراست شام فردا ای خدا آتش به جان خیمه هاست دودمه شب عاشورا شاه دین امشب به لب دارد مناجات و دعا                 کربلا ای کربلا میزند در زیر خنجر ظهر فردا دست و پا دودمه شب عاشورا امشب را عاشقان دارند به لب ذکر دعا              عصر فردا سرجدا در میان خیمه‌ها نجوا نمایند با خدا دودمه شب عاشورا عصر فردا کربلا غوغای محشر می شود                یابن الزهراالعجل عمه ات زینب دوباره بی برادر می شود دودمه شب عاشورا شاه امشب تا اذان صبح عبادت می کند               یا حسین ابن علی آخرین بار است اصغر خواب راحت می کند دودمه شب عاشورا باز هرجا بنگری آهنگ دلها این شده           مکن ای صبح طلوع آسمان هم از غم داغ حسین خونین شده
سلامُٓ علی ساقی کربلا سلامُٓ علی پور شیر خدا گل باغ و گلزار ام البنین علمدار و یار امام مبین دلاور چو حیدر به دشت بلا تویی باب حاجات اهل یقین درود خدا بر تو ماه ولا سلآُم علی ساقی کربلا دودستت جدا گشته از پیکر است هواخواه تو دخت پیغمبر است به پیمان و عهدت نمودی وفا زتو راضی هم مادر و داور است بود نام تو ذکر لبهای ما سلامُٓ علی ساقی کربلا فدای ره حق و آزادگی نکردی به زیر ستم زندگی شدی یاور و یار خون خدا تو با عشق و ایثار و دلدادگی نوایی تو بر هردل بی نوا سلامُٓ علی ساقی کربلا به مردی و مردانگی قابلی پناهگاه هر عاشق و بی دلی بود هردو دست تو مشگل گشا عزیز حسین و ابوفاضلی نگاهی کن از مرحمت سوی ما سلامُٓ علی ساقی کربلا زداغ تو مشکی نمودم به تن دلم پر ز رنج و غم است و محن دعا کن رسد منجی بیکسان مه فاطمه حجت ابن الحسن که تا زین همه غصه گردم رها سلامُٓ علی ساقی کربلا سید حسین همایونی
پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست بر لبت جُز واحسینایَت کلامی نیست نیست میرسی بر روضه اما ما نمی‌فهمیم حیف ای دریغا که نصیبِ ما سلامی نیست نیست داستانِ کوفه از بی معرفت‌ها پا گرفت بی بصیرت،بر سلام ما دوامی نیست نیست دیده‌ام در پایِ ما عمریست غیرت داشتی تا تو آقایی کنی چون ما غلامی نیست نیست   ما که شرمنده شدیم از لطف های مادرت منصب پروانگی‌ات کم مقامی نیست نیست آه تاسوعا ، نَفَسهایِ تو ما را آب کرد گفت بی تو غیرِ کوفی غیرِ شامی نیست نیست بعدِ تو اهلِ حرم را آه با هم می‌زنند بعدِ تو عباس اینجا احترامی نیست نیست شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. قدم از قدم برندارم حسین مگر جایِ پایت گذارم حسین مرو اینچنین از برم با شتاب که قلبم شود از فراقِ تو آب به که میسپاری حرم را، به من؟! من و اینهمه لشکرِ اَهرمن؟! مرو از برم، سایه ی بر سرم که بایست محکم کنم معجرم گمانم که هنگام غربت شده خیامِ حرم، غرقِ وحشت شده ز هر خیمه، نِعمَ الاَمیری رسد از این جمع، بوی اسیری رسد کنون که ز پیشِ حرم میروی چرا باشتاب از برم میروی بمیرم ز طرزِ وداع گفتنَت پیام از جدایی دهد رفتنَت کمی صبر کن، علتِ آه من! بیا قدری آهسته رو ماه من! مَجالی به خواهر ز رویت بده بمن بوسه ای از گلویت بده ز مادر ترا جوشن آورده اَم ببین کهنه پیراهن آورده ام خودت پاره آنرا به خنجر نما که عریان نسازند جسم ترا ترا چونکه کشتند، نامردمان چسازم من و خیلِ نامحرمان پس از اینکه حلقِ ترا میدرند... از اینجا حرم را کجا میبرند؟ رباب از غمت بیقراری کند سکینه پِیَت گریه زاری کند رقیه ندارد توانِ فراق رسد سرنوشتش به شام از عراق حریمِ تو وقتی به غارت رسد اسارت، جسارت، خسارت رسد من و قافله داری اَم بعد از این پرستاری از سیدُ الساجدین اگر حکمِ حمله شود بر صِغار به گوشی نمانَد دگر گوشوار همه زخمها مان نمک می‌خورند یکایک یتیمان کتک می‌خورند چو تنها بمانم، نه خواهر نه تو نه عباس هست و نه اکبر نه تو مگر از سرِ نی نگاهم کنی کسی را علمدارِ راهم کنی مبادا شوم با عدو همسفر که جانِ یتیمان شود در خطر ‌.
. دریغ و درد، ز دلهای خسته ی امشب اَمان، ز داغِ حریمِ شکسته ی امشب فغان، ز اشکِ نمازِ نشسته ی امشب نه حرمتی، نه حریمی نگاه داشته شد نه احترامِ قدیمی نگاه داشته شد هجوم و حمله و غارت، مباح شد ای وای به اهلبیت، جسارت مباح شد ای وای به اهلِ خیمه خسارت، مباح شد ای وای نسیمِ عاطفه رفت و ز غِیض شد طوفان شمیمِ فاطمه رفت و ز بُغض شد طوفان همان مصیبتِ آتش، دوباره شد تکرار به روی فاطمه ها خَش، دوباره شد تکرار به زیرِ ضربِ لگد غَش، دوباره شد تکرار شبیهِ غلغله و ازدحام در گودال به دورِ خیمه فتادند زیرِ پا اطفال همینکه حکمِ فرار از امام شد صادر میانِ خیمه اَراذل، شدند بَد حاضر و آن امام زمان، خود به دیده شد ناظر رسید، دستِ اَجانب به زیورِ طفلان کشید، زینتِشان را ز معجرِ طفلان تهاجمِ علنی، سوی بانوان را دید ز پای، غارتِ خلخالِ دختران را دید ربودنِ همه اموالِ کاروان را دید چه میزبانیِ خوبی ز میهمان کردند به ضربه صورتشان را چه بد نشان کردند به ناله های یتیمانه هم، نشد رحمی به اشکِ چشم غریبانه هم، نشد رحمی به گاهواره ی دردانه هم، نشد رحمی اَثاثها به جسارت ربوده شد ز حرم لباسها به غنیمت ربوده شد ز حرم میانِ شعله ی آتش، امامِ سجاد است سرِ امام زمان، ناسزا و فریاد است به قصدِ کشتنِ او لشکری ز بیداد است دفاعِ عمه ی سادات از علیِ زمان شبیه حضرت زهراست، بی هراس و عیان هنوز تیرگی و آفتاب ها باقی است به چهره های منافق، نقاب ها باقی است قسم به چادر زینب، حجاب ها باقی است عفاف و عصمتِ زهرائیان، همه محفوظ میانِ هاله ای از نورِ فاطمه محفوظ بیا امام زمان، انتقام را برسان جوابِ ناله ی هر صبح و شام را برسان میان اهل وِلا، انسجام را برسان گِره ز شامِ عزا وا نمی‌شود بی تو ز ما رضایتِ زهرا نمی‌شود بی تو   ✍ .
. قاتلان، ناموسِ زهرا را اسیری می‌برند زینب کبراست که با این حقیری می‌برند؟! او عقیله، دخترِ شاهِ بنی هاشم علی است با چه اوضاعی بزرگان را اسیری می‌برند؟! شمرها دانند، اینها صاحبانِ کعبه اَند باز از گودال، با وضعِ خطیری می‌برند ناقه های بی جهاز و بانوان بی پناه نور را با نار، بی یار و مجیری می‌برند خیلِ نامحرم، کنار محرمانِ مصطفی دستهای بسته را با بد سفیری می‌برند شمرهای بی حیا تا میتوانند از جفا بد دهانی می‌کنند و بد مسیری می‌برند جمعی از اعرابِ اوباش و اَراذل، با کتک کودکانِ خسته را چون جمعِ پیری می‌برند روزِ روشن، از میان روستاها و قُراء با لباس پاره چون طفلِ صغیری می‌برند از کنار کشته های بی سرِ کرب و بلا عده ای مظلومه را، جمع کثیری می‌برند حنجرِ پاره، گواهِ اینهمه بی حرمتی است بی سر و پاها، سری را با دلیری می‌برند! با کلام الله بازی می‌کنند و سرخوشند رَاس ها را مست ها با دلپذیری می‌برند ظالمان، گویی نمیدانند تا شام خراب با ستم دارند جمع بچه شیری می‌برند گاه زیر تازیانه، گاه زیر کعبِ نی آل عصمت را به دستور امیری می‌برند دختران حتی ز یکدیگر خجالت میکشند کوفیان، این جمع را با سر بزیری می‌برند عاقبت اَسرار آل الله بازاری شدند آل زهرا را ببین از چه مسیری می‌برند ✍ .