دیر راهب.
❤️
زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود.
با تمام اهل بیت ، منزل به منزل میرود.
❤️
هست همراهش زنان وطفلهای داغدار .
بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
بود سرهای بریده،در جلوی کاروان.
هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران.
❤️
ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان .
از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان .
تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان.
❤️
آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان.
هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود.
همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود.
❤️
گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من.
اجرتش را درهم و دینار ، بستانی زمن.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال.
راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال .
❤️
شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او.
چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا.
گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا.
❤️
گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم.
نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان .
تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان .
❤️
شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین.
از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
حامدی
Mahmoud Karimi - Rafti Baradarat Tanhatar Shod (MusicTarin).mp3
9.08M
(رفتی....برااادرت تنهاااتر شد!! ....♫
رفتی... مجیبِ...عالم...، مضطر.... شد)۴
(در دلِ نخلستااان ، تا که علم افتاد..... ♫
خواهرمان زینب...،بین حرم افتاد....)۲
(|||زجرِ شنیدنِ... هِلهله ها را ....♫
آتش خنده یِ حرمله ها را......
خواهَرمان دیده…. ♫)۲
(به که من گویم دردم...، بی تو باید.... برگردم...؟!)۲
&&&&&&&&
(علمدار ....علمدار.....علمدار....)۳
(ای... نخل ...خشک ....خونین.... دستت کو؟ .....♫)۲
(ای.... مااه ....اام البنین.... دستت کو.....!!)۲
(بی تو تک و تنها..... در دل این دشتم.....
در پی دست تو ....روی زمین،گشتم.....)۲
لحظه ی دیدن مشک دریده،فرق شکسته و دست بریده
قامت من خم شد......کمرم را خم کردی.....به لبم جان آوردی......😭😭
&&&&&
(مشک ...را ....آوردی.... تا پای..... جانت ♫......
با.... دست و..... با کتف..... و با دندانت.....)۲
(این چه بلایی بود..... بر سرمان آمد ♫......
بهر تسلایش..... مادرمان آمد.....)۳
(رفتی و تِشنه تر از همه بودی ♫
تشنه ی دیدن فاطمه بودی... فاطمه هم آمد.....)۲
آمد امّا خیلی دیر.... دیده ات را بسته تیر....
حسیسسسین....
#زمینه
#حضرت_عباس ع
❣﷽❣
💔#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🖤#سنتی
💔#دشتی
بنال ای دل نوا دارد رقیه
به هر دردی دوا دارد رقیه
مرض او را ز پا انداخت ،امّا
مریضان را شفا دارد رقیه
سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
مدال مرحبا دارد رقیه
بیا یا فاطمه اندر خرابه
عزای بی ریا دارد رقیه
💔رقیه یا رقیه یا رقیه
بدور از دیدهٔ بیگانه امشب
سخن با آشنا دارد رقیه
ز دست ساربان و زجر و خولی
به بابا شکوه ها دارد رقیه
ز خونین چهره میبوسید و می گفت
غم بی انتها دارد رقیه
بیا ای یار پیشانی شکسته
که با مهمان صفا دارد رقیه
💔رقیه یا رقیه یا رقیه
چه با جا آمدی ای جان جانان
ببین جا در کجا دارد رقیه
از آن روزی که افتادی به مقتل
دل پر ماجرا دارد رقیه
💔رقیه یا رقیه یا رقیه
دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
وطن در کربلا دارد رقیه
بمیرم از چه لبهایت کبود است
بگو محشر به پا دارد رقیه
پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
رُخ زهرا نما دارد رقیه
به جرم عاشقی جان بر لب آمد
شکایت زاشقیا دارد رقیه
خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
که هر شب این دعا دارد رقیه
(استاد کلامی زنجانی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
توسل مهدی زهرا عج
میل سفر نمیکند این دل بیقرار من
زانکه ندیده روی تو دیدهی انتظار من
❤️❤️❤️❤️
روزی روم که یاد تو درون سینهی من است
بی تو اگر روم سفر میرود این قرارمن
❤️❤️❤️❤️
جمعه بیا که روز توست دیده و دل به انتظار
چشم همه به راهتان نگار گلعذار من
❤️❤️❤️❤️
از ان دمی که دیدهام فتاده بر جمال تو
نرگس و سوسن امده به باغ و این بهارمن
❤️❤️❤️❤️
عزم سفر کرده دلم سحرگهی به کوی تو
چه می شود که باصفا کنیتو روزگار من
❤️❤️❤️❤️
صبر دلم تو بردهای مرا رها نمودهای
بودهای در تمام عمر عزت و افتخار من
❤️❤️❤️❤️
باغ و بهار من تویی ای همهی طراوتم
بیاو واکن این گره نگر به حال زار من
❤️❤️❤️❤️
روزی اگر همچو بشیر سفر کنم به ان جهان
موقع رفتنم بود نام تو هم شعار من
❤️❤️❤️❤️
شاعربشیرشهولی۱۴۰۳/۵/۴
اجرای سبک :حاج خلیل زارعی
.
#امام_زمان_عج
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را
به وصالت نرسيديم و نديديم تو را
روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را
شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني
در جواني که دويديم و نديديم تو را
چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم
چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را
گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود
پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را
سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را
سحر از خواب پريديم و نديديم تو را
مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم
همه را غير تو ديديم و نديديم تو را
فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است
از همه جز تو بريديم و نديديم تو را
لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم
تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را
✍: #کاظم_بهمنی
#امام_زمان🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🌷
.
#شور_امام_حسین
حسین یا ثارالله3
سر تو، بر سر نی، آفتاب داور من
بتاب و سایه کن ای آفتاب بر سر من
تو آفتاب خدا و هلال فاطمهای
بگو چه خوانمت، ای نازنین برادر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
گلوی پارۀ تو بود، باورم اما
سر بریده، سرِ نی، نبود باور من
محاسن تو، که خونین شده است، ارث علی است
کبودی رخ من هست، ارث مادر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
به نیزهدار تو نفرین چقدر دل سنگ است
که با سر تو ستاده است در برابر من
من و تو چون دو سپاهیم در برابر خصم
که نیزه، سنگر تو، محمل است سنگر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
به حشر مهر بلند است از زمین یک نی
تو آفتابی و گردیده کوفه محشر من
هزار حیف، که دستم نمیرسد به سرت
چه میشود که بیایی دمی تو در بر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
✍️حاج غلامرضاسازگار
🎤#استادمجیدطاهری
ایام #اسارت
👇
.
#امام_حسین
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
باد سرگرم نوازش بود با گلبرگها
باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین
ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب
رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین
رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت»
هر کبوتر آب مینوشید، گفتم: یا حسین
داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق
دانههایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین
نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دوبار
خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین
حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا
عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین
در طواف کعبۀ ششگوشه، از من بیدلی،
معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین
قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف
برگ قرآن را که میبوسید، گفتم: یا حسین
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر
دختری معصوم میخندید، گفتم: یا حسین
شیرخواری نازنین با لایلایِ مادرش
در دل گهواره میخوابید، گفتم: یا حسین
از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم
هر کسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین
#محمدجواد_غفورزاده(شفق)
👇