•من تو رو از بچگی میشناسم..
#سینه_زنی و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی •✠•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من تو رو از ناله و اشکایِ
روضههای خونگی میشناسم
تو خیلی حق به گردنم داری
من تو رو از بچگی میشناسم
از اون شبا که مادرم با اشک
نذری روضه هاتُ هم میزد
پیرهنِ مشکی تنم میکرد
عاقبتِ منو رقم میزد
آقاجان ..
نداره گریه هام ثمر
دلِ خرابمُ بخر
یه کربلا منو ببر ..
ای رفیقم از قدیم
حس و حالِ زندگیم ..
من همونم که با دعات آقا
چشماشُ وقفِ روضه هات کرده
هر موقع اسم تو رو بردن
نشسته و گریه برات کرده
گریه دوایِ دلِ آشوبه
دنیایِ بی گریه چه دلگیره
این روزا میشینمُ با گریه
به عکسایِ حرم میشم خیره
آقاجان ..
خودت یه کاری کن برام
با بغضُ اشکِ تو چشام
میدم به کربلا سلام ..
تشنهی زیارتم
عاشق شهادتم ..
ای رفیقم از قدیم
حس و حالِ زندگیم ..
چقدر با بچه های همسایه
چشامونو به گریه انداختیم
با چادرِ سیاهِ مادرها
تو کوچه ها حسینیه ساختیم
هر دفعه تو کوچه زمین خوردم
مادر من که میرسید از راه
به زیر میگفت بمیرم من
برا زمین خوردنِ ثارالله
آقاجان ..
فدای زخم حنجرت
فدایِ جسم بی سرت
فدایِ اشکِ خواهرت
ای غریب کربلا
رفتی زیرِ دست و پا ..
ای رفیقم از قدیم
حس و حالِ زندگیم
سبک با نوای کاروان
میرسد بوی حسین
میروم سوی حسین(2)
زوار کوی تو شور و نوا دارد
" این کاروان عزم کرب و بلا دارد "
مولا حسین جانم (2)
با همه شور و نوا
از نجف تا کربلا(2)
موکب به موکب ما سوی تومی آئیم
پای پیاده تا کوی تو می آئیم
مولا حسین جانم (2)
بر لب ما زمزمه
یا حسین فاطمه (2)
در راه تو مولا ما جان به کف داریم
اذن دخولت از شاه نجف داریم
مولاحسین جانم (2)
حج ما کویت بود
قبله ام سویت بود(2)
حجاج این وادی خونین پر و بال است
حاجی این صحرا بی سر به گودال است
مولاحسین جانم (2)
جان به قربانت کنم
یاد طفلانت کنم(2)
مولا نظر کن بر این آه سرد من
ای خاک زوارت درمان درد من
مولا حسین جانم (2)
یوسف حق پرست(غریب)
#امام_سجاد_ع
🥀🎤نوحه امام سجاد ع
🥀🥀🥀🥀🥀________________
من یادگاره خون خدایم
من روضه خوان کرببلایم
🥀🥀🥀🥀🥀________________
درپیش چشمم در خون کشیدند خون خدارا. ۲
بر نیزه کردند رأس شهیدان بنگر جفا را ۲
من عابدینم شاهده گلهای پرپر
در پیش رویم جملگی گشتند و بی سر
من یادگاره خون خدایم
من روضه خوان کرببلایم
🥀🥀🥀🥀🥀________________
من حجت حق بعد از حسینم. دربین مردم۲
من دین حق رارهم زیب و زینم. در بین مردم. ۲
با خطبه ام کاخ ستم ویران نمودم
ظلم وستمهای عدو عنوان نمودم
من یادگاره خون خدایم
من روضه خوان کرببلایم
🥀🥀🥀🥀🥀________________
ای مردم شام. من عابدینم. ابن حسینم ۲
من شهریار بر ملک دینم. ابن حسینم ۲
بر ما چرا ظلم و ستم بی حد نمائید
بهر تماشا از چه رو غوغا نمائید
من یادگاره خون خدایم
من روضه خوان کرببلایم
🥀🥀🥀🥀🥀________________
در شهر شام چون آزین ببستند. کردن چراغان. ۲
گویند مبارک. از کشتن ما. در جمع آنان ۲
گویا ندارند خوف از فردای محشر
بر ما زنند سنگ جفا از بام و از در
من یادگاره خون خدایم
من روضه خوان کرببلایم
🥀🥀🥀🥀🥀______
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
شهر باید به نفس تنگی اش عادت بکند
روضه ها کم شده باید که وصیت بکند
روضه اکسیژن این شهر پر از بیماری ست
از چه بیچاره از این معجزه غفلت بکند
غفلت از عشق به این روز در آورد تو را
کاش ای شهر تو را عشق هدایت بکند
پرچم روضه که از سر درِ کوچه برود
عوضش درد به هر خانه سرایت بکند
یادمان رفت خداوند دعای ما را
به گل روی حسین است، اجابت بکند
***
کربلا موج خروشان عزاداران و...
مشهد اما به همین وضع قناعت بکند
معرفت را چه کسی غیر "طویرج" فهمید
آنکه با جان و دل از دوست حمایت بکند
عاشق آن است که چون میثم تمار علی
زندگی اش همه را خرج ولایت بکند
🔸شاعر:
#حسن_کردی
┈ُ༼﷽༽┈
|⇦•در نگاهِ مشتري...
#قسمت_اول / #روضه امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر
أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَىُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمى وَ جُرْمى و إِسْرافى عَلى نَفْسى وَ أَتُوبُ إِلَیْه
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ في اَرْضِه يا صاحِبَ الزمان
در نگاهِ مشتري گر جنس درهم خوب نيست
ميخري اما تو بارم را اگر هم خوب نيست
*مي دونم به دردِ تو نمي خورم، مي دونم به دردِ دستگاهت نمي خورم، اما تو من رو ميخري آقا!...*
مشتري وقتي تو باشي، سودِ عالي با من است
گرچه اينجا صحبت از سود و ضرر هم خوب نيست
*مگه ميشه كسي بياد تويِ روضه ي ابي عبدالله و ضرر كنه؟ مگه ميشه كسي اسمِ تو بر لبش جاري بشه ضرر كنه...آقاجان! گُلِ نرگس!..*
دور از تو هستم و شد حاصلم بي حاصلي
آفتاب هر وقت كم باشد ثمر هم خوب نيست
در رهِ ديدار تو بايد كه سختي ها كشيد
آري آري، وصلِ تو بي دردِ سر هم خوب نيست
*از دهه ي دوم محرم روضه ها خلوت تر ميشه، اعتقاد من اينه كه روضه ها خصوصي تر ميشه،دعوتي تر ميشه، بعضي ها رو بي بي ميخره، ميگه شما خوب گريه كرديد. حتما جوري گريه كرديد بي بي خوشش اومده، گفته: شما بياييد...*
در قنوتِ اين شب بايد كه پيدايت كنم
انتظارِ يار بي اشكِ سحر هم خوب نيست
گرچه باشد ناز كردن رسمِ معشوقان ولي
اينكه يك عاشق بياُفتد از نظر هم خوب نيست
*نكنه من از چشمت افتادم؟ نكنه نتونستم خوب برا جدت گريه كنم؟...*
تا نكشته زخم هجرانت مرا كاري بكن
اي طبيبا زخمِ بي درمان و مرهم خوب نيست
باز هم با دستِ خالي آمدم يا ذَالكَرَم
دستِ خالي راندنم از پشت در هم خوب نيست
با رضا در وقت جان دادن به بالينم بيا
منتظر باشد نگاهِ محتضر هم خوب نيست
ضربه ي سيلي جايِ خود، اينكه بياُفتد مادري
بين كوچه پيش چشمان پسر هم خوب نيست
تا بگيري انتقامِ مادرِ قامت كمان
العجل يا مُنتقم يا حضرتِ صاحب زمان
|⇦•نگفته ام غم دل را...
#قسمت_پایانی / #روضه امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غمِ یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله ي زجر
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
*غلام حضرت ميگه وقتي براي آقا غذا مي آوُردم آقا نمي خورد، اول مي نشست يه دلِ سير گريه مي كرد، آب مي آوُردم گريه مي كرد، مي گفتم: آقا چي شده مگه؟ حدودِ سي و پنج سالِ داريد گريه مي كنيد... مي دونيد آقا چي فرمودن؟ "قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً،قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَانا" يعني بابام هم تشنه بود و هم گرسنه بود كُشتنش...
هر وقت از كربلا تا كوفه و شام، مَردم از آقا سئوال مي كردن: شما كي هستيد؟ آقا مي فرمودند:" أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" يعني من فرزندِ اون آقايي هستم كه با قتلِ صبر كشتنش، يعني بابام رو يواش يواش كشتن، يعني نيزه دار با نيزه ميزنه، شمشير دار با شمشير ميزد، اونايي كه شمشير و نيزه نداشتن با چوب و عصا و سنگ بابام رو ميزدن...*
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکُشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است
نمیروم سَرِ بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحامِ بازار است..
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلاً
حصیر، روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوز جای غل وسلسله بر گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تار است
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
#شاعر سید پوریا هاشمی
*بدن اربابِ مارو رها كردن رويِ خاكِ كربلا، حالا امام سجاد موقع خداحافظي از كربلا چي مي گفت:..*
سپردمت به خدا و به ریگ های بیابان
سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش و به شیرهای درنده
به مردمان دهاتی به آهوان پریشان
سپردمت به هر آنچه كه هست
اما تو سپرديم به كه رفتي؟
سپرديم به كه رفتي؟ به دلقكان و به كنيزان؟
به شمر و خولي و اَخنَس، به حرمله به سنان؟
تو كس و كارِ مني، شمر جلو دار شده
با سرت راهنمایِ من و طفلان شده ای
*سهل بن ساعدي ميگه: از مسافرت برگشتم به شهرِ شام، تا از دروازه ميخواستم وارد بشم، ديدم چه خبر شده، شهر رو آذين بستن، شلوغ شده، قيامتي شده، سئوال كردم عيدِ، خبري شده؟ گفتن: عيد نيست، يه عده خارجي قرارِ واردِ شهر بشن...
در كتاب كاملِ بهايي اومده: اينقدر شلوغ شده بود، صبح زود كاروانِ اهلبيت رو وارد كردن، از دَمِ دروازه تا كاخ يزيد ملعون راهي نبوده، اما فقط همين رو بگم: دَمِ غروب بود كاروان واردِ كاخِ اون ملعون شد، نميذاشتن اين كاروان حركت كنه.
يه عده از رو پشت بام سنگ ميزدن، يه عده خاكستر مي ريختن، يه عده ناسزا ميگفتن، نمي دونم چه جوري سنگ ميزدن، بعضي از مقاتل ميگن: اين سر چندين بار از نيزه افتاد زمين، اي حسين...ديدن اين سر به زبان اومد، هي مي گفت: " اَنَا المَظلوم..."
امام سجاد ميگه: همين كه مارو مي بردن، به هم بسته بودن، همه به هم وصل بوديم، با يه طناب مارو به هم بسته بودن به هم، همينجور كه حركت مي كرديم، تا رسيديم مجلس يزيد، هر چي اين طناب رو مي كشيدن ديدن اين سلسله حركت نميكنه، اين قافله حركت نميكنه، چه خبر شده؟ نگاه كردم ديدم، عمه ام زينب ايستاده، ميگه: من كجا! مجلسِ نامَحرم كجا!؟ ميگه: اينقدر با تازيانه زدن...اي حسين
اينجا يه جا بود بازويِ يه خانوم رو با تازيانه زدن، يه جا ديگه هم من سراغ دارم، تو كوچه ها همچين كه كمر بندِ علي رو گرفته، مي گفت: نميذارم عليم رو جايي ببريد، اينقدر با تازيانه و با غلاف شمشير به اين بازو زدن...ناله ات رو آزاد كن، با همه ي وجودت،بگو: يا حسين...*