eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
381 عکس
349 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای ما بیا و دعا کن برای ما جز تو نمیرسد به کسی این صدای ما ما تحبس الدعا شده از فرط غفلتیم یاربنا بگو گل زهرا به جای ما ما غایبیم و حاضر عالم فقط تویی ای اوج التماس دل مبتلای ما بستم دخیل گریه به شبهای جمکران بشنو صدای گریه و این های های ما یابن الحسن پناه تمام غریب ها بنگر به استغاثه و ذکر و دعای ما در ندبه های هفته به هفته به نام تو آغاز می شود همه ی روضه های ما شبهای جمعه "زائر" جدت اگر شدی مُهری بزن به تذکره کربلای ما
هیچ_پرچمی_غیر_کربلا_بالا_نیست_میثم.mp3
6.16M
بانوای حاج 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست حسین معنی آزادی است حسین چشمه خوبی ها حسین برکت این دنیا حسین پاکی بارانها حسین روشنی جانها بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی همه وجودم گرفته، به هوای تو شور و حالی عشق پا برجاست، زندگی زیباست تا دلا دست، ابی عبدالله ست «ابی عبدالله...» هیچ لاله ای چون شهید تو زیبا نیست شهید آیه شیدایی ست شهید دسته گل پرپر شهید هدیه یک مادر در این لشکر عاشقها مرا، هم بپذیر آقا بِاَبی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی جایی بده کنج حریمت، به کبوتر خسته بالی عشق یعنی آه، در دل سنگر شوق دیدارِ، آن شهِ بی سر «ابی عبدالله...» هیچ لحظه ای مثل دیدن مولا نیست ظهور اول زیباییست ظهور مژده عاشورا ظهور دلخوشی دنیا کجاست وارث این پرچم؟ کجاست صاحب این ماتم؟ بِاَبی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی سر و دل و جان میدهم تا تو بدهی اذن وصالی از تبار حسین، یادگار علی ست او که در دستش، ذوالفقار علی ست «یااباصالح» نغمه پرداز: اکبر شیخی شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•با غصه های آل عبا... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄• ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله" "اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک " با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی در مشهدِ امام رضا گریه می کنی *هر جا رفتی مارو هم دعا کن...* بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی *امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..* این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی وحید محمدی *هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...* سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب *همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن... گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن... امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "* من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب میمیرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد *غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...* قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم، غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کَسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم : حسن لطفی *رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...* لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین… *بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
می زنم فریاد،حضرت سجاد از ستم با زهر،از نفس افتاد ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ دشمنش کرده،ظلم و کین افزون عمری از کینه،دل او شد خون ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ همره بابا،کربلا دیده در حرم مولی،گریه ها دیده ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ دیده طفلان را،با لب عطشان تشنه لب دیده،کودک گریان ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ اربا اربا دید،پیکر اکبر شده از کینه،همچو گل پرپر ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ گل زهرا دید،با دو چشم تر شده غرق خون،حنجر اصغر ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ غربتش مولی،بنمود احساس تا فتاد از کین،بر زمین عباس ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ دیده او بابا،بر زمین افتاد سر پاک خود،بر زمین بنهاد ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ خون شده قلبش،بس ستم دیده روی نی دیده،سر ببریده ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ می رسد هر دم،جان او بر لب با غم و درد،عمه اش زینب ‏(آجرک الله،بقیه الله)۲ .
‍ 🖤🌹🍀🍀🌹🖤 🌷قلب من شد مبتــلایت یا حسین ❣عاشق صحن و سرایت یا حسین 🌷از خدا خواهم که روزی من شوم ❣زائـــر کــرب و بــلایـــت یا حسین 🌷کعبه هم گشته سیـه‌پوش شما ❣بر تـنـش رخـت عــزایت یا حسین 🌷آرزو دارم نـمــیــرم تـــا شــود ❣جان مــن آخـر فـدایــت یا حسین 🌷سـرمـه‌ چـشــمـان بـیمارم شود ❣ذرّه‌ای از خــاک پـایــت یا حسین 🌷کـاش چــون حـرّ ریاحی عاقبت ❣قـسمـتم گــردد عنایت یا حسین 🌷تا ابــد مِـهـر تـو حـک شـد در دلم ❣تا دلـم شــد آشـنـایــت یا حسین 🌷دوسـت دارم شـامـل حـالـم شود ❣در قـیـامت هـم دعـایت یا حسین 🌺🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃🌺 اجرای سبک:🎤 بانوای مداح اهل بیت ع استاد کربلایی محمد دیدبان التماس دعا
🏴 🥀به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود 🏴نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود 🥀به دست و پای تودراین مسیر سلسله بود 🏴غمی که کُشته تو را شام بود وهلهله بود 🏴🥀🏴🥀🏴🥀 🏴 رسیدن سالروز شهادت جانسوز زین‌العابدین امام سجّاد را به مقدّس ولیّ‌عصر وهمه‌ی تسلیت عرض می‌نمائیم. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔸🔶السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(ع) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ وَ یَا زَیْنَ الْمُتَهَجِّدِینَ》🔶🔸 ✅امام صادق(علیه السلام) فرمود : هنگامی‌ که جنازه ای را، نزدیكان و خانواده ی میّت به خاک می سپارند، همین که قصد بازگشت می کنند؛ 《إِنَّ مَلَكاً مُوَكَّلًا بِالْمَقَابِرِ! أَخَذَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَى بِهَا فِی آثَارِهِمْ》 ♦️همانا فرشته‌اى از سوى خداوند در قبرستان‌ها گمارده شده است که در آن لحظه، مشتى از خاك برمی‌دارد و از پى آنها می ریزد و می‌گوید : 《انْسَوْا مَا رَأَیْتُمْ》 ♦️آنچه را که دیدید را فراموش كنید! بعد امام(ع) می فرماید : 《فَلَوْ لَا ذَلِكَ، مَا انْتَفَعَ أَحَدٌ بِعَیْشٍ》 ♦️اگر چنین نبود؛ هیچ كس نمی‌توانست از زندگى سود ببرد.(۱) 🏴اما امام سجاد(ع) صاحب عزایی بود که حدود بیست سال برای مصیبت پدرش، امام حسین(ع) گریست و جزء بکائین عالم شد. امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید : 《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)! ..فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى! حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ! قَالَ : ﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》 ♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)! حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند مگر اينكه گريان مى شد. كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت : اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى! امام(ع) می فرمود : چاره اى نيست، جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم. من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند. 🔸در روایتی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟ حضرت(ع) فرمود : 《فلا تَلومُونى، فانَّ یَعقُوبَ(ع) فَقَدَ سبطاً مِن وَلَدِه فَبَکَى حَتَّى ابیَضَّت عَیناه مِن الحُزنِ ولَم یَعلم انّه ماتَ! وقد نظرتُ إلى اربعةِ عَشَرَ رَجُلاً مِن اهلِ بَیتِى یَذبَحُون فی غَداةِ واحدة، فترونَ حُزنَهم یَذهَبُ مِن قَلبى ابَداً؟》 ♦️مرا ملامت نکنید! زیرا یعقوب پیغمبر(ع) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است (یا زنده است)؟!! این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم(ص) را که در صبح یک روز سر بریدند. حال شما گمان کرده اند حسين(ع) بود.(۳) امام حسین(ع) اجازه داد. 《ثُمَ نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى》 ♦️امام(ع) نگاهى مأيوسانه به علی(ع) انداخت و چشمان خود را به زير افكند و اشک ريخت. 《ثُمَّ قَالَ : اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ》 ♦️سپس فرمود : بارالها! شاهد باش جوانى كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيغمبرت بود به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق می شديم به اين جوان نگاه مى كرديم.(۴) 🔹امام(ع) خود، سلاح جنگ بر او پوشاند، کمربند چرمی که از امیرالمؤمنین(ع) به یادگار مانده بود به کمرش بست و مرکب او را برایش آماده کرد. 《لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب، إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه》 ♦️وقتی متوجه میدان شد، زنان مانند یک حلقه دورش را گرفتند و به علی اکبر(ع) گفتند : 《إرحَم غُربَتَنا! وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک!》 ♦️به غریبی و غربت ما رحم کن! برای جنگیدن عجله نکن که ما طاقت فراق تو را نداریم. زنان عمامۀ او را گرفتند، خواهران عنان اسب و رکابش را گرفتند. 《وَ مَنِعَتهُ مِنَ العَزیمَة》 ♦️نمی گذاشتند که برود. 《تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین(ع) بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوتِ》 ♦️در این موقع، حال ابی عبدالله(ع) تغییر کرد، به طوری که مُشرف به مرگ شد. 《وَ صاحَ بِنِسائِهِ وَ عَیالِهِ ؛ دَعَنُه! فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله》 ♦️فریاد زد و خطاب
به زنان و اهل بیتش فرمود : رهایش کنید، او ممسوس(شیدا شده ) در ذات خدا و شهید در راه خداست.(۵) به امر امام(ع) او را رها کردند و علی(ع) عازم میدان شد و شروع به خواندن رجز کرد. 《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)، نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)》 ♦️من علي پسر حسين پسر علي(ع) هستم. به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولي هستيم.(۶) 👈سپس به لشكر دشمن حمله كرد و جانانه جنگید و جمع بسيارى را كشت. تشنگی مفرط علی اکبر(ع) او را نزد پدر بازگرداند، در حالی که زخم بسيارى بر تن داشت. به امام(ع) عرض کرد : 《يَا أَبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟》 ♦️پدر جان! تشنگى جانم را به لب رساند و از سنگينى اسلحه آهنين سخت ناراحتم. آيا جرعه آبى هست؟ امام حسين(ع) گريه کرد و فرمود : پسر جانم! كمى دیگر به جنگ ادامه بده ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت محمّد(ص) را ملاقات كنى و او با كاسه اى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد؛ آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد. علی اکبر(ع) برای بار دوم به ميدان بازگشت و كارزار عظيمى نمود. تا اینکه مرة بن مُنقذ لعین سر راه او را گرفت و نيزه‌اى به او نواخت و او را به زمین انداخت.(۷) طبق نقل علامه مجلسی حضرت على اکبر(ع) بر روی گردن مرکب افتاد. 《فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى عَسْکَرِ الْأعْداءِ》 اسب او را در میان لشکر دشمن برد. و بدین ترتیب لشكر دورش را گرفتند. 《فَقَطَّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً》 ♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۸) علی اکبر(ع) در این حین پدر را صدا زد : 《يَا أَبَتَاهْ! عَلَيْكَ السَّلَامُ! هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا》 ♦️پدرم خداحافظ! اين جدّم است كه بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد : هر چه زودتر نزد ما بيا. سپس ناله ای زد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. امام حسين(ع) خود را به بالينش رساند و بالای سر او نشست. 《وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️و صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت و فرمود : 《یا بُنَیَّ! قَتَلَ اللهُ قَوْماً قَتَلُوکَ ما اَجْرَاَهُمْ عَلَی اللهِ وَ عَلی اِنْتِهاکِ حُرْمَتِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦️پسرم خداوند قومی را که تو را کشتند را بکشد. چه جراتی کردند بر خداوند و هتک حرمت رسول خدا(ص)! 《وَ عَلی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفاء》 ♦️و بعد از تو وای بر دنیا!(۹) زیارتى که با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است درباره شدت این مصیبت مى‌خوانیم : 《وَلاتَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبیکَ زَفَرَةٌ》 سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت.(۱۰) در اين هنگام حضرت زينب(س) از خيمه بيرون دويد در حالتى كه ندا مى كرد : 《ياحَبيباهُ! يَابْنَ اءَخاهُ! يَا ثَمَرَةَ فُؤادَاه! يَا نُورَ عَينَاه!》 سپس خود را بر روى بدن پاره پاره ی على اكبر(ع) افكند، امام(ع) خواهر را از روى جنازه على اكبر(ع) بلند كرد به نزد زنان برگردانيد. و به جوانان بنی هاشم فرمود : 《یافَتَیانَ بَنِی هَاشِم! اِحمِلُوُا اَخاکُم اِلَی الفُسطَاطِ》 ♦️جوانان بني هاشم بياييد و جنازه برادرتان رو بید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟! 📝شعر : يك پسر گم كرد يعقوب، از فراقش گریه کرد، چون نگريم من كه يك عالم گُهر گم كرده ام؟ خودم دیدم که صحرا لاله گون بود، زمین از خون یاران غرقه خون بود، خودم دیدم که نور چشم زهرا(س)، جراحات تنش از حد فزون بود! 📚منابع : ۱)مَن‌ لایحضرُه‌ الفقیه شیخ صدوق، ج۱، ص۱۷۵ ۲)ریاضُ الابرار جزائری، ج۱، ص۵۹ ۳)کشف الغُمه اربلی، ج۲، ص۱۰۲