#وداع_با_ماه_شعبان
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟
صاحب "حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان
سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مــــرا خطّ امانـــــی دادند ...
کشته ی خال توام، خط امان را چه کنم؟
کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان
پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟
کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش
آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟
زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است
وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟
رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم
با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟
غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل
سینه خالی ز معانی ست، بیان را چه کنم؟
✍#علیرضا_قزوه
#مناجات_با_خدا_مناجات
افسوس که اشتباه کردم
پروندۀ خود سیاه کردم
در ملک تو روزی تو خوردم
در محضر تو گناه کردم
این عمر عزیز خویشتن را
در صرف گنه تباه کردم
تو از گنهم نگاه بستی
من بر کرمت نگاه کردم
پشتم ز گنه خمید اما
رو سوی تو گاهگاه کردم
با سوز درون خود نفس را
در سینه شرار آه کردم
یارب به کرامتت ببخشا!
بد کردم و اشتباه کردم
«میثم»! همه جا محیط نور است
من سر به درون چاه کردم
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
〰▪️〰▪️〰▪️〰▪️
باز رو گرداندم از تو باز رو دادی به من
باز رو گرداندم از تو باز رو دادی به من
با همه بی آبرویی آبرو دادی به من
شرم میکردم دگر در محضرت لب وا کنم
باز میبینم مجال گفتگو دادی به من
قطره ای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف
جرعه ای میخواستم دیدم سبو دادی به من
خاک بودم آدمم کردی به دست رحمتت
خار بودم بهتر از گل رنگ و بود دادی به من
چشم خشکم بود خالی رویم از عصیان سیاه
اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من
از ولادت آرزوی سوز و شوری داشتم بیشتر از آنچه کردم آرزو دادی به من
گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم
از سرشک دیدگان آب وضو دادی به من
همچو شمعم قطره قطره آب کردی سوختی
در دل شب گریه بی های و هو دادی به من
با غبار راه زوار علی شستی مرا
در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🌟زمزمه مناجات امام زمان عج
ای یوسف فاطمه
آرزوی همه
نام زیبای تو ، برلبم زمزمه
باز میریزد اشک من
بیا یابن الحسن
طالب خون آن ارباب بی کفن
مانده بر لبها ذکر جدایی
یوسف زهرا مولا کجایی
مولای بی قرینه آقا جان بیا
ای یوسف مدینه آقا جان بیا
🌟بیا یابن الحسن
ای پناه بی کسان
آقای مهربان
دست من را مولا
به دستت برسان
چون صبح جمعه شده
تذکرمو بده
این روزا کربلا
چه صفایی میده
گر تو یک نظر بر من نمایی
شاید من شدم کرب و بلایی
امروز از تو کربلا میگیرم آقا
گر نیایی بی تو من میمیرم آقا
🌟
مناجات با امام زمان (عج)
ای دلبر و دلدار من
ای شمع شام تار من
می میرم از جدایی - می میرم از جدایی
سرگشته ام من کو به کو
ای آرزوی آرزو
یابن الحسن کجایی - یابن الحسن کجایی
توباغ گل هستی و من خار توام
ای عمر من عمری گرفتار توام
ای یوسف زهرا سر بازار تو
باقیمت جانم خریدار توام
(یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن)
ماه منیرم روی تو
باغ بهشتم کوی تو
ای ماه عالم آرا - ای ماه عالم آرا
ای جان من جانان من
کی می شود یابن الحسن
ترا کنم تماشا - تراکنم تماشا
ای من فدای روی چون ماهت بیا
هفت آسمان شد تیره از آهت بیا
تو از کدامین کوچه می آیی بگو
تا من بیایم بر سر راهت بیا
(یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن)
روی تو باشد قمرم
خال تو باشد حجرم
ای کعبه وصالم - ای کعبه وصالم
ای آفتاب من بیا
یک شب به خواب من بیا
تامن به خود ببالم - تا من به خود ببالم
سوزو نوا و زمزمه گوید بیا
سقا کنار علقمه گوید بیا
هستی کجا ای یادگار فاطمه
در بین کوچه فاطمه گوید بیا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه امام حسین علیهالسلام و کربلا_سبک امام رضا قربون کبوترای حرمت.....
سلام آقا قربون محبّتات
باز منو کشوندی بینِ نوکرات
سلام آقا یاقتیلَ العبرات
روبهروم بشین بذار بگم برات
خبر داری میدونی گنهکارم
اما باز آبرومو نمیبری
خبر داری چرا دارم میبارم
من کجا و این لباسِ نوکری
پناهِ منی امام حسین
تو روزایِ بیکسی و غم
من از تو فقط تو رو میخوام
میام به حرم قدم قدم
حسین ۴
سلام آقا من کجا و علمت
گدا شد گریهکنِ محرّمت
سلام آقا با دمِ محتشمت
شده سینهزن حسن تو حرمت
نعمَ الامیر تویی شاه و من فقیر
آقاجون دوباره دستمو بگیر
تویی مُجیر من تو دامِ نفس اسیر
کاش بشم من پایِ بیرقِ تو پیر
الهی پای همین عَلم
یه روز عاقبتبهخیر بِشم
یه روز با نگاهِ دلبرم
حسینی مثِه زهیر بشم
حسین ۴
#محرم #زمزمه #امام_حسین_علیه_السلام
#کربلا
خوشا بحال زائرات ارباب
چقد دلم تنگه برات ارباب
بزا بیا به کربلات ارباب
حسین زهرا
بزا منم مسافرت باشم
کبوتر مجاورت باشم
یعنی میشه که زائرت باشم
حسین زهرا
دلت میاد که جا بمونم من
حرم نیام کجا بمونم من
هوای کربلا به سر دارم
دوباره زائر علمدارم
خدارو شکر به تو گرفتارم
تو پادشاهیو منم رعیت
براتمو گرفتم از روضه ات
همیشه خیر دیدم من از هیئت
حسین زهرا
⏪ان شالله با هم بریم کربلا این یه مصرع رو بخونیم با همدیگه
من از دعای مادرت زهرا
رسیده ام به کربلا آقا
⏪بوی محرم داره میاد، همتون دلتنگ حرم امام حسینید میدونم، خوش بحال اونایی که دهه اول تو حرم اربابند
به روی لب نوای چاووشه
شرار غم تو سینه میجوشه
تنگه دلم برای شیش گوشه
منم غلام مادرت زهرا
منم گدای خواهرت آقا
میخوام بیام حرم همین حالا
حسین زهرا
جوونیمو میدم برای تو
تا که بیام به کربلای تو
بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
خاتون آب هستی و پاک و مطهری
آری به اتنخاب خدا و گواه او
تنها تویی که لایق عشق پیمبری
در دامن تو مادر عالم سه ساله شد
شایسته از مقام تو شد شأن مادری
گرد و غبار راه تو معراج جبرئیل
تفسیر واژه واژه ی آیات کوثری
بانو شنیده ام که وخیم است حال تو
در کنج خانه گشته ای از غصه بستری
گرچه کتا ب زندگی ات رو به آخر است
شأن عیادت از تو مقام پیمبر است
وقتش شده که دختر خود را صدا کنی
بر روی نازدانه ات آغوش وا کنی
وقتش شده که شانه به گیسوی او زنی
با یک دو بوسه درد دلش را دواکنی
باید دو گوشواره خود را به او دهی
تا هدیه عروسی او را ادا کنی
چیزی به عمر خود ز پیمبر نخواستی
وقتش شده از او طلب یک عبا کنی
از عرش پنج تا کفن آمد برای تو
خوب است پنجمین کفنش را سوا کنی
رفتی و داغ تو به دلش کوه غم گذاشت
غصه شروع شد که دگر مادری نداشت
مادر نداشت حرف دلش را به او زند
حرف از غمی که مانده میان گلو زند
مادر نداشت در شب جشن عروسی اش
تا حرف دخترانه خود را به او زند
مادر نداشت پشت در او را صدا کند
ناچار شد به خادمه خویش رو زند
پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد
مادر نداشت پیرهنش را رفو زند
مادر نداشت زخم تنش را نشان دهد
با یک نفر دم از غم راز مگو زند
زهرا که رفت نوبت زینب دگر رسید
او میدوید و قاتل ارباب می دوید
موسی علمیرادی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️