#نوحه_عبدالله_بن_حسن ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده منم یاورت ، شَهِ بی کفن فدایت شوم ، عموجانِ من #ملودی_دوم برای یاری تو در میانِ مِیدانم تنم شود سپر پیکرت عموجانم ... #ملودی_سوم یا ذلت با یزید یا عزّت با حسین تا پای جان بمان در بیعت با حسین ( لبیک یا حسین ) تکرار منم یاورت ، شَهِ بی کفن فدایت شوم ، عموجانِ من یا ذلت با یزید یا عزّت با حسین تا پای جان بمان در بیعت با حسین ( لبیک یا حسین ) تکرار شب بیعتت ، شب سرنوشت جدا از تنم ، شده دست من فدایت شوم ، عموجانِ من پیشِ چشمان تو میزنم دست و پا فریاد آخِرم : اَنَا بْنُ الْمُجْتَبی ... ( لبیک یا حسین ) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 22/5/1400

قسمت اول #نوحه_حضرت_قاسم ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده روی خاک صحرا ماندی بینِ اعدا تا دیدم تنت را من افتادم از پا #ملودی_دوم ببین غرق خون گشته چشمانم تویی یادگارِ حسن جانم ( حسن یاحسن ... ) تکرار #بند_دوم وقت نوجوانی ، جسمت شد خزانی از داغ تو قاسم گشتم قد کمانی #ملودی_دوم خداحافظ ای یاس گلگونم زِ داغ تو گریان و دلخونم ( حسن یاحسن ... ) تکرار #بند_سوم نامت جاودان چون سردار جمل شد بهر تو شهادت اَهْلا مِنْ عَسَلْ شد #ملودی_دوم تو درنوجوانی خزان گشتی که مضروب نامردمان گشتی ( حسن یاحسن ... ) تکرار #بند_چهارم هستی « یَابْنَ الزَّهْرا » تا روز قیامت بهر نوجوانان الگوی شهادت #ملودی_دوم شماآبروی دلیرانی شما عزت نوجوانانی ( حسن یاحسن ... ) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401

قسمت دوم #نوحه_حضرت_قاسم ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده پاتو نکِش روی زمین آتیش نزن به جونِ من با دیدنِ حال و روزِت بند اومده زبونِ من #ملودی_دوم عزیزِ من ، پُر از هِلالِ بدنِ تو وای قاسمم شد تیر و نیزه ، کفنِ تو به پیکرت ، چسبیده این پیراهن تو ( وای قاسمم ... ) تکرار #بند_دوم همه با تیر و نیزه ها به پیکرت رنگ میزنند گفتی یتیمِ حسنم به طرفت ، سنگ میزنند #ملودی_دوم اینجا شده شبیهِ روزای مدینه توو اِزدحام شکسته میشه دست و سینه همه دارن ، ازعلی و فاطمه کینه برمیدارم از روی خاکا پیکرت رو من چی بِدِم جواب این مادرت رو این ضربه ها ، ریخته به هم بال و پَرت رو #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401

قسمت سوم #نوحه_حضرت_قاسم ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده مَرکب سوارِ کوچکِ کربُ بلا شدی زهرا شدی ، علی شدی و مصطفی شدی وقتی عسل ، زِ لعلِ لبت بوسه ای گرفت تنها سواره ی ِ حسنِ مجتبی شدی از بس عزیز هستی و از بس که محشری بینِ قنوت زینب کبری دعا شدی دل ها شکست و غُصّه حرم را فرا گرفت وقتی که از کنار عمویت جدا شدی بند رکاب حسرت پای تو را کشید تا راهی میانه ی دشت بلا شدی دانه به دانه موی عمویت سفید شد وقتی زمین فتادی و وقتی که تا شدی در بینِ معرکه چقدَر نیزه خوردی و پَرپَر شدی ، خلاصه شدی ، نخ نما شدی یک نیزه دار جسم تو را بر زمین زد و بر زیر نعل کُشته ی بی انتها شدی #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401

قسمت چهارم #نوحه_حضرت_قاسم ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده #ذکر_پایان_سینه_زنی از اَزل در طَلَبَت چشم ترَم گفت « حسين » هركجا بال زدم ، بال و پرَم گفت « حسين » مادرم داد به من شیرِ محبت اما من حسيني شدم از بس پدرم گفت « حسين » تا گُل ِ نام تو واشد به لبم باز « پدر » گفت شكر تو خدايا پسرم گفت « حسين » هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت « حسين » #شاعررضا_حمامي_آراني #دو_دمه ذکر یازهرا گرفته زیر سُمِ اسب ها مجتبی یِ کربلا مجتبی یِ کربلا بند بندِ پیکرش یا رب شده ازهم جدا مجتبی یِ کربلا مجتبی یِ کربلا ( واحسن و واحسین ) تکرار یا حسین یاحسین ... #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401

#نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده شد روی دستم غنچه پَرپَر واویلتا از داغِ اصغر #ملودی_دوم قنداقه گلگون گشته ، ای وای ( حنجرش پُر خون گشته ، ای وای ) 2 #ملودی_سوم می ریزد خونِ گرم او بر دستان لرزان من می بارد بر قنداقه اش ( اشکِ غم از چشمان من ) 2 ( واویلا ، واویلا ) تکرار اصغرم ، واویلا { تکرار بند اول ... } #بند_دوم چشمانش را آهسته بستم 2 میخوابد آرام روی دستم #ملودی_دوم دیگر این غنچه گشته سیراب تیر دشمن داده به اوآب 2 #ملودی_سوم در بینِ میدان حرمله بار دیگر زد آتشم تیر از حلقِ شش ماهه ام با دست لرزان میکِشم ( واویلا ، واویلا ) تکرار اصغرم ، واویلا { تکرار بند اول ... } ( غنچه ی سرخ پَرپَرم علی یِ اصغرِ حسین ) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 1393 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh

#نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده در کنارت ، چو ابری ببارم من که آبی ، برایت ندارم لایی لایی ، گُل بی قرارم #ملودی_دوم هر چه گشتم علی بینِ این خیمه ها قطره آبی نبود ، غیر از این گریه ها ( آه و واویلتا آه و واویلتا ... ) تکرار #بند_دوم لالایی لالایی ، بخواب در برِ من لالایی لالایی ، گلِ پرپرِ من لالایی لالایی ، علی اصغرِ من لالایی لالایی ، علی اصغر من #ملودی_دوم عمه ات آمده ، تا که خوابت کند با دو چشم ترَش سیر از آبت کند ( آه و واویلتا آه و واویلتا ... ) تکرار #بند_سوم رنگ و رویت شده مثل مهتاب روی دستم شدی سرد و بی تاب ( شاید آمد عمویِ تو با آب ) 2 #ملودی_دوم در حرم ، جای آب گریه دارد رباب کودکم تشنه و خیمه ها قحطِ آب ( آه و واویلتا آه و واویلتا ... ) تکرار یا حسین ، یا حسین ... #تک_بیت_پایانی تازه میخواست گُلم بشکفد و باز شود زود گُلچین ، گلِ من چیدی و پَرپَر کردی ... ( واویلا واویلا ... ) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 1394 @Arsheyan_Eshgh

#نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده مادرت شد ، دل پریشان پایِ گهواره گردیده گریان جان رسیده ، بر لبانم ( روی دستم بخواب ای علی جان ) 2 #ملودی_دوم لایی لایی ، خورشید اهل حرم بی قرارم ، دل خون و مضطرم از غم تو میسوزد جگرم ( اصغرم ، جانم علی ) تکرار #بند_دوم ( می نشینم ، روبرویت می زنم شانه بر تارِ مویت ) 2 منتظرهستم بیاید ، همرهِ مشکِ آبی عمویت #ملودی_دوم برده قلبم را این تاب و تبت من فدای خشکی لبت روضه خوان گشته عمه زینبت ( اصغرم ، جانم علی ) تکرار #بند_سوم ( تو امید ، قلب مایی مردِ شش ماهه ی کربلایی) 2 با همین سنِ کم خود یاور راه و دینِ خدایی #ملودی_دوم مثل یک کوهِ با صلابتی مثل اجدادت با شجاعتی حامی و سرباز ولایتی ( اصغرم ، جانم علی ) تکرار 15/6/1398 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh

قسمت سوم #نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده تیر از کمان حرمله پریده از گوش تا گوش علی دریده #ملودی_دوم یا رب به زهرای بتول قربانی ام ، بنما قبول ( جانم حسین ، جانم حسین ... ) تکرار #بند_دوم بالا بگیرم پرده ی حرم را از دورُ بینم روی اصغرم را #ملودی_دوم هنگام لالایی شده اصغر تماشایی شده ( جانم حسین ، جانم حسین ... ) تکرار ای جان جانانم حسین ... #قم_مسجد_امیرالمومنین ( علیه السلام ) 11/11/1399 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh

#نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده گُلِ کوچک و سپید حسین تو هم میشوی ، شهیدِ حسین #ملودی_دوم دیدم خواندی رَجَز بر دستان پدر گفتی بر دست او ، باشم سپر ( مولانا یا حسین ) تکرار #بند_دوم اگر تشنه لب ، اگر نیمه جان نگاه تو بود ، سوی آسمان #ملودی_دوم با بالی غرق خون پروازت دیدنیست لشکر شد زیرو رو اِعجازت دیدنیست ( مولانا یا حسین ) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 24/5/1403 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh

قسمت پنجم #نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیهم السلام ) #استاد_حیدرزاده در خیمه نمانده حتی قطره آبی روی دستم ای کاش یک لحظه بخوابی #ملودی_دوم ببین خسته حال و پریشانم « تَلَظّی » نکن ای علی جانم ( علی یا علی ...) تکرار « تکراربند اول » #بند_دوم گریان گشته اصغر چشم مادر تو ترسم تیرِ دشمن بوسد حنجر تو #ملودی_دوم ببین حرمله بی امان آمد به همراه تیر و کمان آمد ( علی یا علی ...) تکرار #بند_سوم لالایی علی جان طفل بیقرارم خشکیده لبانت من طاقت ندارم #ملودی_دوم لالایی علی طفل بی شیرم نظر کن ز داغت زمینگیرم ( علی یا علی ...) تکرار #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh

قسمت ششم #نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیهم السلام ) #استاد_حیدرزاده ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح دست و پا زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکی که ترکند لب دور دهان ندارد ای حرمله مکِش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تابِ تیرو کمان ندارد #شاعر_استاد_سازگار از بس میسوزی ، امشب نمیزاری من شعرم رو بخونم ... بزار یه بیت بگم با هم بسوزیم ، آخه کسی که تیر میخوره ، یه آخ میگه ، یه ناله میزنه ، اونقدر بی تاب بود ، حتی یه ناله هم نزد ، ابی عبدالله فقط متوجه شد علی یه تکانی خورد ، یه نگاه کرد : « فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن » ... من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم در وجودم سکناتِ علی اکبر دارم نسبِ هاشمی ام کار خودش را کرده جگر حمزه ، دلِ فاتح خیبر دارم سِنِّ کم از نظرِ نسل علی مطرح نیست کوچک اما اثرِ مالک اشتر دارم همه کردند سر و جان به فدای پدرم کسر شأن است ببینند که من سر ، دارم در سپاهی که عمویم شده فرمانده ی آن حکم جانبازی و سربازیِ لشگر دارم من ز نسل علی ام که زِرهش پشت نداشت حرمله کمتر از آنست زره بردارم کوفه و شام بترسید که من در رگِ خود خونِ قتّالِ عرب حضرت حیدر دارم #شاعر_مهدی_مقیمی #هیئت_ثارالله_قم 12/5/1401 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh