eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
331 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
25966-1668012061213.mp3
330.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای نور چشم مصطفی فاطمه جان علی مرتضی فاطمه عبد خدا خیر النسا فاطمه نور ایمان تویی بر علی جان تویی گلی ز گلشن ولایی در دو جهان امید مایی یا فاطمه یا فاطمه جان۲ گل علی نموده ای تو احسان دوباره امشب بر تو گشته مهمان درد مرا زهرا نما تو درمان به اذن خدایی به هر درد دوایی ز جمع ما مادر سادات روا نما جمله ی حاجات یا فاطمه یا فاطمه جان۲ بعد از نبی از مرتضی گسستند با یکدگر پیمان کینه بستند پهلوی تو در پشت در شکستند بانوی دلغمین شدی نقش زمین جان علی آمده بر لب خون شد دل مظلومه زینب یا فاطمه یا فاطمه جان۲ خون شد دلت از جور این زمانه بعد از نبی آتش زدند به خانه تو را زدند به ضرب تازیانه دل تو خون نمود صورتت شد کبود ای وای از این ظلم و کینه خون شد دل ماه مدینه یا فاطمه یا فاطمه جان۲ قامت زینب زین ستم خمیده صدای ناله ی تو را شنیده رنگ از رخ حسین تو پریده حسن جان بر لب است خونجگر زینب است غنچه گل از شاخه جدا شد در پشت در محسن فدا شد یا فاطمه یا فاطمه جان۲ (سبک: حاج اکبر ناظم ) رضا یعقوبیان حضرت زهرا (س) نوحه
5005_1614757926771.mp3
1.54M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تو این کویر خستگی بال و پری شکسته دارم هیچ کی نمیشه باورش که من سری شکسته دارم 2 کنج این سیه چال می گیرم بونه دوباره دل شکسته ی من از این غم خونه دوباره اونکه برام می سوزه دل زندونه دوباره دلی شکسته دارم/ به خون نشسته دارم/ دستای بسته دارم/ وای وای وای در کنج این سیه چال/ وقتی که میرم از حال/ میشم شهید گودال/ وای وای وای فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2 برای فرزندم رضا دلم گرفته و می سوزم چشمای غرق خونمو به پاشنه ی این در می دوزم 2 تنم داره می سوزه به زیر این تازیونه می افته هی به جونم این نامرد چه وحشیونه حلقه به حلقه زنجیر پر از لخته های خونه بازم دارم می بارم/ خسته و بی قرارم/ دیگه توون ندارم/ وای وای وای موهام شده پریشون/ بادیده های گریون/ تنم شده پر از خون وای وای وای فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2 ساق پاهام شکسته و توون راه رفتن ندارم از درد پهلوهام همش من سر روی سجده میذارم 2 نفس دیگه نمونده به زیر این بار زنجیر از عمق دل کشیدم به سختی آه نفسگیر امون از این زمونه امون از دستای تقدیر دلم فتاده در تب/ چشمام می باره هرشب/ به یاد عمه زینب/ وای وای وای وای از نثار دشنام/ سنگ زدن از روی بام/ از ناله های الشام/ وای وای وای حسین غریب مادر 3 یا جدّاه 2 شاعر : رضا تاجیک
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حساس ترین آینه را می بردند بر شانۀ سنگ ها، کجا می بردند؟ با اینکه سلیمان زمانت بودی! تابوت تو را غلام ها می بردند تابوت نه، اشتباه گفتم ای وای با تخته ی پاره ای تو را می بردند با ساق شکسته پیکرت را، ای کاش پیچیده میان بوریا می بردند از تختۀ در، دست و سرت آویزان گیسوی تو در باد رها می بردند تا خشک شود نموری پیرهنت باید بدنت به کربلا می بردند آیینه ی تکه تکه ای بودی که از قصد، تو را چه با صدا می بردند ای کاش به جای جسر بغداد آقا بر نیزه سرت شام بلا می بردند شاعر:وحید قاسمی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعا گم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تارکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه، در سینه به ضرب بی هوا گم می شود از یهودی ضربه خوردم خوب می دانم چرا گوشوار بچه ها در کربلا گم می شود ***قاسم نعمتی
17420_1614702189070.mp3
379.3K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حاج رضا یعقوبیان گل پیغمبر موسی جعفر کاظمین گشته از غمش محشر آه و واویلا (۲) هفتمین مه شد راحت از غم ها می رود سوی حضرت زهرا آه و واویلا کاظمین باشد در عزا امشب از غم موسی کربلا امشب آه و واویلا شد شهید کین یوسف زهرا از غم داغش خون شده دلها آه و واویلا با دل سوزان دیده ی گریان جای موسی شد گوشه ی زندان آه و واویلا سندی از کینه بی بهانه زد گل زهرارا تازیانه زد آه و واویلا با خدای خود می‌کند نجوا شد ز داغ او غربتش معنا آه و واویلا مرگ خود را او از خدا میخواست هر کجا بهرش بزم غم برپاست آه و واویلا سوزد از داغش نورعین او شده در ماتم کاظمین او آه و واویلا خون دل عالم ز این همه بیداد پیکرش مانده بر پل بغداد آه و واویلا شد تنش تشیع آن امام پاک پیکر جدش پاره روی خاک آه و واویلا پیکر او بر دوش یاران بود جد او زیر سم اسبان بود آه و واویلا
3084_1614759568992.mp3
1.49M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 هنگام وداع با ناله شده گویی غم دل صدساله شده غرق محنم این ثانیه ها هستم به خدا دلتنگ رضا گشته وقت رهایی از دست زنجیر با دست تقدیر/ سر شد شب من دارم شوق پریدن سوی مدینه از زهر کینه/ خون شد لب من وای وای خَلِّصني يا رَب 2 روشن شده دل در این ظلمات یارم نشده جز صوم و صلات بودم شب و روز در حال سجود شد همدم من از اهل یهود بین زندان غمها شد پیکرم زخم از بس که بی رحم/ زد تازیانه از بغض کینه ی خصم رفته قرارم چشمان تارم/ دارد نشانه وای وای خَلِّصني يا رَب 2 دنیای غمم این آخر کار بارد نظرم چون ابر بهار بی و تابم و زار در وقت سفر شد نذر حسین این اشک بصر می خوانم من دوباره از کربلا و از سر جدا و/ از تیغ و دشنه دارم بر سینه داغِ یک قتلگاه و دست سیاه و/ لبهای تشنه وای وای خَلِّصني يا رَب 2 شاعر : احسان جاودان امام کاظم (ع) زمینه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 رفتی و من اسیر غم ها شدم رفتی و من تنهای تنها شدم رفتی و زینبت رو جا گذاشتی میون درد و غصه ها گذاشتی قرامون چی بود داداش خوبم حرفی بزن مقلب القلوب ام حرفی بزن ورنه به هم میریزم تربتتو روی سرم میریزم چرا نبردی منو با خود حسین خدای تو نخواسته لابد حسین خدا میخواسته خواهرت بمونه کنار نیزه ی سرت بمونه حکمتی بوده من به غم بشینم حکمتی داشته داغتو ببینم ببینمت به زیر نعل تازه ببینمت سواره روی نیزه نگو که گریه نکنم نمیشه پاره تن بی کفنم نمیشه غروب آخری که گریه کردم نگفته بودمت که برمیگردم !؟ پاشو ببین که زینبت - خمیده - یه بار دیگه به کربلا رسیده بعد تو غارت حرم شروع شد سپس اسارت حرم شروع شد پرده ی عصمت و حیا دریدند به ضرب و زور چادرمو کشیدند بعد تو دست زینبت رو بستند دوباره قلب مادرو شکستند بعد تو این قافله اواره شد گوش تمام بچه ها پاره شد بعد تو من اسیر خولی شدم اسیر سرباز جهولی شدم روانه ی کوفه شدم پس از تو به صورتم لطمه زدم پس از تو چه طعنه هایی که شنیدم حسین بر در دروازه رسیدم حسین درد و غم کرببلا یک طرف مصیبت شام بلا یک طرف مست هوس دور و برم میرقصید ابن انس دور و برم میرقصید دشمن هرزه ی تو بازی میکرد با سر و نیزه ی تو بازی میکرد حرمله حرف بد میزد ، شنیدی؟؟ به دختر تو حد میزد ، ندیدی؟؟ بگذرم از قوم یهودی نگم از رخ زخمی و کبودی نگم بگذرم از بزم شراب یزید بگذرم از حال خراب یزید نگویم از قلبم کبابم چه شد نگویم از حرف کنیزی که شد یه روزم اندازه ی سالی گذشت اگه بدونی به چه حالی گذشت شب شد و من موندم و جا نمازم!! باید که با غصه و غم بسازم چاره ی دیگه ای جز این نداشتم دخترتو خرابه جا گذاشتم گرسنگی کشید و جون به لب شد شام بلا رسید و جون به لب شد با دست زخمی طبق و نشون داد لب به لبت گذاشت و دیگه جون داد خونابه ی پرش یادم نرفته بوسه ی آخرش یادم نرفته خلاصه اینکه خواهرت بریده خواهر زار و مضطرت بریده خلاصه اینکه کوه داغ و دردم ببین چطور مدینه برمیگردم شاعر : علیرضا خاکساری اربعین حسینی (ع) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت رحمی بحال سید مظلوم ما کنید بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند این داغدیدگان حرم را رها کنید با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است دیگر برای قافله یک راه وا کنید ذکر علی اگر که گناه کبیره است پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید ما را محلِ برده فروشان روا نبود یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید حاج محمود ژوليده اسارت اهل بیت (ع) روضه
12658.mp3
680.5K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کی دیده که پرنده ای کنار لونه گم بشه یه مادری تو کوچه ای ، که داره خونه گم بشه آخه چطور تو رو زده ( که خون به چشمت اومده)2 ای جوان مرتضی نیمه جان مرتضی قدکمان مرتضی توی کمین نشسته و کمربه کینه بسته و یه نامه پاره پاره و یه گوشواره شکسته و بگوبه هرکی دشمنه کسی زن و نمیزنه ای جوان مرتضی نیمه جان مرتضی قدکمان مرتضی (س)
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حیدرم، افتاده ام از پا بدون فاطمه من شدم تنهاترین تنها، بدون فاطمه زندگی باصفایی داشتم، چشمم زدند زانویم می لرزد این شبها بدون فاطمه آخرش زهر خودش را ریخت دنیا بر دلم دلخوشی ها را گرفت از ما بدون فاطمه سر به صحرا می گذارم تا نفهمد هیچکس به چه حال افتاده این آقا بدون فاطمه گریه ‌امروز زینب را نشد بند آورم مانده ام چه می شود فردا بدون فاطمه روزگاری مَحرم دردم کنارم زنده بود سر به چاه آورده ام حالابدون فاطمه موقع بغض حسن فریاد کم می آورد پیر شد طفلی حسن اینجا بدون فاطمه بعد از این با اشک باید نیمه شبها سرکنم تشنگی های حسینم را بدون فاطمه ... مهدی نظری (س)
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 ای خانه دار خانۀ حیدر سفر مکن از شعلۀ غمت، دل من شعله ورمکن چشمی که اشک،طالع او را رقم زده دیگر نصیبِ غصّه و خونِ جگر مکن ای باخبر ز غربت من از فراق خویش طفلان داغدار خودت با خبر مکن این خانه ای که سوخت از شرار خصم بار دگر ز رفتن خود پر شرر مکن با هر نفس ز لعل لبت خون روان شود اینقدر فاطمه، به سوی در نظر مکن یکبار گشته ای سپر از بهر مرتضی دیگربس است، سینه به آهت سپرمکن کشتی مرا، چقدر گریه میکنی،بیا جان علی به خاطر من دیده ترمکن از غصه های بال و پرت درد میکشم بال و پرت شکسته و عزم سفر مکن ای قد کمان که قامتم از غصه تاشده پشتم کمان ز هجرخودت بیشتر مکن دردت یکی دو تا نبود،بیشماره است شب را به ناله های شبانه سحر مکن جانی که از مصیبت تو نیمه جان شده از هرم غصه های خودت شعله ور مکن اسلام مولایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 این روزها شب وسحرت طول می کشد حتی دقیقه در نظرت طول می کشد تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت در پیش چشم های ترت طول می کشد از کنج خانه تا دم در غصه می خورم از بس که راه مختصرت طول می کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم های پرت طول می کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی از بین کوچه ها گذرت طول می کشد بگذر از این محله که در وقت حادثه تا مجتبی شود سپرت طول می کشد تنگ غروب می رسی و درک می کنم درد دل تو با پدرت طول می کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام کردن پسرت طول می کشد گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست افسوس قصه جگرت طول می کشد تو می روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد هادی ملک پور