نوحه خروج قافله ی اسرا از کربلا به سمت کوفه
قلبِ زینب به غم مبتلا بود
موقع رفتن از کربلا بود
ناله دارد ای برادر
غرق اندوه و ملالم
می روم بی تو به کوفه
جان زینب کن حلالم
وا حسینا...
دلشکسته ازینجا می روم
دستِ بسته ازینجا میروم
کودکان از رنج و ماتم
غصه دار و نوحه خوان و
وامصیبت وامصیبت
دور من نامحرمان و
وا حسینا...
غم زده از نخل جان شکوفه
وعده ی ما دروازه ی کوفه
من به روی ناقه ها و
تو روی نیزه پریشان
من به لب مرثیه دارم
تو به لب آیات قرآن
وا حسینا...
#محرم
#محرم_۴۰۲
#محرم_۱۴۰۲
#خروج_کاروان
#روز_یازدهم #اسارت
نوحه روز یازدهم
هرگز کسی چون من تنِ بی سر نبوسید بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید
حیدر نبوسید زهرا نبوسید حتی نسیمِ صحرا نبوسید
وقتی که در دریای خون زینب شنا کرد لب را به رگ هایِ برادر آشنا کرد
گفت ای برادر کو رأس پاکت بینم چه سان من غلطان به خاکت
این سر که ریزد از لبش شهد حلاوت فردا به نوکِ نی کند قرآن تلاوت
با اینکه این سر مشکاتِ نور است مهمانسرایش کنجِ تنور است
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #یافاطمه_من_عقده_دل_وانکردم
شاعر: #شفق