4_5895721522982555499.mp3
12.09M
.
#حضرت_زینب #امام_حسین
#سیدرضانریمانی 🎤۱۴۰۲
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم
رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم
تصورم ز اسارت طناب بود اما..
بدون چادر و معجر گمان نمیکردم!
به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما..
به پاره پاره حنجر ! گمان نمیکردم
همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد
ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم!
گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم
ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم
قبول! بی توسفر میکنم به شام اما..
کنار شمر برادر گمان نمیکردم
تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند
به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم
سربریده به هرمادری نشان دادند
ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم
به آیه خواندن تو با همان لب زخمی
که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم
یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار
به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم
حسین قربانچه✍
#سیدپوریاهاشمی✍
..
4_6014624144929329896.mp3
14.54M
#مناجات و #روضه
عارضم خدمتت که ای یارم..
من به خال لبت گرفتارم
آنقدر از تو هرکجا گفتم
یک حسینیه ام که سیارم
پرچمت را بدوش من بسپار
فرض کن خشت روی دیوارم
گرچه گریه برای مرد بد است
مثل زن در غم تو میبارم
تربت تو نمازخوانم کرد
ورنه من سر به سجده نگذارم
نوکرانت برادر تنی اند
از حسودان روضه بیزارم
خودمانی بگویم این خط را
آی مشتی به تو بدهکارم!
به گنهکاریم نگاه نکن
مرد و مردانه دوستت دارم
گریه کردیم و خوب شد زخمت
برکتی داشت اشک بسیارم
به همه گفته ام رفیق توام
به بقیه نگو که سربارم
راه را باز کن که خسته شدم
ارزومند روز دیدارم
..
بعد تو بد گذشت بر زینب
زخمی داغ کوچه و بازارم..
#سیدپوریاهاشمی ✍
#امام_حسین
.
4_5825750393992255216.mp3
21.51M
#مناجات
خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را
دلا بسوز که گم کرده ام نگارم را
نشسته ام سر راهت بلند میگریم
مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را
جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات
که من به عشق تو ول کرده ام دیارم را
هزار بار دعای خودت نجاتم داد
ببخش یاد نکردم یک از هزارم را
به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش
به هم نریز عزیزم تو روزگارم را
بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم
گذاشتم به سوی خیمه ی تو بارم را
دلی که سوخته را هدیه میکنم بردار
بریز دورو بر خیمه ات غبارم را
بگو به نوکری خیمه ات قبول شدم
به دست راست بده حکم افتخارم را
مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست
به کربلا ببر این قلب بی قرارم را
به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم
چه بد زدند امام بزرگوارم را
#سیدپوریاهاشمی ✍
#امام_زمان
.
.
#مناجات_عرفه
مناجات #روز_عرفه
حالا که غیر گریه مرا راه چاره نیست..
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
حالا که توشه از رمضان برنداشتم..
جز خانه ی تو خانه دیگر نداشتم
امروز داد میزنم از درد بارها..
شاید نظر کنند به من سفره دارها
بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز
این روح کهنه را تو خدایا ز نو ساز
موی سرم یکی یکی آری سپید شد
هی نوبت گناه و گناهی جدید شد
من پست و روسیاه.. ولی دوست دارمت!
باور کن ای خدای علی دوست دارمت!
دست مرا بگیر گرفتارم این غروب
حال و هوای صبح نجف دارم این غروب
از آن زمان که نام علی را شنیده ام
از هرکسی به غیر علی دل بریده ام
گر قصدتان مدارج توحید گفتن است.
توحید ما فضایل مولا شنفتن است
کاری برای خویش نکردم خدای من!
چیزی نمانده تا به محرم خدای من!
هرچند حال من وسط بزم عالی است
جایم چقدر پیش حسینِ تو خالی است!
حجش چه شد؟!غریب و پریشان چه میکند؟
حاجیِ ما میان بیابان چه میکند؟!
حجِ حسین رنگ هُم الغالبون گرفت
صحرا هم از تشرّف او بوی خون گرفت
اینقدر با شتاب کجا میرود حسین؟!
با زینب و رباب کجا میرود حسین؟!
دیدی خلیل؟! خون خدای کریم کیست
دیدی خلیل؟! حضرت ذبح عظیم کیست
این شاه سرجداست سلام علی الحسین
ذبحش من القفاست سلام علی الحسین
زیر هزار نیزه به فکر شفاعت است
جسمش هزار و نهصد و پنجاه قسمت است!
یک عده میکِشند از آن تن لباس را
نیزه مزاحم است بگوید غیاث را
#مناجات
#عرفه
#سیدپوریاهاشمی ✍
.