#شهدای_خدمت
#شهید_جمهور
در قله میان ابرها باریدند
در پهنهی آسمان خدا را دیدند
چون در صف اول همه خادم بودند
از اول مجلس شهدا را چیدند
✍ #حسن_ونائی
.
#زمزمه
#نوحه
#سیدالشهدای_خدمت
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
#شهدای_خدمت
بند1⃣
یا رضا از این مصیبت، قلب ایران شد پر از خون
خادم صحن تو برگشته ولی چون لاله گلگون
اَلا نعم الامیر
به عشقت شد اسیر
بیا و از کرم
در آغوشش بگیر
رضا جانم رضا
بند2⃣
شب جمعه زائر کوی تو ای شاه غریب است
خادمی که روضه خوان روضه ی یابن الشبیب است
دلش شد مبتلا
به داغ کربلا
فقط میگفت حسین
در امواج بلا
رضا جانم رضا
بند3⃣
شهدای راه خدمت، بهر پابوسی رسیدند
در شب میلادت آقا، سوی تو با سر دویدند
شدند مهمان تو
گدای خوان تو
نهاده سر همه
روی دامان تو
رضا جانم رضا
بند4⃣
انقلاب ما به دست این شهیدان شد اقامه
نهضت خدمت به مردم بعد از این دارد ادامه
مرید رهبریم
فدای کشوریم
همه رزمنده ی
سپاه حیدریم
علی جانم علی
بند5⃣
گرچه ایران در عزای لاله هایش کربلا شد
جان به قربان شهیدی که سرش از تن جدا شد
رها شد پیکرش
به نیزه شد سرش
بگو ای روضه خوان
چه شد انگشترش
حسین جانم حسین
✍️به قلم: #جمعی_از_شاعران_تکیه_نوکری
انجمن تکیه نوکری مشهد
.
🏴 شعرخوانی #محمد_رسولی در مراسم وداع با پیکر #شهدای_خدمت در دانشگاه تهران
دیروز اگر بودند دوشادوش مردم
امروز برگشتند در آغوش مردم
آنها که محو عالم لاهوت هستند
آری، همینهایی که در تابوت هستند
پس چیست پایان دل آشوبی خدایا
لانعلم منهم به جز خوبی خدایا
یا رب ببین چشمان ما مبهوتها را
باور نداریم عکس بر تابوتها را
باور نداریم این چنین از ما گذشتند
در اوج میرفتند، از دنیا گذشتند
تا بینهایت، تا خدا پرواز کردند
راه شهادت را دوباره باز کردند
اینها رها کردند پشت میزها را
تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را
تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری
در امتداد جادهی خدمتگزاری
در گوشهای از مرزها در جای دوری
در راههای ابری و صعبالعبوری
مردی که عشق مردمش در سینهاش بود
شوق شهادت حسرت دیرینهاش بود
مردی که میفهمید درد کشورش را
آورد بین روستاها دفترش را
مردی از اقلیم بلند روشنایی
شد نسخهی اصلی تکرار رجایی
یادآور تصویر لبخند بهشتی
از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی
این مرد در آنروز با همسنگرانش
پرواز کرد و رفت سوی آسمانش
آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد
این دفعه ابراهیم از آتش نیامد
اینَک من و این چشمها که اشکریز است
بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است
درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد
آن مرد با عمامهی خاکی نیامد
برخیز ای آیینه! با تو کار داریم
ما به دویدنهای تو اقرار داریم
رفتی و بعد از سالها آرام خفتی
چیزی به ما از خستگیهایت نگفتی
رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم
امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم
مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد
مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد
تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش
قبل از خیابانها دل ما شد به نامش
تاریخ امروز است، فردا مینویسند
این جمعیت تاریخ ما را مینویسند
این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است
یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است
او یادمان داده است که هر لحظه دیر است
خدمت بدون میز هم امکانپذیر است
تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند
تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است
آری ادامه دارد آن راهی که رفتش
راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش
تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم
پایان کار او شهادت نیست مردم
::
ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما!
ای تکیهگاه مطمئن کشور ما!
دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی
ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی
این جمعیت با شوق دیدارت رسیده
آقا بیا که از سفر یارت رسیده
خورشید اگر باشی، چُنان ماهند اینها
آقا بیا که خستهی راهند اینها
هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است
آنکه فدای امر تو گردد، شهید است
آری! حیات ما، ممات ما حماسیست
لبخندها و اشکهامان هم سیاسیست
از جان گذشتن ادعا نه، پیشهی ماست
«یا لیتنا کنا معک» اندیشهی ماست
بیزار از مرگ به ناکامیست این جان
قربان جمهوری اسلامیست این جان
نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست
«یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست
::
ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب
«یا لیتنا کنا معک» سالار زینب
آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی
ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی
ما بیقرار داغ مظلومی غریبیم
گریه کنان روضهی ابن الشبیبیم
یابن الشبیب! امید آخر را بریدند
بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند
یابن الشبیب! این داغ، داغی بینظیر است
جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است
یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند
دستان اهل بیت را تا شام بستند
✍ #محمد_رسولی
.
#شهدای_خدمت
بهار آیینهای زیباتر از فصل زمستان است
که سرشار از هوای پرزدن تا اوج ایمان است
طلوع غنچهها آغاز دنیایی درخشان است
شهادت رسم خوبان است رسم حقپرستان است
سلام ای خادم امت سلام ای سید ابراهیم
سلام ای عاشق خدمت سلام ای سید ابراهیم
تو رفتی تا بماند راه پاکیهای بیمانند
ز دنیا پرکشیدی مثل خاکیهای بیمانند
نشستی در میان بیپلاکیهای بیمانند
کنار سفرههایی از خوراکیهای بیمانند
تو از جنس شهیدان بزرگ باصفا بودی
میان گریه مشغول تماشای خدا بودی
پس از تو عطر غم پاشیده شد روی سر ایران
سراسر ناله شد با رفتنت سرتاسر ایران
هنوز اما نگنجد غربتت در باور ایران
به این زودی چرا رفتی رییس کشور ایران!
تو از طوفان تهمتها سرافرازانه برگشتی
به استقبال آتش رفتی و پروانه برگشتی
هوای آسمان از خاک بهتر بود میدانم
دلت در آستان او کبوتر بود میدانم
جهانت جنس دیگر داشت دیگر بود میدانم
نگاهت لحظه لحظه در پیِ در بود میدانم
مصیبت ماندن و ماندن کنار اهل دنیا بود
سعادت با شهادت درک مولا در تماشا بود
جهان لطفی ندارد جز غمی همواره در آتش
شبیه سوختن با ماتمی همواره در آتش
میان شعلهها بیمَحرمی همواره در آتش
شوی تنهاترین در هر دَمی همواره در آتش
پرستوهای عاشق سربلند از شعلهها هستند
پری واکرده دنبال تمنای خدا هستند
دلم خوش بود دارد جمع میگردد ریاکاری
به لطف دست تو گم میشود اشرافیت آری
شود هر عافیتجویی به جان خلق چون ماری
ولی گویا به خون امضا شده درمان بیماری
تو اما رفتی و هرچند هستی تا ابد خرسند
بدهکاری به ما ای مرد تقواپیشه یک لبخند
جواب ابلهان را با سکوتی بیریا دادی
خروش سادهلوحان را به میدان صفا دادی
تو گفتی اِتّقوا الله و جوابی پر بها دادی
سزای لعنتیها را در آغوش خدا دادی
رفوزه میشود هر کس به دام تهمتی افتاد
ندارد همتی ناصر چو ناحق میزند فریاد
تو از دنیا تو از دنیا شدی راحت خداحافظ
شدی راحت از این دنیای پر زحمت خداحافظ
از این دنیای زشتِ غرقِ در تهمت خداحافظ
برو تا عرشِ آرامش برو جنّت خداحافظ
تو بخشیدی حریفان ظریف اهل ظلمت را
رقیبان ضعیف و پر تَعفّنهای تهمت را
مرا با خاطراتت میگذاری بعد از این تنها
شود تنهایی اما بیشتر در این زمین تنها
خداحافظ رفیق هر غمِ با آستین تنها
خداحافظ سلام بهترین بر بهترین تنها
همیشه عطر یادت ماندگار ای خادم سلطان
رییسِ تا ابد جمهوری اسلامی ایران
#مصطفی_کارگر ✍
#سیدالشهدای_خدمت
1_11482552699.mp3
3.29M
#امام_رضا
🌺هدیه به شهدای خدمت😭
#شهدای_خدمت
وهمراهانشون
الـٰلّهُـــــمَ؏َجــِّــلِلوَلــیِّـــڪَاَلْفــَــرَجْبحـــق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله علیها
.
🏷 #زمینه|#امام_حسین
#شهدای_خدمت
#مورخ_۳۱_۰۲_۱۴۰۳
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#ذاکر #مداح #خادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه روزی میرسه قبرم بشه خونم آقا
روزی که یه مشته خاکه زیره گونم آقا
تو میشه خودت بیای شونه هامو تکون بدی
سینهی کبودمو به مادرت نشون بدی
وقتیکه همه میرن کنار من بمونیو
که نماز شبه دفنمو خودت بخونیو
توی بغلت آروم بشمو
تو دست بکشی روی چشمو
با گریه منو پاکم کنیو
با دست خودت خاکم کنیو
چه قشنگه منو آقا به شما میشناسن
روضه ها منو به یاده حرمت میندازن
از حرم یه ذره تربته توی سجادم
هر جا هر کی گفت حسین یاده حرم افتادم
نوکره تو فرش زیره پاشو هم میفروشه
که یه بار دیگه بیاد زیارت شیش گوشه
رویای منه رویای حرم
رزقم شده با شب های حرم
ممنونه توام آوردی منو
آرامشه من یه کنجه حرم
یه کنج از حرم بهم جا بده
دلم تنگته خدا شاهده
هوای حرم هوای حسین
ببر کربلا به جای بهشت
۰
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متن کامل شعری که شاعر گرامی، جناب آقای #میلاد_عرفان_پور در مراسم وداع با پیکر #شهدای_خدمت در دانشگاه تهران قرائت کرد.
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
عشق وارستگی از فتنهی دلبستگی است
شوق برخاستن از مهلکهی خستگی است
عشق! ما را برهان از خودمان دیر شدهست
سفر از گردنهی نَفْس، نفسگیر شدهست
باز هم قافلهای آمد از آن قافلهها
مردهایی همه دلداده -از آن یکدلهها-
وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته
همه از مشغلهی خویش به او پیوسته
با شهیدان، همه از روز ازل همکیشاند
همه فرماندهی میدانِ گذشت از خویشاند
سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند
از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند
همه بیتاب، که پروانهی شمعاند همه
سخن از شعلهی عشق آمده، جمعاند همه
گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه
گفت لاحول و لا قوة الا بالله
پیکر سوختهشان را سحری خواهی دید
پیشمرگاند که از راه بیاید خورشید
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
آن دو سید چه شنیدند؟ شتابان رفتند
در دل کوه چه دیدند؟ شتابان رفتند
مگر آن لحظه کسی روضهی اکبر خوانده ؟!
که به هرگوشه، نشان از تن آنها مانده
به چه عطریست که در جنگل و مه پیچیدهست
آهویی میدود انگار رضا را دیدهست
قصهی عشق بنا شد به شنیدن برسد
کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد
حاج قاسم پی آنهاست چراغی با اوست
برف میبارد و سنگینی داغی با اوست
برف میبارد و دنبال تنی میگردد
مثل یعقوب پی پیرهنی میگردد
برف میبارد و سردش شده انگار جهان
دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان
.
#امام_زمان
سینه ی ما را سَبُک از محنت و آلام کن
این مصیبت دیده ها را لحظه ای آرام کن
هشت روز از رفتنِ آن هشت تا عاشق گذشت
اینچنین ما را ببر، خاک ره خُدّام کن
تازه فهمیدم فقط سلطان به دادم می رسد
دیر فهمیدم، ولی تو چاره زود هنگام کن
اسم و رسم من نمی آید به کار کفن و دفن
جان زهرا نوکر خود را بخر، گمنام کن
وقت تشییع جنازه بیقرار حیدرم
پیش آقای نجف، نام مرا اعلام کن
زیر خاک قبر، دست خالی من را بگیر
بسکه محتاجم، در آنجا بیشتر اکرام کن
ای همه دلتنگی عالم، کجایی کربلا!
وقت تلقین، روضه هایت را به من الهام کن
هر کجا حیران شدم، بر سر زدم، گفتم حسین!
پس مرا بیچاره ی آن شاه تشنه کام کن
با تن عریان و بی سر، گفت خواهر جان نترس
زیر این نیزه شکسته ها بیا پیدام کن
ای که دائم بوسه بر زیر گلویم می زدی
بوی مادر را کنون از حنجر استشمام کن
#مناجات_با_امام_زمان عج
#شهدای_خدمت
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
شهید خدمت
#آیت_الله_رئیسی
عاشقان اهل بیت بوده رئیسی حیدری
این شهید راه حق بوده مطیع رهبری
تسلیت یابن الحسن۴
زندگیش ساده بود و چون حسین آزاده بود
بهر جان دادن به راه کشورش آماده بود
تسلیت یابن الحسن۴
این گل پرپر شده دارد هزاران ویژگی
در میان چهره ی او کس ندیده خستگی
تسلیت یابن الحسن۴
او که بوده خادم مولا علی موسی الرضا
خدمت او کرده او را نزد مردم پر بها
تسلیت یابن الحسن۴
در ره خدمت رئیسی عاقبت گشته شهید
خدمت شایسته کرد،شد نزد زهرا رو سپید
تسلیت یابن الحسن۴
او شهید خدمت است و رهبری را نور عین
در تمام زندگی شد رهرو راه حسین
تسلیت یابن الحسن۴
او شهید خدمت و شد با شهیدان همنشین
اجر او با حضرت مولا امیرالمومنین
تسلیت یابن الحسن۴
#رضا_یعقوبیان ✍
#شهدای_خدمت
4.75M
مراسم نکوداشت #شهدای_خدمت
#حاج_مهدی_ایروانی
خادم ملت یعنی
همه بگن یه خواب راحت کن
بسه یه ذره استراحت کن
تو دفترت بشین و خدمت کن
خادم ملت یعنی
با مردمت باشی تا پای جان
صبح باشی تهران و غروب کرمان
بهت بگند سید محرومان
خادم ملت یعنی
همونکه مولا علی فرموده
نداشته باشی خواب آسوده
تا بشکنی دستای آلوده
خادم ملت یعنی
پشت سرت حرف و سخن باشه
عاقبتت شهید شدن باشه
لباس نوکریت کفن باشه
خادم ملت یعنی
نوکر بی نام و نشون باشی
با همه کس تو مهربون باشی
رئیس باشی و روضهخون باشی
خادم ملت یعنی
آخرشم مثل حسین تنها
تنت بمونه شب توی صحرا
همینه ختم کار نوکرها
#سبک_ناحله_الجسم_یعنی
متن شعر شهید رئیسی
.
#اربعین_شهدای_خدمت
#شهید_جمهور
یک اربعین دلتنگ مردی خسته ایم ما
یک اربعین دربُهت وغم بنشسته ایم ما
یک اربعین نا باوری از داغ آن مرد
یک اربعین هجران ودوری غصه ودرد
یک اربعین درسوگ وهجران رئیسی
قربان هشت آلاله قربان رئیسی
مردی که درسختی گشاده بودرویش
خدمت به مردم بود فوق آرزویش
افسوس دیگر رفت آن مرد الهی
قلب وطن را داغ زد از این جدایی
مردی که عمری بار تهمتها کشیده
آخر در آغوش رضا خوش آرمیده
به قصدغربت هرکسی ازجان بکوشید
پیراهن سرخ شهادت را بپوشد
آری شهادت لایق بی ادعاهاست
مزدخلوص وعشق پاک بی ریاهاست
دل سوخت ازقلبی که قبل ازسوختن سوخت
قلب«رئیسی»پیش ازافروختن سوخت
آنسان که ازنامردمی قلب«ولی» سوخت
دل سوخت وقتی که دل«سیدعلی» سوخت
گرچه «رئیسی»قلب پاکش باخدا بود
قبل از شهادت اوشهیدطعنه ها بود
آنانکه روزی قلب پاکش را شکستند
حرمت دریده اند وحرمتها شکستند
باز آمدند تا راه او را سد نمایند
اینبار ظلم و فتنه را بی حد نمایند
این قوم گرچه حربهٔ آنان دروغ است
راه«رئیسی»روشن است وپرفروغ است
راه«رئیسی»راه عزت، سربلندی است
راه شهیدان و امام و پایبندی است
این راه ای مردم صراط مستقیم است
راه امامان راه قرآن کریم است
راه«رئیسی»هست راه عشق وعزت
این راه را ترسیم فرموده «ولایت»
مردم اگر ما از «ولایت» دور گردیم
همراه ظلمت گشته وبی نورگردیم
مردم،«ولایت»گرقضاگردد روا نیست
والله دیگر فرصتی بهر ادا نیست
بایدکه بیش ازهر زمان هوشیار باشیم
درصحنه ها«سیدعلی» را یار باشیم
والله دیگر برهمه حجت تمام است
«سیدعلی خامنه ای» برما امام است
ما گر امام خویش را تنها گذاریم
نزد شهیدان و خدا حجت نداریم
کشتی دین را ناخدا باشد «ولایت»
هادی اُمت تـا خـدا باشد «ولایت»
ای بی ریا ، بی ادعا ای سیدابراهیم
وی مرد پاک باخدا ای سیدابراهیم
بهر تو هم ای کاش ، ابراهیم دوران
همچون خلیل الله بودآتش گلستان
در راه خدمت سوختی آتش گرفتی
آخر در آغوش رضا آسوده خفتی
سلطان جان شاه غریبان ضامنت شد
مانند آهـو در بیابان ضامنت شد
چون «امیرعبداللهیان» وارسته بودی
با«آل هاشم»،«رحمتی»درخون غنودی
درکام «دریا نوش» و «بهروز قدیمی»
شهدشهادت ریخت مولای صمیمی
شد «موسوی» و«مصطفوی» اِرباً اِربا
کـرده تـداعی قتلـگاه کـربـلا را
پرواز بی فرودتان تا به خدا بود
ازهجر رویتان وطن ماتمسرا بود
هرچند قتلگاهتان دور ازوطن شد
اما تن پاک شما آخر کفن شد
گرسوخت درآتش زپا تابه سرتان
بی حرمتی هرگز نشد بر پیکرتان
بر دختران تان کسی سیلی نمیزد
بر روی آنان رنگی از نیلی نمیزد
براشک شان هرگز نخندیدندمردم
پیس عزاداران نرقصیدند مردم
ای دل بسوز ازآه سینه سوز زینب
بعدحسین شدتیره دیگرروز زینب
هرچند زینب بود عزادار عزیزش
اماخجالت میکشیدپیش کنیزش
دخت علی را درخرابه جای دادند
بی سرپناه آل علی را وا نهادند
داغ دل زینب خدایا بیکران است
تابه ابد«مداح»زین غم درفغان است
#شهدای_خدمت
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح ✍
.