به مناسبت #روز_قدس
《...این پیمبر پس چرا از نسل اسرائیل نیست؟
آن که قربانی شد اسحاق است اسماعیل نیست
وحی را هم که بر او روحالقدس میآورد
هیچ پیوندی میان ما و جبرائیل نیست
باید او را کشت، نسلش را به خاک و خون کشید
در سر ما غیر رؤیای فرات و نیل نیست...》
از ازل این بوده راه و رسم شیطانسیرتان
در دل قابیل غیراز کینهی هابیل نیست
مکرشان سودی ندارد، سنّتالله است این
ذرهای هم قابل تبدیل یا تحویل نیست
پرچمی برخاسته چندیست از مشرقزمین
پرچمی که معنیاش جز مرگ اسراییل نیست
ای سپاه ابرهه! اینک ابابیلیم ما
فیلهاتان را توان ضربت سجیل نیست
《کَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولا》 به وقت و ساعتش
در ظهور حجتش تأخیر یا تعجیل نیست
جمعه روز کاریِ مستضعفین عالم است
در مرام منتظرها جمعهها تعطیل نیست
شاعر: #علی_سلیمیان
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
.
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
شیعهی زهرا
به صورت، آدم است و خلق و خویی چون مَلَک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد
خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از نور خود روی زمین سنگ محک دارد
علی در عرش با او بود و از شوق وصال او
چنان از خانه بیرون رفته که کعبه ترک دارد
خدا را شکر رزق ما همه از سفرهی زهراست
که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد
هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه
وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
کجا ترس از هجوم شعله و داغ کتک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
برای جان فدا کردن مگر یک لحظه شک دارد؟
گذشت آن روزگار و انقلاب ما پدید آمد
که با آن قصه بیاندازه فصل مشترک دارد
ولایت رکن اصلی بود در تشکیل این امت
و تا روز ظهور این مهر را بر سینه حک دارد
نسیم کربلا پیچیده در پسکوچهی دنیا
خبرهای خوشی این روزها هر قاصدک دارد
ولی در پیچ و تاب فتنهها ریزش فراوان است
که در هر گیر و داری فتنه در دستش الک دارد
برای سربلندی با ولی یکرنگ باید بود
که زیر دست و پا میافتد آن میوه که لک دارد
ندای روشن "هَل مِن مُعین" پیچیده در عالم
فقط بی سر بیاید هر کسی قصد کمک دارد
#علی_سلیمیان✍
.
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
ای رحمت و فضل آسمانی! بدرود
ای عفو و گذشت رمضانی! بدرود
بار گنه ما کمرت را خم کرد
ای ماه عزیز قدکمانی! بدرود
✍ #علی_سلیمیان
.
#امام_خمینی قدّسسرّه
ناخدا
به وقت رفتن آن ناخدا دریا به جوش آمد
زمین یکباره لرزید، آسمانها در خروش آمد
جهان آوار شد روی سر مردم، زمان یخ زد
که از صدر خبر این داغ جانفرسا به گوش آمد
چنان مست از حضور سادهی او بود دلهامان
که تا پر زد از اینجا تازه عقل ما به هوش آمد
نمیدانم که یک کشتی به روی موجها میرفت
و یا تابوت آن مرد خدا بر روی دوش آمد
حریفان کاسههای اشک را لبریز میکردند
که هنگام وداع تلخ پیر میفروش آمد
نشد با رفتنش میخانهی ما خالی از ساقی
پس از او جانشینی بادهریز و بادهنوش آمد
به خون سرخ خود در پای این عهدیم تا آن روز
که فریادی برآید آن سوار سبزپوش آمد
#علی_سلیمیان ✍
.