#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
سرمه به چشمای دلبرت زدی
چه حنایی به مویِ سرت زدی
دیگه ناامید شدم بیای پیشم...
چه عجب! سری به دخترت زدی
چ
دمِ صبحی وقت بذل رحمته
بودنت کنار من یه نعمته
این بهمریختگیِ لبت بابا...
کار خیزرانِ بی مُرُوَّته
قصه ی غصمو می کنم مرور
تو رو میدیدم ولی از راهِ دور
خودمونیم..،در گوشِ من بگو
دامنم بهتره یا کنج تنور
اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو
چیزایی توو کوفه دیدم که نگو
پیرمرده به بابات چیا می گفت...
حرفای بدی شنیدم که نگو
حُرمت قافله پای دین می ریخت
چه عرقها عمو از جبین می ریخت
حرمله ربابِ تو دق داده بود...
پیش چشمش آبو رو زمین می ریخت
دیگه فک کنم دعام نمیگیره
روسری هیشکی برام نمیگیره
خیلی تویِ کوچه ها آتیش گرفت
سنجاقِ سر به موهام نمیگیره
شعله ها چه زخمی به پرم می دوخت
دل من شبیه معجرم می سوخت
توویِ بازار یهودی ها..،دیدم
یکی داشت النگوهامو می فروخت
دلمو غم اِنقَدَر فشرده که
پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که
چرا میگن مثه مادرت شدم؟!...
گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که
کاشکی آغوش خودت رو وا کنی
منو از این همه غم رها کنی
میخوابید بلند می شد..،منو می زد
نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی
دستِ باد گلهای باغچمونُ بُرد
عمهامون چه خونِ دلها که نخورد
مکافاتی بود توو مجلس یزید
صحبت کنیز که شد..،سکینه مُرد
شاعر: #بردیا_محمدی
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#محاوره
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحتتر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی باید ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگ ِ خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنهلب تهِ گودال میره
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محاوره
برای روضهی اکبر، بیار امشب دل زارو
باید حتماً پدر باشی، بفهمی حال آقارو
نخ تسبیح و بازش کن، میونِ جمعیت بنداز
صدا کن پیرمردی رو، بگو جمعش کن اینارو
نمیشه جمع و جورش کرد، تنی که ارباً اربا شه
باید سرهم کنیش آروم، بذاری پیش سر، پارو!
شکاف پهلوشو تا دید، به یاد میخ در اُفتاد
حسین بالاسرِ اکبر، دوباره دید زهرارو
پاشو تا معجرم باشه، نذار موهام پریشون شه
داره زینب با این حرفا، به هم میریزه دنیارو
جوونای بنیهاشم، کمککارِ حسین بودن
چجوری یه جَوون مُرده، بگرده کل صحرارو؟!
یکی روی عبا میرفت، یکی زیر عبا میرفت
پسر تشییع شد حالا، ببین تشییع بابارو
تمام صورتش زخمه، تمام صورتش کندهست
یکی پاشه توی خیمه، بگیره دست لیلارو
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره؛ دلتنگِ #زیارت_اربعین
سنگینتر از بار غمت
رو دلامون که داغی نیست
این که میام تو هیأتِت
میدونم، اتفاقی نیست
اگه میام تو روضههات
تو انتخابم میکنی
گُل میکنه اشک چشام
خودت گلابم میکنی
از رویِ هر چی برداریم
کم میشه جز بار غمت
سبک میشه دلم فقط
با گریه تو محرمت
وقتی غم عشق تو هست
پس دیگه چه غمی دارم؟!
سایهات و از سرم نگیر
که بی نگاهت بیچارهام
هیچ ماهی واسه نوکرت
ماه محرم نمیشه
روزایی که تو هیأتم
از عُمر من کم نمیشه
کاش که تموم زندگیم
خرج بشه تو عزای تو
هزار برابرش میاد
هر چی بره برای تو
من که از اون بچگیام
نوکر خونه زادتم
غم تو دلخوشیم شده
آب میخورم به یادتم
گرد و غبارِ دلم و
گریه بَراتو میشوره
درد و بلات به جون من
با تو ازم بلا دوره
حرفِ غریبیت که میشه
ابر بهار میشم برات
حالا میفهمم که چرا
شدی قتیلُ العبرات
غمت رو گفتم پیش سنگ
شکست واست قربونی شد
چشمه جوشید از دل سنگ
ابر چشاش بارونی شد
گریه برا تو یاحسین
مایهیِ آرامشمه
هر جا که روضهخونَته
محل آسایشمه
خوش به حال چشایی که
میون روضهها تَره
چشمای بارونی تَرو
فاطمه... بهتر میخره
کاش نگیره گناه ازم
برکت اشکُ تو عزات
شرمندتم اگه چشام
کم گریه میکنن برات
الهی که خدا ازم
نگیره اشک نم نم و
کاش که خدا زیاد کنه
با مهربونیش این کم و
از غبار کرب و بلات
شعبه میسازن تو بهشت
اسم مارو امام رضا
تو زائرای تو نوشت
راستی اگه حرم نبود
کجا رو داشتم که برم
خدا میدونه بی نگات
چی میومد باز به سرم
یه بُغضی توی گلومه
به سختی میکشم نفس
فقط زیارت و حرم
چارهی دردامه و بس
یعنی میشه این اربعین
میون بین الحرمین
با چشم بارونی بگم
حسین حسین حسین
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
.
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_جمهور
#محاوره
از اول ابراهیم، همت داشت
تا مثل استادش، بهشتی شه...
خورشید بود و رو زمین افتاد
تا آسمون کشور ابری شه
همراه مردم بود و توو سختی
میگف که وقت استراحت نیست!
پایان راه عاشق خدمت...
دیدی که چیزی جز شهادت نیست؟!
اونی که هرچی هم بهش گفتن
اصلا به ابرو خم نمیآورد...
شاید که خسته میشد اما نه!
توو راه خدمت کم نمیآورد
توو روز میلاد امامش رفت
تا که به جشن حق بپیونده
همراهِ با قاسم سلیمانی....
سید هنوزم داره میخنده...
توو قلب مردم جاش محفوظه...
مردی که توو تاریخ میمونه
من شک ندارم کنج گوهرشاد
داره زیارتنامه میخونه...
#محمدرضا_صبوریان ✍
.👇