eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
598 عکس
846 ویدیو
133 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
گودال قتلگاه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده او را عدو برای رضای خدا زده دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود در ازدحام کوفه و شام بلا رود باید میان هلهله ی کوچه های شام پیش همه شود سپر ِ کینه های بام باید رود به غربت ِ بازار شامیان مهمان شود به بزم شراب حرامیان خون از لبان رأس بریده شود روان در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران ✍علی مهدوی نسب
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف... شب عاشورا شده  آجرک الله آقا داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا شاهد اشک غریبی حسین و زینبی دیده ات دریا شده آجرک الله آقا آخرین شب از حیات نور عین حیدر و حضرت زهرا شده آجرک الله آقا لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و اکبر لیلا شده آجرک الله آقا ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد آه و واویلا شده آجرک الله آقا در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها زینب کبری' شده آجرک الله آقا وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین بی کس و تنها شده آجرک الله آقا از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه قامت او تا شده آجرک الله آقا عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا (وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم روی نی، سرها شده آجرک الله آقا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه هر جمعه در هوای ظهور تو مانده ایم امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه از دست ِما مقیم بیابان شدی،ببخش برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه بنگر که روبه روی حسن روی مادرت نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه در پشت درب خانه تو را می زند صدا با سوز و آه و دیده ی تر یابن فاطمه بین گدازه های در ِ نیمه سوخته بر سینه اش نشسته شرر یابن فاطمه روی ضریح ِ سینه ی او، میخ داغ ِدر از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه او شد سپر برای علی و برای او محسن شده ست همچو سپر یابن فاطمه بشکسته است شاخه ی طوبا و از برش روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو مظهر هر صفت خالق یکتا برسد سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد پا‌ گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد مادرش بین شرار در و دیوار هنوز منتظر مانده که از جانب صحرا برسد منتظر مانده حسین بن علی در یم خون منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دردها دارد دلم در حسرت دیدار تو شد تمام آرزویم دیدن رخسار تو درد عشقت را به سینه دارم ومرهم تویی شکر ایزد که شدم از کودکی بیمار تو ای گل نرجس تو خوب عالمی اما منم بدتر از خار و گرفتم عزّت از گلزار تو لطف اعجاز نگاهت از ازل من را خرید خود گرفتی دست من گر که شدم دلدار تو عفو کن این نوکرت را که ندارد جز تو کس عفو کن این نوکری را که شده سربار تو با نگاهی قلب رسوای مرا تطهیر کن تا که شاید من شوم خاک در دربار تو ای غریب فاطمه راهم بده در خیمه ات تا شوم صبح و مسا با اشک هایم یار تو خوب می دانم که در گوش تو مانده همچنان ناله های مادر ِ بین در و دیوار تو می دهد این روز وشبها ای غریب فاطمه غصّه های غربت جدّت علی آزار تو ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام باقر علیه السلام فرمودند: لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است. (کتاب الغیبه نعمانی) پر از شکایتم از روز های تکراری چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری چگونه زنده بماند کسی که می داند تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است هنوز یوسف  ِزهرا چه بی خریداری هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی کسی برای نجاتت نمی کند کاری شنیده ای همه دم درد شیعه را اما چقدر حرف نگفته به سینه ات داری برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری هزار سال گذشت و هنوز منتظری نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری هزار سال، هوای دلت شده ابری به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها برای مادر خود روز وشب عزاداری میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد به سینه رفت بدون اجازه مسماری همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر کنار مادر خود در میان اشراری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... همه عبديم و تو مولا، بابي انت و امي! به تو داريم تولا، بابي انت و امي! تا به کي وصف تو را گفتن و روي تو نديدن؟ پرده بردار ز سيما، بابي انت و امي! قائم آل نبي، مهدي موعود تويي تو اي جگر گوشه ي زهرا! بابي انت و امي! بر وجود تو جهان باقي و افسوس که باشد جاي تو دامن صحرا، بابي انت و امي! از غم اين که بميريم و نبينيم جمالت همه ناليم به شبها، بابي انت و امي! اي اثر بخش دعا! خود تو دعا کن که سر آيد دگر اين غيبت کبري، بابي انت و امي! طعنه ي خصم ز يک سو، غم روي تو ز يک سو کرده خونين دل ما را، بابي انت و امي! ديدن روي تو و درک حضورت چو مؤيد همه را هست تمنا، بابي انت و امي! ✍️
@simaye_haramJane Jahanam - Payam Kiyani.mp3
زمان: حجم: 12.8M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ز من مپرس که عمری چه کار می کردم گناه به محضر پروردگار می کردم بیا و  آبرویم بخر که بین همه به دوستی شما افتخار می کردم ای آفتاب زهرا عجل علی ظهورک تنهای شهر و صحرا، عجل علی ظهورک گُم‌گشته‌ی وجودی، هم غیب و هم شهودی در دیده و دل ما، عجل علی ظهورک بی‌تو غریب؛ قرآن، بی‌تو اسیر؛ عترت بی‌تو علی‌ست تنها، عجّل علی ظهورک نَه طاقتی نَه صبری، تا چند پشت ابری؟! ای مِهر عالم آرا، عجل علی ظهورک دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است پا در رکاب بنما، عجل علی ظهورک کُند دعایت زهرا، زند صدایت حیدر الغوث یابن زهرا، عجل علی ظهورک زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته دارند با تو نجوا، عجل علی ظهورک خون دو دیده گوید، دست بُریده گوید بر انتقام بازآ، عجل علی ظهورک هم عمه‌ها پریشان، هم جد توست عطشان هم چشم ماست دریا، عجل علی ظهورک بر «میثم‌ت» نگاهی، از لطف گاه‌گاهی ای چشم حق تعالی، عجل علی ظهورک ✍ ==============≈=== 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh