.
#دودمه
#حضرت_مسلم علیه_السلام
#شب_اول_محرم
بی کس و تنهاست مسلم در میان کوفیان/
العجل صاحب زمان
از لب و پیشانی مجروح او خون شد روان/
العجل صاحب زمان
🌸
بر روی دارالاماره شد سر مسلم جدا/
یا اباصالح بیا
پیکرش از بام افتاده میان کوچه ها/
یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#امام_زمان
#روز_عرفه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دیده روشن شده از نور دعای عرفه
دل من پر زده در اوج هوای عرفه
باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من
دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه
حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی
گوئیا در طلب توست گدای #عرفه
آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف
سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه
نوکر روسیه ام بار گناه آوردم
تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه
تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم
من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه
قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات
تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه
باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش
بشنوی از لب او سوز صدای عرفه
داری از غربت او در دل خود شور ونوا
کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا
در میان کاروانش هست زینب خواهرش
هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش
با خودش برداشته گل های باغش را تمام
اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش
می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان
می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش
وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان
روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش
می زند بوسه به دستان جدای حامی اش
می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش
بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان
با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش
وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه
بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش
می رود زینب به روی تل ولی بیند که
شمر
رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش
می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل
محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش
بی کفن گردد رها در بینمقتل جسم او
می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش
روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا
می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش
می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش
زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#عرفه
#حضرت_مسلم
هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا
کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا
ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو
گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا
همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو
دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا
شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات
صداى روضه شما را کشیده تا اینجا
یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد
نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا
حسین گفتن ما مسلمیه هر سال
نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا
صداى پاى محرم به گوش مى آید
حسین قافله ها را کشیده تا اینجا
بنى گفتن یک مادرى شب جمعه
چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا
سخن ز موى پریشان زینب کبرى
امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا
به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت
کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا
ز روى بام کسى ناله زد حسین ببخش
که نامه هام شما را کشیده تا اینجا
عزیز من نگرانم دلم چه بى تاب است
دگر زمانۀ آوارگى ارباب است
قاسم نعمتی
#عرفه
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد
پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد
لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان
عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد
دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست
بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد
سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد
هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد
روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند
که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد
دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم
طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد
اجلم را نرساند گنهم دل با تو
وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد
خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان
صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد
اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی
روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد
سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا...
باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟!
آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد
اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد...
ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن
فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد !
خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را
تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را
حبیب نیازی
#عرفه
#امام_حسین
عرفه روضه ی زینب چقَدَر می چسبد
عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد
عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو
بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد
عرفه گریه کنان خاک بریزم بر سر
گر بماند ز غمت در دل اثر می چسبد
خواندن خطبه و رسوا شدن اهل عرب
نام این کار گذارید هنر، می چسبد
سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات
روضه خوان روضه بخوان روضه ی سر می چسبد
قتلگه بودم و دیدم که کسی می گوید
سر بریدن جلوی چشم پدر می چسبد
نیزه در دست کسی گفت به صد خوشحالی
زدن نیزه به بالای جگر می چسبد
ناگهان گفت رقیه به یکی از اعراب
زدن عمه ی ما بین گذر می چسبد ؟
یک حرامی به خودش گفت که این زینب هم
گر بگیرد ز لگد درد کمر می چسبد
جعفر ابوالفتحی
Shahadat Emam Bagher 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
2.19M
#امام_حسین
#سید_مهدی_حسینی
با نوای کاروان بار بندید همرهان
این قافله عزم کرب و بلا دارد
پیچیده در عالمین گفتگوی کربلا
کاروان عاشقان رفته سوی کربلا
سرنوشت از سر گذشتگان
خورده پیوند با خون خدا
هرکسی که کرده ترک جان
برسد کربلا برسد کربلا
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
هرکه دارد هوس جام بلا بسم الله
طی این راه فقط مرد خطر میخواهد
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
لک لبیک حسین
****
الرحیل ای عاشقان همسفر با کاروان
رفتن به کوی یار لطف و صفا دارد
کجا بُوَد مقصد عاشقان الا حرم
بهشت دنیای ما صحن شاه ذوالکرم
به خدا تحت قبه الحسین
میشود درد بی درمان دوا
هر گرفتاری میخواهد علاج
برساند خود را به کربلا
هرکسی گشته گرفتار بلا بسم الله
هرکه خواهد ز حسین عفو خطا بسم الله
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
این محرم حرم خون خدا بسم الله
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
#سید_مهدی_حسینی 1403
.
#مناجات_با_خدا
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام
یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که از خویش نمودند جدایم
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
لبیک که امروز ندانم به کجایم
پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم
گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم
آن وادی سوزنده که دل راهسپارش
پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش
دارند همه رنگ خدایی ز غبارش
هرکس به زبانی شده همصحبت یارش
قومی به مناجات و گروهی به دعایند
از خویش سفر کرده در آغوش خدایند
این جا عرفات است و یا روح من آنجاست
دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست
پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست
این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست
این سوز حسین است که خود بحر نجات است
میسوزد و مشغول دعای عرفات است
دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود
ما غافل و در وادی مشعر خبری بود
در محفل حجاج صفای دگری بود
اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود
هر سوختهدل تا به سحر تاب و تبی داشت
اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت
ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید
آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟
آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید
آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟
آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود
دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود
امروز به هر خیمه بگردید و بجویید
گرد گنه از آینۀ دیده بشویید
در داخل هر خیمه بگردید و بجویید
یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید
شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید
از یار بخواهید رخ یار ببینید
امروز که حجاج به صحرای منایند
از خویش جدایند و در آغوش خدایند
لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند
در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند
کردند پر از زمزمه و ناله منی را
یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را
این قافله از عشق به جان سلسله دارند
این قافله با قافلهها فاصله دارند
این قافله جا در دل هر قافله دارند
این قافله تا مسلخ خون هروله دارند
این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند
از خون گلو جامۀ احرام بپوشند
هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی
از مکه برون گشته شده کرب و بلایی
از پیر و جوان در ره معشوق فدایی
جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی
اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش
پیداست شهادت ز سفیدی گلویش
خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت
ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت
از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت
گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت
ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت
از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت
ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود
دیروز حسین بن علی بین شما بود
سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود
از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود
امروز به هجرش همه گریان بنشینید
فردا سر او را به سر نیزه ببینید
در مکّه بپرسید ز زنهای مدینه
زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه
کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه
کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه
ای دخترکان یکسره با شیون و ناله
خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله
زین قافله روزی به مدینه خبر آید
از کرب و بلا زینب خونین جگر آید
با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید
از منبر و محراب نبی ناله برآید
تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم
تنها نه دل میثم، جان همه عالم
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
🔘🔘🔘 شعر روز عرفه
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که از خویش نمودند جدایم
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
لبیک که امروز ندانم به کجایم
پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم
گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم
آن وادی سوزنده که دل راهسپارش
پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش
دارند همه رنگ خدائی زعبارش
هر کس به زبانی شده همصحبت یارش
قومی به مناجات و گروهی به دعایند
از خویش سفر کرده در آغوش خدایند
این جا عرفات است و یا روح من آن جاست
هم شده آتشکده هم دیده دو دریاست
پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست
این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست
این سوز حسین است که خود بحر نجات است
می سوزد و مشغول دعای عرفات است
دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود
ما غافل و در وادی مشعر خبری بود
در محفل حجاج صفای دگری بود
اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود
هر سوخته دل تا به سحر تاب و تبی داشت
اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت
ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید
آیا اثر از گمشدهۀ شیعه ندیدید؟
آیاد دل شب نالۀ مهدی نشنیدید
آیا زگلستان رخش لاله نچیدید؟
آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود
دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود
امروز به هر خیمه بگردید و بجوئید
گرد گنه از آینۀ دیده بشوئید
در داخل هر خیمه بگردید و بجوئید
یابن الحسن از سوز دل خسته بگوئید
شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید
از یار بخواهید رخ یار ببینید
امروز که حجاج به صحرای منایند
از خویش جدایند و در آغوش خدایند
لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند
در ذکر خدا با نفس روح فزایند
کردند پر از زمزمه و ناله منی را
یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را
این قافله از عشق به جان سلسله دارند
این قافله با قافله ها فاصله دارند
این قافله جا در دل هر قافله دارند
این قافله تا مسلخ خون هر وله دارند
این قافله تا کعبۀ جان خانه بدوشند
از خون گلو جامۀ احرام بپوشند
هفتادو دو حاجی همه با رنگ خدائی
از مکه برون گشته شده کربلائی
از پیر و جوان در ره معشوق فدایی
جسم و سرشان کرده زهم میل جدائی
اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش
پیداست شهادت زسفیدی گلویش
خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت
ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت
از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت
گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت
ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت
از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت
ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود
دیروز حسین بن علی بین شما بود
سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود
از روز ازل کعبۀ او کرببلا بود
امروز به هجرش همه گریان بنشینید
فردا سر او را به سر نیزه ببینید
در مکّه بپرسید ز زن های مدینه
زینب به کجا رفت کجا رفت سکینه
کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه
کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه
ای دخترکان یکسره با شیون و ناله
خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله
زین قافله روزی به مدینه خبر آید
کرببلا و بلا زینب خونین جگر آید
با آتش هفتادو دو داغ از سفر آید
از منبر و محراب نبی ناله برآید
تا حشر از این شعله بلرزد دل (میثم)
تنها نه دل (میثم) جان همه عالم
حاج غلامرضا سازگار
🔘🔘🔘 شعر روز عرفه
عـرفـه آمــده و بـاز صـدایم کردی
میهمـان حـرمِ جود و سخـایم کردی
فرصت دیگری آمـد که مـرا عفو کنی
تا ببخشی گنهـم را تو صدایم کردی
دل ما را بسوی خویش کشیدی یا رب
بـاز از پنجـۀ این نفس رهایم کردی
تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیـاز
بـر در رحمت و امیـد گــدایم کردی
کرمت هیچ مرا فـرصت گفتـار نـداد
هرچه می خواستم ای دوست عطایم کردی
حـالم ازحال دعـای عـرفه بخشیدی
بـا چنین حـال تو راهی منـایم کردی
گفتی اوّل نظرت هست به زوار حسین
عـاشق و شیفتــۀ کـرببـلایم کردی
چـون سبکبـال شـدم تا حرم کرببلا
همـره و همسفـر پیک صبایم کردی
کـربـلا گفتم و فریاد ز جانم برخاست
شکـرلله کـه چنین غرق نوایم کردی
همره زمـزم اشکی که مرا بخشیـدی
حاجی کعبــه ایمــان و وفایم کردی
چون «وفائی» تو مرا عشق و سعادت دادی
تا که مشغـول مناجات و دعایم کردی
سید هاشم وفایی
🔘🔘🔘 شعر روز عرفه
روز عرفه آمد و دل غرق ثنا شد
روز خجل از معصیت و روز دعا شد
بار گنه و معصیت آورده گنهکار
روز کرم و رحمت بی حد خدا شد
بازآمده ام توبه کنم من ز گناهم
گویم دلم از جرم و خطا باز جدا شد
با دست تهی آمده ام توشه بگیرم
هنگام گره وا شدن از کار گدا شد
روز عرفه آمد و این مرغ دل من
پرواز کنان رو به سوی کرب و بلا شد
با ذکر حسین آمده ام توبه کنم من
نامش ببرم این دل سنگم چو طلا شد
ذکر فرج امروز دعای همگان است
عالم همه دل تنگ گل آل عبا شد
وحید زحمت کش شهری
✅ فرازی از دعای عاشقانه امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه ......
❤️ای مولای من،
تویی که نعمت دادی،
تویی که احسان کردی،
تویی که به نیکی رفتار نمودی،
تویی که کرامت فرمودی،
تویی که فضیلت بخشیدی،
تویی که روزی عطا فرمودی،
تویی که کرم کردی،
تویی که توانمندم ساختی،
تویی که سرمایه ام دادی،
تویی که پناه دادی،
تویی که هدایت کردی،
تویی که از گناه بازداشتی،
تویی که گناهان را پوشیدی،
تویی که گناهان را بخشیدی،
تویی که عزت دادی ،
تویی که یاری رساندی ،
تویی که شفا بخشیدی ،
تویی که سلامتی دادی ،
خجسته و بلند مرتبه ای ای پروردگار من،
ستایش جاودانه از آن توست
و سپاس پیوسته تو را سزاست.
اما من ای خدایم ،
به خطاهایم معترفم ، پس بر من ببخشای !
منم که گناه کردم،
منم که خطا نمودم،
منم که نادانی کردم،
منم که به سوی گناه شتافتم،
منم که اشتباه کردم،
منم که به غیر تواعتماد کردم،
منم که در عین دانایی گناه کردم،
منم که وعدهها دادم،
منم که وفا ننمودم،
منم که پیمان شکستم،
منم که به جرم خود اقرار کردم.
بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم، به گناهانم اعتراف کرده و از آنها بازمی گردم؛ تو نیز مرابیامرز🌺🌹🌺
🌸 اعمال مهم روز عرفه 🌸
در روز عرفه اعمالی وارد شده است که سه چهار تا از آن خیلی مهم است. ازجمله : غسل و روزه و دعا و زیارت امام حسین (علیه السلام)
مومینین بز رگوار دوچیز خیلی مهم رو باید مدنظر شون داشته باشند .
❶ دعاء
❷ زیارت امام حسین علیه السلام
✅ نکته ی اول که دعاست ، روز عرفه روز دعا و نیایش هست. که مرحوم ملک تبریزی عارف بزرگوار در کتاب المراقبات می فرماید: با این که روزه ی امروز در روایت دارد کفارهّ ی روزه ی 90ساله است. اما گفتن روزه اگر باعث ضعف کسی می شود که نمی تواند دعا بخواند، روزه را نگیرد بلکه دعا بخواند. چون آن دعا مهم تراست.
جوانی که سابقه ی خوبی هم نداشت و مکّه نصیبش شده بود وقتی که وارد مسجد الحرام شد و دید سیل مردم را که دور خانه ی خدا می چرخند ؛ بغض گلویش را گرفت و با خدا خواست حرف بزند گفت: خدایا! وقتی نخود و لوبیا رو می خریم ؛ اونها رو با آشغال و درهم می خریم تو هم ما رو با این حاجی های خوب در هم قبول کن.
✅ یکی از بهترین دعا های امروز؛ دعای اباعبدالله الحسین است ، که در صحرای عرفات امام حسین به همراه یادانشان در آنجا بودند ؛یاران می گویند: امام حسین : اشک می ریختند از اول تا آخر دعا با اینکه خیلی طولانی هست.
بنا بر این دعای امام حسین ؛ یک دوره ی توحید است ،اگر کسی این دعا رو در روز عرفه بخواند وبه ترجمه ی آن توجه بکند ؛یک دوره ی خدا شناسی را گذرانده است .
یکی از چیزهایی که امروز هست ؛ دعا در حق دیگران است. یکی از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود که روایت آن در اصول کافی هم هست ؛ می گویند در روز عرفه خیلی گریه می کرد و مزاحمش نشدیم، تا در پایان مراسم دنبالش رفتیم و گفتیم حال خوبی داشتید ؛گفت : ابراهیم من امروز برای خودم دعا نکردم. گفتم: چطور! گفت: مولایم امام کاظم (علیه السلام ) فرمودند: هرکس برای برادر دینی اش دعا کند؛ صد هزار مثل او به خودش برمی گردد. پس بنا بر این برای یکدیگر دعا کنیم که به جای یکی، صد هزار گیرتون بیاد .
✅ و دومی زیارت امام حسین (علیه السلام) است
در حدیثی امام صادق فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَتَجَلَّی لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ وَ یَقْضِی حَوَائِجَهُمْ وَ یَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَ یُشَفِّعُهُمْ فِی مَسَائِلِهِمْ ثُمَّ یَأْتِی أَهْلَ عَرَفَةَ فَیَفْعَلُ ذَلِکَ بِهِم».
(کامل الزیارات، ص 170)
«خداوند بزرگ پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین علیهالسلام تجلّی میکند، و حاجاتشان را بر میآورد و گناهانشان را میآمرزد، و در مورد اجابت حاجاتشان خود خداوند شفیع ایشان میشود، آنگاه به اهل عرفات توجه میکند و با آنان نیز این گونه رفتار میکند؛
🔴چرا؟ به دلیل اینکه: اگر مکّه ای هست وصفا، زمزم ، منا و... هست به برکت کربلاست . اگر چه ما در مکّه و کربلا نیستیم که بتوانیم زیارت کنیم، ولی همین زیارت از راه دور هم خیلی ارزش دارد؛ که در همه ی مناسبت ها (مثل عید غدیر و قربان و شب قدر و...) اول بر امام حسین تاکید ویژه شده است .