🌾 #زمزمه_اربعین
♥ #حاج_منصور_ارضی
🌾 #سبک : دروادی محبت
بار سفر ببندید عالم شده عزادار
قامت خمیده زینب آیدبرای دیدار
گیسوسپید و خسته گوید به چشم گریان
تاج سرم حسین جان برادرم حسین جان
🌾دوست دارم حسین جان
دیدی که پس گرفتم پیراهنت برادر
برگوشم از بیابان آیدصدای مادر
روضه بپا نمایم هرگوشه ازبیابان
من مضطرم حسین جان برادرم حسین جان
🌾دوست دارم حسین جان
یادم نرفته دیدم خوردی زمین به گودال
میرفتی ای ذبیحم باضربه نیزه ازحال
خودرا به تورساندم باگیسوی پریشان
🌾ای بی سرم حسین جان
🌾برادرم حسین جان
کارم کشیده بی تو تامجلس حرامی
شخصیتم شکسته با ناسزای شامی
باخیزران بهم ریخت ترتیب صوت قرآن
من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان
ازمن نپرسی ازچه شرمنده ازوصالی
شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی
ریحانه ء بهشتی جامانده کنج ویران
🌾بی یاورم حسین جان ..
#قاسم_نعمتی
•✾••┈
4_5927221478851349288.mp3
6.11M
❣﷽❣
🍁#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🍁#آقای_رمضانی
کوچیک و بزرگ از پیر تا جوون
آی امام حسینیا فدای همتون
بهترین دعا اینه واستون
ایشاالله به زودی کربلا ببینمتون
🍁آه کربلا کربلا
کافیه از تو یک اشاره و
از ما همه به سر دویدنه
غصه ی ما تو این روزا فقط
شیش گوشه ی تورو ندیدنه
شیرین تر ار عسل حسین
مارو بگیر بغل حسین
🍁سلامنا علی الحسین
حس خوبیه عشقت تو دلاست
خونه زندگیه نوکرا کرب و بلاست
رقص پرچم گنبده حرم
والله که آخره همه دلبریاست
معنی اهدناالصراط تویی
جعله شفا فی تربته
خواب و خیال ما شده حرم
پس بطلب مارو بالحجته
🍁سلامنا علی الحسین
❣﷽❣
🔰#زمزمه
🔰#جامانده_اربعین
🔰#سبک نبسته ام به کس دل
جامونده ام حسین جان،از عاشقان وخوبان
امسال باید بمونم ، اربعین و در ایران
دلم تو سینه بیتاب،برا ضریحت ارباب
میسوزم از جدایی،حسین گداتو دریاب
حاله منو میدونی،بدجور خرابم آقا
با دوری از حریمت ، نده عذابم آقا
🔰ارباب من حسین جان
اسمت روی لبامه،فیض علی الدوامه
اُنظر اِلینا حسین ، زیارتت دعامه
رؤیای این شبامی،بغض توی صدامی
وقتی میآم توروضه،علته گریه هامی
اشکِ چشام گواهه،خستم زِ هجر ودوری
تاکی بسازم آقا ، با این غم صبوری
🔰ارباب من حسین جان
ای همه کس و کارم، میبینی بیقرارم
شبهای جمعه آقا ، در ماتمت میبارم
درسته روسیاهم ، اگر که پر گناهم
اما خوشم ازاینکه،تو میکنی نگاهم
کرب و بلا رو بازم، قسمت بکن ببینم
بیآم یه گوشه ای از،حرمه تو بشینم
🔰ارباب من حسین جان
روضه امام حسن ع
در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود
چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود
تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ.
آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست
ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود
بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟
مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی
حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی
دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود:
حسین گریه نكن آشنا رسید
آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید
چشم انتظار بودم و دیدی مادرم
آخر برای بردن غم نامه ها رسید
همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو
بس كن حسین زینبم از راه آمده
آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید.
بس كن حسین زینبم از راه آمده
این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید
هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم.
بگذار روضه های مگو را بگویمت
از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید
با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود
رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید
دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ
نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید
دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت
دستی به روی مادرمان بی هوا رسید
گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان:
اگر چه ضرب سیلی را ندیدم
ولیكن من صدایش را شنیدم
🥀🥀🥀
#اربعین_حسینی
زمزمه ، نوحه و سنگین
«ماجرای سفر»
*زِ جا برخیز ای برادرِ من
آمده زِ سفر خواهرت زینب
چهل روز از دوریِ تو گذشت
آمد از غم تو جانِ من برلب
چه گویم من ، از چهل منزل
چه گویم از ، درد و داغِ دل
برادر جان ـ ( ای برادر جان ) 3
*چه گویم از ماجرایِ سفر
من چگونه دهم شرح غمها را ؟
زِ دشت پُر خون و کوفه یِ غم
یا زِ شام بلا یا اسارتها ؟
هر آنکس نا مِ تو را می بُرد
به قصد کُشتن کُتک میخورد
برادر جان ـ ( ای برادر جان ) 3
*چِها آمد بر سرم زِ مِحَن
وقت دیدن تو ای مَهِ تابان
زمانی که دیده ام شده ای
بر سرِ نیزه قاری قرآن
برادر جان ـ ( ای برادر جان ) 3
*اگر پُرسی از سه ساله یِ خود
ناله دارم ازآن کُنجِ ویرانه
فقط گویم جان سپرده زِ غم
روی شمع رُخَت همچو پروانه
رُخش نیلی همچو مادر بود
کبودیها یش به پیکر بود !
برادر جان ـ ( ای برادر جان ) 3
شاعر:
#حاج_اصغر_محمودنژاد
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ•♫✧♪
داره میباره بارون بلا•♫✧♪
وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ•♫✧♪
کی میرسه آقای ما•♫✧♪
وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ•♫✧♪
دیگه بریدیم ای آقا•♫✧♪
برسون دوای دردامونو•♫✧♪
برسون خدا آقامون•♫✧♪
برسون پناه اشکامونو•♫✧♪
برسون صاحب این زمونو•♫✧♪
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى•♫✧♪
غیر از تو آخه کسی رو نداریم خدا•♫✧♪
کی میشه بیاد دوای غم و درد ما•♫✧♪
الْغَوْثَ الْغَوْثَ ياصاحب الزمان•♫✧♪
︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶
#واحد ـ کربلا
یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
*
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
*
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
***
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گنبدِ طلا باشه