eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
331 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر تا کُنَم‌ فَرشِ‌ مَسیرِ میهمانم بیشتر از سَرِ بازار یِک هِدیه بَرای دیدَنَت... ...می خَریدَم، بود اَگَر قَدری زَمانَم بیشتر این یَتیمی دَردِسرهای بَدی دارد پِدر من نمی خواهم دگر زِنده بمانم بیشتر اَهلِ ویرانه مَرا خِیلی تَحَمُّل کَرده اَند باعِثِ زَحمَت شُدَم، بَر عَمّه جانم بیشتر روز از گَرما مریضَم، تازه شَبها می شَوَد... ...دَر هَوای سَرد، دَردِ اُستُخوانم بیشتر چون نِمی خواهَم تو ناراحَت شَوی، ساکِت شُدَم! بینِ صُحبَت می شَوَد لُکنَت زَبانم بیشتر آن شَبِ غارَت هَمه دَر دود و آتَش سوختیم سوخت اَمّا موی من اَز خواهَرانم بیشتر صُبح تا حرفِ کَنیز آمَد وَسَط، اُفتاد زود... ...لَرزه بَر جانِ هَمه، اَمّا به جانم بیشتر بَر لَبِ تو بوسه زَد هَم سَنگ هَم نِیزه وَلی عُقده دارِ بوسه های خِیزَرانم بیشتر شاعر:
سرمه به چشمای دلبرت زدی چه حنایی به مویِ سرت زدی دیگه ناامید شدم بیای پیشم... چه عجب! سری‌ به دخترت زدی چ دمِ صبحی وقت بذل رحمته بودنت کنار من یه نعمته این بهم‌ریختگیِ لبت بابا... کار خیزرانِ بی مُرُوَّته قصه ی غصمو می کنم مرور تو رو میدیدم ولی از راهِ دور خودمونیم..،در گوشِ من بگو دامنم بهتره یا کنج تنور اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو چیزایی توو کوفه دیدم که نگو پیرمرده به بابات چیا می گفت... حرفای بدی شنیدم که نگو حُرمت قافله پای دین می ریخت چه عرق‌ها عمو از جبین می ریخت حرمله رباب‌ِ تو دق داده بود... پیش چشمش آب‌و رو زمین می ریخت دیگه فک کنم دعام نمیگیره روسری هیشکی برام نمیگیره خیلی تویِ کوچه ها آتیش گرفت سنجاقِ سر به موهام نمیگیره شعله ها چه زخمی به پرم می دوخت دل من شبیه معجرم می سوخت توویِ بازار یهودی ها..،دیدم یکی داشت النگوهامو می فروخت دلمو غم اِنقَدَر فشرده که پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که چرا میگن مثه مادرت شدم؟!... گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که کاشکی آغوش خودت رو وا کنی منو از این همه غم رها کنی میخوابید بلند می شد..،منو می زد نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی دستِ باد گل‌های باغچمونُ بُرد عمه‌امون چه خون‌ِ دل‌ها که نخورد مکافاتی بود توو مجلس یزید صحبت کنیز که شد..،سکینه مُرد شاعر:
روشنای ویرانه / نوحه رأس خونین صفا داده غمخانه را کرده باغ جنان کنج ویرانه را پیش هم بنگرید شمع و پروانه را دختری خون جگر گفته بابا حسین یا حسین یاحسین این سری کآمده لاله گون این چنین خورده چوب جفا بر لبانش ز کین همره دخترش شد خرابه نشین دختر اکنون ز غم در تماشا حسین یا حسین یا حسین دختری با پدر گفتگو می کند روی او را ز اشک شستشو می کند با پدر زخم خود روبرو می کند دارد این دم کنون با تو نجوا حسین یا حسین یا حسین رأس بابا شده روشنای شبش در طبق آمده مقصد و مطلبش زد همان دم ز غم بوسه ها بر لبش دیده را زین عزا کرده دریا حسین یا حسین یا حسین تا که آمد به بَر ماه تابان او ناگهان شد خموش شمع چشمان او رفته بیرون دگر. از بدن جان او رفته از این جهان نزد زهرا حسین یا حسین یا حسین ** محمود تاری «یاسر» ١۴٠١ / ۶ / ٩
لاله ی سه ساله / نوحه یارب یارب یارب امشب ز جان سیرم بنگر که می میرم یارب یارب یارب از غم پریشانم در کنج ویرانم جان به لب دارم - خسته و زارم آمد مرا جانان جانم بر او قربان جانم حسین جانم یارب یارب یارب قامت کمان گشتم چون گل خزان گشتم یارب یارب یارب پایم شده خونین دارم دلی غمگین شد رخم نیلی - خورده ام سیلی دارم کنون مهمان جانم بر او قربان جانم حسین جانم یارب یارب یارب گل را به بر دارم رأس پدر دارم یارب یارب یارب دارم غمی افزون دارم رخ گلگون غم اگر دارم - چشم تر دارم آمد سر و سامان جانم بر او قربان جانم حسین جانم یارب یارب یارب شرمنده ام امشب از عمه ام زینب یارب یارب یارب آن بانوی گریان دارد دلی سوزان دارد آن خسته - قد بشکسته آمد سر و سامان جانم بر او قربان جانم حسین جانم ** محمود تاری «یاسر» ١۴٠١/۶/١٠ سبک زینب زینب زینب
سلام ای سر که با پیشانی خون بار می آیی به عشق دخترت تا اخرین دیدار می آیی گواهی می دهد زخم عمیق روی ابرویت تو هم مانند ما از کوچه و بازار می آیی به خود گفتم ز نیزه گر چه راحت در نمی آیی به دیدارم ولی حتی شده یک بار می آیی من از تحقیر دختر بچه های شام می آیم تو هم از بار عام مجلس اغیار می آیی شباهت می دهد گیسوی من با گیسویت بابا نمی خواهی بفهمم از تنور انگار می آیی حجاب آستین پاره ام را خوب می فهمی تو که دل خون تر از من داری از انظار می آیی تو ای مجروح زیبای من ای آشفته گیسویم چه رفته بر سرت که اینچین تب دار می آیی حسن کردی
‍ . توی روضه ت میاد اشکام یه تصویره جلو چشمام یه تصویر از دو تا گنبد زیر بارون من و آقام سلام آقا سلام آقا دارم حس میکنم الآن تو بارونم سلام آقا سلام آقا دارم حس میکنم الآن تو ایوونم حسین جانم حسین جانم ... میدونم که گنه کارم ولی آقا دوست دارم سرم نذر سرت آقا فدای اکبرت آقا حسین جانم حسین جانم میخواهم که منت تو رو سرم باشه حسین جانم حسین جانم میخواهم که روحم هر شب تو حرم باشه حسین جانم حسین جانم .. .
🏴نوحه زمینه و شور 🏴سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) 🏴سبک (به سمت گودال) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به کنج ویرانه منتظرت موندم آیه ی والصبر را با عمه میخوندم هرچه به من دادی از برمن بردند به کوفه و در شام معجرمن بردند ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خصم منو میزد عمه سپر میشد ز عمه ممنونم که دیده تر میشد خمیده گردیده عمه ی مضروبه ام ضجه به حالم زد مادر مظلومه ام ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به روی نیزه همه خزان شده گلشنت بین طبق دیده ام راس جدا از تنت بوسه زدم بر رگ بریده ی حنجرت نیامده همرت پدر چرا اکبرت ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان(۲) 🏴مرتضی_محمودپور 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
❣﷽❣ 🥀 🥀 امیری حسین و نعم الامیر ببارد ز غم چشم بارانی‌ام فدای سرت این پریشانی‌ام رسیده پدر بی تو جان بر لبم شده تازیانه غذای شبم 🍂حسین یا حسین نمانده به جا از تن خسته‌ام جز این استخوان‌های بشکسته‌ام بیا کز فراقت خمیدم پدر که من بی تو جز غم ندیدم پدر 🍂حسین یا حسین پدر بی تو آشفته گیسوی من فدای تو چشمان بی‌سوی من دگر تا شناسد تو را دخترت کشد دست بی‌جان به روی سرت 🍂حسین یا حسین گذارم سرت بر سر دامنم به لبهای تو تا که بوسه زنم به پای سر تو چکیدم پدر که من بی‌تو جز غم ندیدم پدر 🍂حسین یا حسین 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
(من خرابه نشین شدم سرت به دامانم)4 سرت به دامانم... بنداول روی نیزه سر بابام2توی راه کوفه وشام2 دست بسته میدویدم2خون میومددیگه ازپام2 کتکم زدن باباجون2بدنم شده پراز خون2 باباجون ببین سه سالت2شده جسمش دیگه بی جون2 من خرابه نشین شدم... بنددوم چشمای توچرا بستس2پیشونیت چراشکستس2 چرا حرف نمیزنی با2دخترت که خیلی خستس2 من به حال اشک وزاری2بچه های شام به خواری2 میزدن وهی میگفتن2 تو دیگه بابانداری2 من خرابه نشین شدم... بندسوم حالاکه اومدی بابا2قسمت میدم به زهرا2 اگه خواستی باز بری تو2ببری سه ساله ات را2 طاقت سه ساله دختر2توبگو چقدر مگر2 که ببینه سر باباش2بریده شده با خنجر2 (من خرابه نشین شدم سرت به دامانم)4 سرت به دامانم...