2. خسته ام.mp3
4.87M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#خداحافظ_ماه_خدا
#استاد_حیدرزاده
خسته ام ، منو نگاه کن
آقا جون ..
( اگه با آقا حرفی داری ، حرفت رو بزن .. هفته ی آخر ماه رمضانه ... این اشکت میدونی به خاطر چیه ؟ به خاطر روزه هایی ست که گرفتی ها ... ، قلبت پاک شده ... )
خسته ام ، منو نگاه کن
آقا جون
حاجت منو روا کن
آقا جون ...
تو که آبرو داري
پيش خدا
( منتظر چی هستی دیگه ؟ خودت بگو : )
تو که آبرو داري
پيش خدا
فکري هم به حال ما کن
آقا جون ...
#یابن_الحسن
تو عزيز علي و فاطمه اي
يه شبي منو دعا کن
آقاجون ..
( آقا به خدا ، بیچاره ام ، بیچاره ام .. آقا به خودت قسم ، آقا گنهکارم ، به خودم امید ندارم ... اصلا موندم منِ گنهکار رو ، چه جوری راه دادی اینجا ؟ این به خاطر بزرگیِ خودته آقا ، ... آقام آقام آقام آقا ... )
عشقم و صفام و
مديون توأم
تو بيا باز هم وفا کن
آقا جون ...
#یابن_الحسن
تو بگو ،
خدا منو رد نکنه ..
( اگه آقا اشاره کنه ، همه کارها درست میشه ها ، امشب بهش التماس کن ، بگو آقا ، مهمون برای صاحب خونه عزیزه ، آقا برای من بد نیست اگه دست خالی برم ، اما شاید برای کریم خوب نباشه ، گدا رو دست خالی رد کنه ... )
تو بگو ،
خدا منو رد نکنه
ما رو با او آشنا کن
آقا جون
( آقام آقام آقام آقا ... )
#جمکران
#مناجات_با_خدا
شنیدم توبهٔ بی ادعا را زود میبخشی
گنهکارانِ با حُجب و حیا را زود میبخشی
همانهایی که اهلِ اشک و اقرارند؛ نه طغیان
به قرآن! عاصیانِ با صفا را زود میبخشی
طلبکارانِ از تو؛ حیف که این را نمیدانند
بدهکارانه نیکوکارها را زود میبخشی
دعای افتتاحِ تو، عجب حالِ بکا دارد
سحرگاهان که اشکِ بیصدا را زود میبخشی
به «أُدعوني» قسم، حاجاتِ اهل سجده را فوراً
اجابت کرده و اهلِ دعا را زود میبخشی
برای توبه گرچه دیر میآییم اما تو
دقیقاً لحظهٔ افطار، ما را زود میبخشی
به اَمراضِ وجودی بی تعلّل میدهی درمان
گرفتارِ به انواعِ بلا را زود میبخشی
همین «أَلعفو» میگویند مرهم میگذاری و
به بیمارانِ نفساني شفا را زود میبخشی
نمیدانم چه سرّی هست بینِ این همه سائل
گدایانِ علي-موسی الرضا را زود میبخشی
به عشقِ آن سلام ِ اولینِ رو به ششگوشه
همیشه زائرانِ کربلا را زود میبخشی!
✍ #مرضیه_عاطفی
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
سفره دارد جمع میگردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبهها دارم خجالت میکشم
یا رب این شرمندهی غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی میروم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بندهات را حفظ کن
خوب و بد، درهم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطنهای علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بندهها را عفو کن
بودهام این روزها مصداق فَابک للحُسین
گریهکنهای غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا میزد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کردهی بی ادعا را عفو کن
✍ #وحید_محمدی
#امام_زمان_عج
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم
تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم
ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
من پُست غلامیِ تو احراز نکردم
ساقی بده جامی که تو را درک نکردم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
من لایق مهمانی ات ای یار نبودم
من قابل الطاف تو ای یار نبودم
بودم به حضور تو و انگار نبودم
در محضر تو بودم و انگار نبودم
من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای
شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای
شب های مناجات و دعا رفت ز دستم
فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم
یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم
همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم
جامانده ترین رهروِ این جاده منم من
از پا و نفس بین ره افتاده منم من
افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست
آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست
بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست
بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست
راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم
بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم
من جز تو کسی را گل زهرا نستایم
شکرانه به جا آورم از این که گدایم
با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم
تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم
بگذار سحرها به قنوت تو بمانم
مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم
شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت
هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت
گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت
تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت
هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد
داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد
دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد
بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد
خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد
از لوث گنه پاک شده عید بگیرد
بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم
عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم
ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی
هستی به کنار همه و باز نهانی
فرزند رضا ضامن عشاق جهانی
ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی
تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم
سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم
احسان محسنی فر
#امام_زمان_عج
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد
شبهای آخر من و ماه صیام شد
درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
پشت در نگاه شما ازدحام شد
سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال، سالِ ظهور امام شد
آقا دعا کنید که شبهای آخر است
شاید که مهمانی ما هم به کام شد
رحمان نوازنی
#امام_زمان_عج
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز
گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز
شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت
نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز
چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه
صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز
دوباره من نشدم آنچه را که او میخواست
دوباره کرد برایم دعا نیامد باز
اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید
اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز
دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم
که صاحب همهٔ روضهها نیامد باز
پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم
مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز
محمدعلی بیابانی
#امام_زمان_مناجات
#دوبیتی
ماییم و هوایِ بغض آلود فقط
دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط
والله که آسان شود این سختی ها
با آمدنِ حضرتِ موعود فقط
مناجات با خدا
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#وحید_محمدی
وداع با ماه مبارک رمضان.mp3
7.69M
ممنونم اگر نروی...😔
حجت الاسلام میرزامحمدی
وداع بسیار زیبا با ماه مبارک💔😭
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
کانال اشعار مناجات امام زمان(عج) ا
در غروب آفتاب رمضان
به پایان می رسد ماه خدا آهسته آهسته
شود طی موسم لطف و عطا آهسته آهسته
دل اهل نیاز از رفتن این ماه چون شمعی
میان شعله سوزد منتها آهسته آهسته
ندانستیم قدر پر بهای لیلة القدرش
چه شبهایی که شد از ما جدا آهسته آهسته
در این درگاه جای ناامیدی نیست می دانم
به جایی می رسد هر بی نوا آهسته آهسته
فقط باید شکیبا بود در این آستان یاران
که می بخشند هر جرم و خطا آهسته آهسته
مباش از آستان عشق حتی یک نفس غافل
که مستغنی شود آنجا گدا آهسته آهسته
دل شب زنده دارانی که زخم از تیغ هجران است
به دست دوست می گیرد شفا آهسته آهسته
مهیّای سفر کن از همین امشب دل خود را
که گردد رهسپار کربلا آهسته آهسته
غروب روز عاشورا میان قتلگه ای دل
جدا شد رأس خورشید از قفا آهسته آهسته
بسوز از این عزا چون خیمه های سوخته "یاسر"
بنال از این نوا تا نینوا آهسته آهسته
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
2. صوتی جواد خورشیدی.mp3
2.51M
#خداحافظ_ماه_خدا
#کربلایی_جواد_خورشیدی
ای ماه تنزل ملائک ،
بدرود ..
نور ملکوتِ جان سالک ،
بدرود ..
ای خواهش عارفان ،
بهار قرآن
ای مطلعِ فجرِ « اَمرِ رَبِّک »
بدرود ...
#رباعی_دوم
ای ماه عزیز
حق نگهدارت باد
خورشید ،
فدای چشم بیدارت باد
ای لیله ی قدر
در دلِ بیداران
تا صبحِ وصال ،
شوق دیدارت باد ...
#رباعی_سوم
یک ماه تمام ،
بندگی میکردیم
افطار و سحر،
پرندگی میکردیم
بر سفره نور،
معرفت میخوردیم
با روزی روزه ،
زندگی میکردیم ...
#شاعر_رضا_اسماعیلی
در آتش فراق
می روی ای ماه خوبان اَلْوِداع
می روی ای ماه غفران اَلْوِداع
می روی ای ماه تَنْزیه وجود
می روی ای ماه تابان اَلْوِداع
می روی با لَیْلَةُ الْقَدْرِت ز پیش
ای طلوع صبح قرآن اَلْوِداع
می روی ای جوشش جوشن کبیر
می روی چون موج و توفان اَلْوِداع
می روی ای ماه غَفّارُالذُّنُوب
ای مه غفران و رحمان اَلْوِداع
می روی ای با دل زارم رَفیق
می روی ای خوب دوران اَلْوِداع
ای گلستان مُحِبُّ الًمُحْسِنین
ای همه دریای احسان اَلْوِداع
یا شَفیق و ، یا رَفیق و ، یا حَفیظ
ای حریم اَمن و ایمان اَلْوِداع
یا سُرورَ الْعارِفین یادت بخیر
آسمان نور و عرفان اَلْوِداع
ای نیاز نغمه ی کُلَّ فَقیر
ای لباس کُلَّ عریان اَلْوِداع
می روی ای صاحب جود و کرم
می روی ای دُرِّ غلتان اَلْوِداع
بزم گرمی داشتم با یار خود
بزم دل را شمع سوزان اَلْوِداع
بود دل را اُنس با جانان خود
می روی ای جان جانان اَلْوِداع
باز بعدت بی سر و سامان شوم
ای مرا مأوا و سامان اَلْوِداع
ای که بُردی از دلم چون آفتاب
هرچه ظلمت ، هرچه عِصیان اَلْوِداع
خانه ای از جرم و عصیان داشتم
ای ز تو این خانه ویران اَلًوِداع
با تو عهدی بسته ام ای ماه نور
نشکنم این عهد و پیمان ، اَلْوِداع
می روی امّا دل من کربلاست
می روی ، من اشک افشان ، اَلْوِداع
این من و این کربلای غرق غم
کربلا و اشک ریزان ، اَلًوِداع
می زند آتش به جان و پیکرم
یاد آن لب های عطشان ، اَلًوِداع
زینب و وقت جدایی از حسین
گفت با شاه شهیدان اَلْوِداع
با حسین بن علی هم داشتند
کودکان مو پریشان اَلْوِداع
«یاسر» است و شعله هایی کز عزا
خیزد از چاک گریبان ، اَلْوِداع
**
محمود تاری «یاسر»