وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت دوا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پُر آب عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد
«محمد سهرابی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
@sohrabimohammad
گرچه كبود ناز نگاهت كشيدني است
از آفتاب هرچه كه باشد خريدني است
انگشت لاغرت ز چه در خواب ميپرد
شايد اشاره ايست كه روحت پريدني است
گل در لباس ساده ي تو راه ميرود
دنباله دار بودن زخم تو ديدني است
مويي كه استخوان تو برداشت چاك داشت
اين چاك استخوان به گريبان رسيدني است
بعد از تو اين وسايل تو ميكشد مرا
با من نگو كه خاطره هايت نديدني است
زين پلك بي مژه به دلم التفات كن
اشك تو بر غريبي حيدر چكيدني است
«محمد سهرابی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
@sohrabimohammad
در یقین استاد گشتم تا گمان آموختم
سود ها کردم در اینجا تا زیان آموختم
سرخ در میآیم از دست مزارم روز حشر
این کرامت را ز طرز زعفران آموختم
زعفران از طوس می روید نه از طور کلیم
باختر را من ز راه خاوران آموختم
ای به خاک سرخ طوست هرزه رو سرخ و سپید
این لُغُز را من ز شرم آهوان آموختم
رنگمان کرده است دوران، باز أمّا طوسیام
پای بر جا ماندنم را از مکان آموختم
پنجره پولاد تو رو سوی دریا باز شد
تا از آن پرچم دو موجی بادبان آموختم
شُرشُر اشک است چشم شیخ و شاب شاد را
کعبه را خواندم دو پلک ناودان آموختم
صد چمن در سجده روئیدم در این صحن عتیق
نو به نو توحید دیدم جان به جان آموختم
باده نوشیدم ز سقّاخانهی تو جای آب
از چراغ صحن تو رنگین کمان آموختم
زائرانت را چو دیدم شوکتت آمد به چشم
دولت خُم را ز فهم استکان آموختم
هر قدر میگفت خادم گریه را آرام کن
من به راه خویش رفتم همچنان آموختم
عشق تعلیمی به اوّل مرتبت آوارگی است
من تو را بی خانمان بی خانمان آموختم
جز رضا چیزی نمیشاید نمیشاید به تو
من چنین تسلیم را بی ترجمان آموختم
هرچه من آموختم از این رواق تو، به تو
در صف آئینه کاری بی زبان آموختم
میتوان در صحن کهنه رو به سویت سجده کرد
نکته های نو به نو از بتگران آموختم
زیر ایوان طلا جفتی معلّم خفتهاند
از کبوتر های مشهد آشیان آموختم
همچو رنگ از خود جهیدم در صحاری وجود
از رم آهوی وحشی صد جهان آموختم
خواندمت صد بار و در هر بار بارم داده ای
من اجابت را ز کوه مهربان آموختم
دعبلم، دوشم بدان خلعت امیدی بسته است
خواستن از دوست را از شاعران آموختم
«محمد سهرابی»
#شعر
#مدح
#مناجات
#امام_رضا
@Arshiv_Gholam
@sohrabimohammad
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روضه حضرت علی اصغر (علیه السّلام)🎥
🔰 کربلایی علی پورکاوه و محمّد أسداللّهی (نجف)
#فیلم
#روضه
#علی_پورکاوه
#محمد_اسداللهی
@Arshiv_Gholam
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بی معرفت بودم، قبول دارم🎥
🔰 کربلایی محمّد ابراهیم اصل
#فیلم
#سینه_زنی
#محمد_ابراهیم_اصل
@Arshiv_Gholam
کربلاییامیرعباسحیدری4_5852881646566509677.mp3
زمان:
حجم:
12.62M
🎙 دوده، مگه این آتیش نمروده؟🎙
🔰 کربلایی امیرعبّاس حیدری
#صوت
#سینه_زنی
#امیرعباس_حیدری
@Arshiv_Gholam