مرا بگو که برای تو مرهم آوردم!
چه زخمهای عمیقی! نفس کم آوردم
شبیه کعبه زمانی که دورهات کردند
برایت آب گوارای زمزم آوردم
در آرزوی «نجابت به خرج دادنشان»
«دخیل بسته» تو را در خیالم آوردم
وَ سعی داشتم این قصه را عوض کنم و
برای جسم تو پایان مبهم آوردم
حسین! با منِ عاصی نباش سرسنگین
بَدم قبول؛ ولی گردنی خم آوردم
دو دستِ سینهزنم را به اهتزاز درآر
ببین! به دستهی سوگ تو پرچم آوردم
بدون شک عمل صالح خودت بودم
که رو به شطِّ عظیم مُحرّم آوردم
تو از نهایت وُسع خیال، بیشتری
منم که وقت نمایاندنت کم آوردم
بپوش جوشنی از جنس خون، بگو به همه
"هنوز هم که هنوز است بی همآوردم"
«محمد علی غروی»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
امروز علی تو میشوی زهرا من
در جلوه تو فانی سر تا پا من
هستی توحسین، زینب کبری من
امروز ببین چه کرده حرفت با من
"گفتی همه آماده شوند إلّا من"
دلسوخته خواهر توام باور کن
دلواپس حنجر توام باور کن
من یک تنه لشگر توام باور کن
صد تا علی اکبر توام باور کن
هفتاد و دو تا شهید در یکجا من
مگذار که دستم ز درت برگردد
بر پات می افتم نظرت برگردد
کاری نکنم تا خبرت برگردد؟
در خیمه بمانم که سرت برگردد؟
بنشینم وکاری نکنم؟ حاشا من
گیسو وسط خیمه پریشان کردم
با ران ملخ رو به سلیمان کردم
دیدی اگر این دو را نمایان کردم
نذری ست که صبح عید قربان کردم
بهر تو بزرگ کردم اینها را من
عاشق دلش از جواب لن میشکند
دل موقع دست ردّ زدن میشکند
یکبار شکست دائماً میشکند
یک وقت نگفتی دل من میشکند
حالا که دلم شکست واویلا من
چون نجمه منم دو تا وسط آوردم
راضی نشدی، دعا وسط آوردم
با گریه "تو را خدا" وسط آوردم
پهلوی شکسته را وسط آوردم
راضی نشدی، خب چه کنم حالا من؟
رفتند که تو دوباره غربت نکشی
آخر چه کنم که آه حسرت نکشی
من درد کشیدم که تو زحمت نکشی
از خیمه نیامدم خجالت نکشی
#شعر
#مدح_و_روضه
#طفلان_حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من زیر و رو زیاد کشیدم برای تو🎥
🔰 کربلایی امین قدیم
#فیلم
#مناجات
#سینه_زنی
#امین_قدیم
@Arshiv_Gholam
NAR-VA-03-02-011_(2)va-mo.MP3
558.3K
🎙رأس تو را به روی نی🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
4_5805662088919518572.mp3
15.23M
🎙عزّت فقط برای حسین است و نوکرش🎙
🔰 کربلایی علی کرمی
#صوت
#مناجات_و_روضه
#مدح_و_روضه
#علی_کرمی
@Arshiv_Gholam
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
ای دل حدیث دختر طاها شنیدهای؟
یَرضی شنیدهای لِرضاها شنیدهای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیدهای؟
حتّی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیدهای؟
أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده
یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده
أمّا چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟
زهرا هنوز گریۀ بیگاه میکند
مولا هنوز سر به دل چاه میکند
پاییز ادّعای أنا اللّه میکند
صبح بهار از آمدن اکراه میکند
آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟
«مهدی جهاندار»
#شعر
#مدح_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
تصویرِ هجرِ تو که به ذهنم خطور کرد
آهِ فراق، آینه ام را نَمور کرد
جز "اشک" چیست چاره ی یوسفندیده ها!
یعقوبِ چشم هایِ مرا گریه کور کرد
بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد
ما را گناهکاریِ مان از تو دور کرد
یک بار هم گناه مرا رویِ من بیار
آخر خدا چِقَدر شما را صبور کرد
در راه دوست هرچه هزینه دَهی کم است
أصلاً به پای یار نباید قصور کرد
تمرین "سوختن" به تماشا نمیشود
باید میان شعله همین را مرور کرد
مست از شرابِ عشق به آغوش شمع تاخت
پروانه سوخت، مِیکده را غرق نور کرد
گاهی صلاح طفل به تنبیهِ والد است
باید به سر به راه شدن گاه زور کرد
دست از "تَعَلُّقات" بِکش، "وصل" را بگیر
رودی به "بحر" ریخت که از "شِن" عبور کرد
شرط ورود وادی حق، پابرهنگی است
باید کلیموار عزیمت به طور کرد
هجران بس است ای پسر فاطمه، بیا
شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد!
ما را به حقّ روضهی "زهرا" درست کن
حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد
آئینهی زلال نبیّ پشت در شکست
این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد!؟
«بردیا محمدی»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
14010930-05.mp3
5.73M
🎙توسّل به حضرت أمیر و حضرت صدّیقة و حضرت صاحب (علیهم السّلام)🎙
🔰 کربلایی هادی خادم حسینی
#صوت
#سینه_زنی
#هادی_خادم_حسینی
@Arshiv_Gholam