eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
301 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
"السّلامُ علیکَ یا عبدَ اللّه بنَ الحَسن" ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است مَأمَن موج خروشان گشته تنها ساحل است در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است گر چه این تُحفه به درگاه عمو ناقابل است وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند عمّه جان رنجه نشو، این حرف ها حرف دل است عمّه جان یک عدّه وحشی دور او حلقه زدند وای عمّه، گیسویش در مشت های قاتل است می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن صورتش بهر رسول اللّه ماه کامل است فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند دست های کوچکم بهر امامم حائل است خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این کاروان عشق را در کنج ویران منزل است "مصطفی هاشمی نسب" @Arshiv_Gholam
صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت باشم آمدم باز بخندی و بگویی پسرم كشته و مُردۀ لبخند ملیحت باشم دست من رفت نشد سینه زنت باشم حیف دم دهم تا دم گودال مسیحت باشم بدنم خوب قلم خورده به سر نیزه و نعل تن پُر زخم رسیدم كه ضریحت باشم مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم خون زخم سر تو بند نیامد چه كنم خرمن موی تو در پنجۀ دشمن دیدم عمّه این صحنه ندیده است ولی من دیدم دور تا دور تو از بغض حرامی پُر بود پیكرت را هدف نیزه و آهن دیدم سر تقسیم غنائم چقدر دعوا بود دزدی و غارت عمّامه و جوشن دیدم شمر بی خیر تو را از بغلم كرد جدا پشت و رو كرد تو را لحظۀ مُردن دیدم زیر لب آه كشیدی و پُر از درد شدم سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم "محسن حنیفی" @Arshiv_Gholam
ابن الکریمم و پسرِ شاهِ بی حرم از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم خونِ حسن میانِ رگم موج می زند گردن زده ز أزرقِ شامی برادرم از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه افتاده شاه رویِ زمین در برابرم تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست بی اختیار ناله زدم وای مادرم تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید پاشیده شد به ضربه یک تیر، حنجرم ممزوج شد حسین وحسن زیرِ ضربه ها این جا به بعد روضه بخوانم من از شما باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند زهرا نشسته گوشه گودالِ قتلگاه باحالِ مادر از چه مدارا نمی کنند خالی کنید دورِ عمویِ غریب من دورِ کسی که هلهله بر پا نمی کنند یابن الدّعی مکن همه جا نیزه را فرو پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش این گونه بغضِ سینه خود وا نمی کنند در پیشِ چشم عمّه رها کن محاسنش شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند آقایِ عالم است برهنه نکن تنش بر بُردنِ لباس تَقَلّا نمی کنند "قاسم نعمتی" @Arshiv_Gholam