محمد جواد تندگویان (زاده ۲۲ خرداد ۱۳۲۹ – درگذشته ۱۳۶۸) سیاستمدار و مدیر اجرایی ایرانی بود، که در دولت اول دوره کوتاهی، مسئولیت وزارت نفت را برعهده داشت.
در آبان ۱۳۵۹ در ابتدای جنگ ایران و عراق، در مسیر بازدید از پالایشگاه آبادان و در جاده ماهشهر به آبادان به اسارت نیروهای ارتش عراق درآمد و پس از مدتی نامعلوم زیر شکنجه، درگذشت...
تندگویان دانشآموخته کارشناسی مهندسی نفت از دانشکده نفت آبادان و کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی از مرکز مطالعات مدیریت ایران بود. از سوابق مدیریتی وی میتوان به مدیرعاملی شرکت پارس توشیبا و سرپرستی مناطق نفتخیز اشاره کرد.
کتابهایی که درباره این شهید نوشته شده:
زندگینامه وزرا، آزادگان دربند ، زخم یاد اسارت ، صنوبرهای سرخ ، روایتی از اسارت شهید تندگویان ،ماموریت تمام، شهید غریب ، زنده عشق ، ده سال تنهایی ، من یک خاطره ازلی هستم ،یاس در قفس
و ده ها کتاب دیگر ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از زندگی شهید #تندگویان
اگه کتاب من زنده ام رو خونده باشید ایشون هر وقت که بعثی ها در سلول دختران ایرانی رو باز می کردند ، باصدای بلند میگفتند 《نصر من الله و فتح قریب》 و بقیه می گفتند:《و بشر المونین》
🔶چله قرائت #دعای_عهد به نیت رفع موانع و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
❇️ امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کسی این دعا را در چهل صبح بخواند، از انصار قائم ما میشود و اگر پیش از ظهور وفات کرده باشد، خدا او را از قبر خارج میکند (و جزو رجعتکنندگان قرار میدهد)»
هرکس مردم را از آینده نا امید کند ؛
برایِ دشمن کار میکند !
چه بداند ؛ چه نداند ..
+حضرتآقا
-عروةُالوثقی!
اگر دین ندارید آزاده باشید . . . حسین ابن ؏ـلی #پروفایل_شما
حقیقت { مقلب القلوب } در عالم
_امام حـسین ؏ . . .
#پروفایل_شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوان های عزیز...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی ایکیوت کمتر باشه
بیشتر پول در میاری..
زندگینامه شهید مصطفی عارفی
مصطفی عارفی فرزند عبدالعلی متولد ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ در خانواده ای مذهبی در تربت جام چشم به جهان گشود. پدرش کارمند فرمانداری تربت جام بود و دوران طفولیتش همزمان شد با شهادت دایی گرانقدرش فرامرز عارفی.
تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی در تربت جام آغاز کرد از همان کودکی با مسجد و پایگاه بسیج بسیار مانوس بود فعالیت های مذهبی و فرهنگی را از مدرسه شروع کرد و هر چه بزرگتر میشد عزم راسخش برای نبرد فرهنگی بیشتر میشد.
جهاد را وظیفه همگان خصوصاً خودش می دانست. پس از حمله گروه تکفیری داعش به عراق به بهانه زیارت کربلای معلا به عراق رفت و به صف مجاهدین و مدافعین حرم پیوست. از آن پس راهش را مصمم تر از قبل در راه دفاع از حرم آل الله پیگیری کرد.
بارها برای عملیات های سخت و سنگین عازم عراق شد. او که دیگر به فرمانده ای شجاع و دلاور تبدیل شده بود جهت اعزام به سوریه آموزش های سخت را پشت سر گذاشت و نهایتا با رضایت پدر، مادر و همسر فداکارش عازم نبرد با حرامیان تکفیری شد.
پس از نبردی سنگین و فتح منطقه وسیعی از منطقه عملیاتی به آرزوی دیرینش رسید و در دفاع از حرم بی بی زینب (س) در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ شربت شهادت را نوشید.
از این سردار دلاور دو فرزند ۱۰ و ۳ ساله به یادگار باقی ماند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
ما نیاز به نیرویی داشتیم که تو سنگر بنشینه و تفنگی دست بگیره و هر ۲٠ دقیقه یه بار، تیراندازی کنه تا داعشیا بدونن که اینجا هنوز نیرو هست.
تو این راه قبل از اومدن نیروهای ما چند تا شهید عراقی داده بودیم.
می گفت:
من یه اسلحه رو طوری طراحی کردم که خودش هر بیست دقیقه یه بار تیر اندازی می کرد، این کار چند فایده داشت.
اول اینکه دیگر نیروهایمان شهید نمی شدند بعد اینکه ما به راحتی می تونستیم مقر دشمن رو شناسایی کنیم.
#شهید_مصطفی_عارفی