eitaa logo
-عروةُ‌الوثقی!
1.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
39 فایل
بسم‌الله !- چقدرزیباست‌زمزمه‌آرام‌آب، کهـ‌درگوشم‌مۍخواند: چقدرخوش‌است‌اقبالم. آرۍ،من‌همان‌جوانه‌روییده‌شده درکنارآبشارم. -تبلیغ] -بیسیم‌ِکانال📻 https://harfeto.timefriend.net/17178852949420 'عروة الوثقی"محکم؛استوار
مشاهده در ایتا
دانلود
مشترک گرامی ! بسته ۳۰ روزه شما رو به اتمام است پس از پایان رسیدن حجم باقی مانده، عبادت های شما با نرخ عادی محاسبه خواهد شد. دیگر قرائت یک آیه قرآن، برابر ختم قرآن نخواهد بود. دیگر نفس های تان، تسبیح پروردگار محاسبه نمی شود. دیگر خوابتان، عبادت شمرده نخواهد شد. تهیه این بسته تا سال دیگر امکان پذیر نیست، از فرصت باقیمانده استفاده کنید ولی هرگز ناامید نباشید...✨🤍 -یاعلی
قبول باشه :)!
خب رفقا ی حسرت دیگه به زندگی مون اضافه شد....😔
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حسین امیدواری..
شهید "مدافع حرم حسین امیدواری" دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ درتهران دیده به جهان گشود. و در بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسید. شهید امیدواری دوران کودکی خود را در محله امامزاده زید(ع) گذراند. و از همان کودکی در فعالیت های مذهبی مسجد و امامزاده شرکت می کرد. در روز عاشورا از صبح اول وقت که دسته های مختلف عزاداری به امام زاده می آمدند، برای آن ها اسفند دود می کرد و از عزاداران پذیرایی می کرد. او در ابتدای شروع به کار همراه پدرش بنّایی می کرد، اما بعد ازمدتی وانت خرید و با آن مشغول کار شد.
او از جوانانِ بسیجی و عضو «گردان فاتحین» بود که در زمستان سال ۱۳۹۴، داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(س) در «سوریه» ملحق شد و با سمت خمپاره انداز حافظ، حرم عمه سادات شد. و در بیست و یکم دی ماه همان سال، طی نبردی با تروریست های تکفیری در منطقه عملیاتی خانطومان» در سن 29 سالگی بال در بال ملائک گشود و به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید والا مقام در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) کنار همرزم شهیدش علیرضا مرادی به خاک سپرده شد.
حسین در طول 29سال زندگی دنیایی در هر کاری سعی می‌کرد رضایت خدا را مد نظر داشته باشد. باغیرت، رئوف و مظلوم‌پناه بود. اگر دست به کاری می‌زد سعی می‌کرد به بهترین نحو آن کار را به پایان برساند. فردی خوشرو و خوش‌برخورد بود. اگر کسی به کمک نیاز داشت تا آنجایی که می‌توانست به کمک آنها می‌شتافت. در کارهایش بسیار صبور بود. شوخ‌طبع بود در حالی که باعث شکستن عزت نفس کسی نمی‌شد (هرگز کسی را مسخره نمی‌کرد) حسین علاقه و ارادت خاصی به امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) داشت؛ به طوری که در تمامی ‌لحظات زندگی، این دو معصوم را بر زندگی‌اش ناظر و حاضر می‌دید و در تمامی ‌اعمال و رفتارش تا جایی که طاقت بدنی و توان روحی و روانی داشت، از حضرت علی(ع) و توصیه‌ها و حکمت‌های ایشان پیروی می‌کرد و معتقد بود باید به گونه‌ای زندگی کنیم که انگار در برابر آن حضرت گام بر می‌داریم. پسرم اعتقاد داشت که اگر کاری برای رضای خدا و تأیید امیرالمؤمنین علی(ع) انجام می‌دهد، در اصل خدمتگزاری به خود است نه به دین. در زندگی اجتماعی و رفتار با خانواده در عین اینکه انسان بسیار کوشا و پرتلاشی بود، اما خیلی بشاش و خوش‌اخلاق بود. با ورودش به هر مجلس و میهمانی، همه متوجه تغییر فضای آن جمع می‌شدند، زیرا حسین با همه مزاح می‌کرد، اما هرگز دل کسی را در شوخی و مزاح نمی‌شکست. حسین به اندازه‌ای مهربان بود که هرگز کینه کسی را به دل نمی‌گرفت. هرگز به خود اجازه دخالت و سرکشی در زندگی دیگران را نمی‌داد، به همین دلیل هرگز درباره کسی هم قضاوت نمی‌کرد و معتقد بود خداوند و برگزیدگانش بهترین قاضی‌های جهان هستند. حسین معتقد بود؛ تدبر در یک آیه قرآن و عمل به آن بهتر از تلاوت تمام قرآن است،‌ بدون اینکه معنی آیات را بفهمی. حسین آرزو داشت همیشه در اعمال و رفتارش مظهر انجام بسم‌الله الرحمن الرحیم باشد و از این جهت بسیار مهربان بود. سادگی یکی از خصوصیاتش بود، بارها اتفاق می‌افتاد که بر سر سفره غذای تازه را نمی‌خورد و باقی‌مانده غذای وعده‌های قبل را برای جلوگیری از اسراف مصرف می‌کرد. وقتي خصوصيات اخلاقي حسین را نگاه مي‌كردم زميني نبود. به راحتي از طلب مالي‌اش مي‌گذشت. سختي‌هايي به خودش مي‌داد و پا روي نفسش مي‌گذاشت. يك دستنوشته دارد كه چند صفحه‌اي درباره شهادت نوشته است. اين چند صفحه نشان مي‌دهد خودش را كاملاً آماده شهادت كرده بود. در وصيت‌نامه‌اش هم نوشته بود جاهلي كه او را به شهادت مي‌رساند مي‌بخشد، ولي دو گروه پوچ‌گرا و رياكار را هيچ‌گاه نمي‌بخشد. حسين مسائل شخصي‌ را مي‌بخشيد و فكر مي‌كنم چون اين دو گروه مسئله شخصي‌اش نبوده را نبخشيده است.
حدوداً 5 ماه بعد از شهادت‌شان شانهء مادرمان بسیار درد گرفت و ما به چند پزشک مراجعه کردیم، ولی بهبودی حاصل نمی‌شد و در یکی از شب‌ها حسین آقا به خوابم آمد و گفتند: داروهای فلان دکتر که یک قرص هنگام صبح و دیگری در شب است را به مادر بدهید، ان شاءالله خوب می‌شود. همین کار را کردیم و مدتی بعد بیماری تسکین یافت.
وصیت نامه!